loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 178 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

بدون شک، مسلمانان که دارای جمعیتی بالغ بر یک‌ونیم میلیارد نفر هستند در میان کشورهایی با ملیت‌های مختلف و مؤسسات از هم بیگانه و منافع زودگذرمتفاوت و گاهی متناقض پراکنده شده‌اند. علاوه بر این، مسلمانان با این جمعیت زیاد خود تاکنون تلاش قابل توجهی را در راستای متحد ساختن و پرکردن شکاف بین صفوف آنان انجام نداده‌اند.
بنابراین دلایل و عوامل دیگری جهان اسلام در معرض گزند تفرقه و چنگال تجزیه قرار گرفته است.بر ناظران آگاه به اوضاع مسلمانان پوشیده نیست که اراده‌یی که وحی و قانون الهی آن را تضمین کرده‌اند، اگر چه از لحاظ تئوری‌پردازی و تفسیر حضور دارد، لکن از نظر اجرایی و عینی خبری از آن نیست.
قوانین سخت‌گیرانه و مؤسسات سیاسی و نظامی چیره‌دستی که از اقیانوس آرام تا به اقیانوس اطلس خود را بر مردم تحمیل کرده‌اند باعث شده‌اند که بسیاری از مردم به گروه‌های سرّی و سازمان‌های زیرزمینی و برخوردهای خشونت‌آمیز پناه ببرند تا بتواند به وحدانیت خدا اقرار کرده و شعار «ربنا الله» سر دهند. آنچه که تندروی نامیده می‌شود، برخاسته از اوضاع و شرایط طبیعی و جوامع فطری نیست. بلکه آنچه تندروی نام دارد- و اگر تداوم داشته باشد و قوت بگیرد تر و خشک را با هم می‌سوزاند- یک ارتداد و ارتجاع طبیعی است که از سرکوب و ستمی ناشی می‌شود که خود به تندروی دیگری منجر شده که با قوانین بین‌المللی و شریعت‌های آسمانی منافات دارد.

فاصله‌ی ناپسند طبقاتی، درد بی‌درمانی است که گریبان‌گیر جوامع انسانی و اسلامی شده است. تا جایی که شاهد تمایل برخی از هم‌کیشان خود به بعضی از گروه‌های اهل کتاب (یهود و نصاری) هستیم که سیاست‌های داخلی و خارجی خود را به این شیوه، توجیه می‌کنند که مخالفان آنان افراطی، تروریست و متعصب بوده و در نتیجه، جنگ با آن‌ها و نابودی ایشان جائز است. و اگر چنین وضعیتی ادامه یابد، همه‌ی مسلمانان درگیر جنگ‌های خانمان‌سوز داخلی خواهند شد.

موج شدید تبلیغاتی که می‌خواهد جنبش‌های اسلامی و جهادی، در دنیای امروز را تنها عامل آفت‌های اجتماعی، کمبودها و انحرافات مردم معرفی کند، همگان را در بر گرفته است.
ما در ملأ عام اعلام می‌کنیم که اگر مجالی باشد تا اندیشه‌ی اسلامی خود را عرضه کرد و محتوا و اسرار خود را بر زبان آورد، و نیز مسلمانان بتوانند با موافقان و مخالفان خود، بطور یکسان و با استفاده از رأی و استدلال به مناقشه و بحث و گفت وگو بپردازند، تاریخ (از نو) شکل گرفته و چندان پیشرفت خواهد کرد که با آنچه امروز شاهد آن هستیم، کاملاً متفاوت خواهد بود.
این فاصله‌ی بین حاکمان غیرمشروع و مردم تحت سلطه‌ی آنان در طول تاریخ به جایی رسیده که به شکافی عمیق تبدیل شده که بدخواهان می‌خواهند از طریق آن به مؤمنان ضربه بزنند. در نتیجه، قدرت‌های مستکبر و طغیان‌گر در تلاش‌اند در میان حاکمان مستبد و عامه‌ی مردم نفوذ کنند. تا جایی که رئیس‌جمهور کنونی آمریکا، جورش بوش پسر، از جانب حکومت و ارتش آمریکا، از اعطای آزادی و حق تعیین سرنوشت و رشد اقتصادی و حاکمیت به مسلمانان سخن می‌گوید.
بدون شک، در میان مسلمانان افرادی ضعیف‌النفس، مریض‌القلب و کم‌عقل وجود دارند که به سوی هر که هتک حرمت مسلمانان می‌کند، دست دراز کرده و می‌پندارند که مژده‌ی نجات از جانب قدرت‌های غاصب خواهد رسید.
به راستی که دوستی و جانب‌داری از چنین افرادی گروی است در دست نیروهای مهاجمی که در قرن‌های اخیر حس دشمنی و خونریزی خود را به نمایش گذاشته و از هیچ جنایتی در حق مسلمانان دریغ نورزیده‌اند.
اینان، نخستین کسانی هستند که برای هر که بخواهد سخن خود را، صرف‌نظر از حلال و حرام یا کفر و ایمان، بر کرسی بنشاند کف می‌زنند.
بدنبال این گروه کسانی قرار دارند که تسلیم شدن خود را توجیه می‌کنند. اینان پر به دهان خود می‌گویند: ظلم و ستم خویشان و نزدیکان دیگر قابل تحمل نیست. و اگر ما مسلمانان از تحکیم پایه‌های عدالت و احسان در جوامع خود عاجز هستیم و نمی‌توانیم به خوبی بر یکدیگر حکومت کنیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه سلطه‌ی نیروهای خارجی و بیگانه را بپذیریم، نیروهایی که اگر چه ملاحظاتی نسبت به آنها داریم ولی نیروهایی هستند انسان‌گرا و لیبرال و به شیوه‌ای بر ما حکومت می‌کنند که در نهایت به مصلحت ما تمام می‌شود
این منطقی ساده و جاهلانه است. ساده است چون به اقدامات نیروهای سلطه‌گر و مستکبر اعتراف نمی‌کند تا به کشورهای اطراف نگاهی بیفکند و ببیند که آمریکا به هر نقطه‌ای از جهان که وارد شده باشد، حتماً آن را به فساد کشانده و عزیزان آن را خوار و ذلیل گردانیده است.
در طول تاریخ روش تقریبا ثابتی وجود دارد که جباران و ستم‌کاران آن را به کار می‌گیرند.
این روش سیاسی عبارتست از: استکبار حاکم مطلق در زمین، سیاست «تفرقه‌انداز، حکومت کن» و سیاست کشتار جمعی که به کاهش تعداد حاکمان ظالم و ملت‌های‌شان منتهی می‌گردد. بطوری که پسران دشمنان خود را به منظور نابودی نسل آنان می‌کشند. و زنان‌شان را به قصد بهره‌برداری مادی و جنسی زنده نگه می‌دارند. و در هر دو صورت شهادت تاریخ و حجت قرآن برای آنان که قلب‌های‌شان به مرض گمراهی مبتلا نشده، پابرجاست.
عراق و فلسطین
تمام این واقعیات ما را به بحرانی که عراق و فلسطین از آن رنج می‌برند، رهنمون می‌شود. و همه به روشنی می‌دانیم که عراق و فلسطین مورد تهاجم اشغال‌گرانی قرار گرفته‌اند که هرچند در تاکتیک متفاوتند، ولی دارای یک استراتژی‌اند. اسرائیل و آمریکا هر دو با ارتکاب جنایت در حق ملت‌های مظلوم سرزمین‌های مقدس و بین‌النهرین، مجرم به حساب می‌آیند. و رهایی از سلطه آن دو جنایت‌کار علاوه بر این که، یک حق قانونی است، یک وظیفه‌ی شرعی نیز محسوب می‌شود.
کافی است که در اینجا، به این نکته اشاره کنیم که اشغال و غارت فلسطین بعد از آن صورت گرفت که صفحه‌ی حکومت اسلامی پیچیده شد و استعمار با لشکریان و صفوف نظامی از شرق آسیا تا غرب آفریقا وارد کشورهای اسلامی شدند، و با فروکش کردن موج حکومت اسلامی، حکومت‌های سکولار، ناسیونالیست و سوسیالیست، سرمایه‌داری، قبیله‌یی، فئودالیته و غیره در کشورهای اسلامی بر سر کار آمدند و اراده‌ی ملت‌های مسلمان را از امور اجرایی کوتاه کردند
اما عراق و آنچه در آن روی می‌دهد باید در سطح بیداری و آگاهی اسلامی فراگیر مورد توجه قرار گیرد.
بعد از شکل‌گیری دایره‌ی کشورهای سکولار و ملی‌گرا توسط غرب در کشورهای اسلامی، عراق اولین کشور مزدور غرب است که مورد بی‌مهری آنان قرار گرفته و با آن تسویه حساب کردند. و این نه به خاطر عدم خدمت به مصالح و منافع غربی‌ها بلکه به دلیل عدم موفقیت در شکست دادن اسلام سیاسی در همسایه‌ی شرقی آن (ایران) و در داخل خود عراق بود. و این شاهدی است بر این‌که موج ملی‌گرا و سکولاری که با تمام حکومت‌ها و سازمان‌های متبوعش در مقابل اراده‌ی ملت‌های مسلمان قرار گرفته، خود رو به اضمحلال، تفرقه و ضعف نهاده است.
فروپاشی سیاسی غرب در تلاش‌های مجدانه‌ی آنان جهت ریشه‌کن کردن دنیای اسلام نمایان است. و این بدین معنی است که دستگاه‌های اطلاعاتی و مؤسسات نظامی وسیاسی صهیونیزم، آمریکا و غرب علیه فعالیت‌های اسلامی وارد عمل شده و دست به اقدامات تروریستی زده و آن را به مسلمانان نسبت می‌دهند
آمریکا در عراق و اسرائیل در فلسطین، روشن‌ترین تفسیر کفر و شرک و ظلم را به ما ارائه می‌دهند.
پس چگونه کسانی که خود را به خدا و رسولش و مؤمنان منتسب می‌دانند و به اسلام تظاهر می‌کنند به خود اجازه می‌دهند که بر تانک‌های آمریکایی سوار شوند یا با کارشناسان صهیونیستی در منطقه به مشورت بنشینند. و بدون شک، این کار عین پلیدی، دشمنی و کید و حیله است.
می‌دانیم که بسیاری از مسلمانان به صورت قبیله‌یی زندگی می‌کنند. و خطرناک‌ترین این شیوه‌ی زندگی، شکل مذهبی- قبیله‌یی آن است. سنی‌ها و شیعیان در موارد بسیاری از سنی بودن یا شیعه بودن خود سخن می‌گویند. گویی که هرکدام وابسته به یک قبیله‌اند؛ یکی قبیله‌ی سنی و دیگری قبیله‌ی شیعه. بدون شک، این وضعیت وخیم‌ترین حالتی است که مسلمانان بدان دچار شده‌اند. تزلزل و عدم ثبات فکری است که ما را به این تعصب کشانیده است.
آرزومندیم که مسلمانان با تمام توان به تمسک به قرآن مبادرت ورزند؛ و از خدا می‌خواهیم که از کوتاهی ما و آنچه در توان ما نیست، درگذرد؛ و یقیین داریم که هر که (دین) خدا را یاری کند، خدا به یاریش می‌شتابد.

برگرفته از سایت www.rohama.org

کامل هاشمی بازدید : 185 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در مراسم بزرگداشت اعضاء هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی گفت: آثار فکری شهید مطهری برای نهضت بیداری اسلامی که در کشورهای جهان در حال حرکت است، می تواند راهنما و هدایت کننده جوانان برومندی باشد که برای استقلال و آزادی خودشان مبارزه می کنند.

سردار سرلشکر سید یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در مراسم بزرگداشت اعضاء هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در محل این دانشگاه، به تبیین مقام شامخ استاد شهید مرتضی مطهری پرداخت و گفت: حقیقت این است که دشمنان ما زودتر از ما علامه شهید مرتضی مطهری و قدرت تأثیرگذاری آن را بر نظام جمهوری اسلامی و انقلاب و مردم شناختند.


وی افزود: به همین دلیل هنوز سه ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ایشان با یک پیکان بدون محافظ وارد دانشگاه تهران شد و به دست آن گروهک عامل بیگانه به شهادت رسید.

صفوی ادامه داد: آیا معلمان ما با شخصیت این استاد بزرگوار و با آثار وی آشنا هستند و آگاه هستند که ایشان چه شخصیتی داشته اند؟ ایشان بیش از 83 کتاب نوشته اند. ما و شما که اهل علم و کتاب هستیم می دانیم که نوشتن یک کتاب چقدر سخت است. بعد امام بزرگوار(ره) می فرمایند که آثار ایشان همگی آثار مهم و ارزشمندی است.

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا تاکید کرد: آثار فکری شهید مطهری برای نهضت بیداری اسلامی که در کشورهای جهان در حال حرکت است، می تواند راهنما و هدایت کننده جوانان برومندی باشد که برای استقلال و آزادی خودشان مبارزه می کنند.

بایستی دانشجویان را به شناخت و خواندن آثار این استاد ارزشمند ترغیب کنیم. من این گونه فکر می کنم که شناختن و شناساندن تفکر اسلامی به دانشجویان و نسل جدید، یکی از وظایف همه معلمان و اساتید دانشگاه است.

وی در تشریح نقش و جایگاه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ، گفت: حقیقتا نیروی انتظامی، یک نیروی ارزشمند، تاثیر گذار در صحنه ارتباط مردم با حکومت است و من تصورم این است که بزرگترین سازمانی که ارتباط و چگونگی تعامل بین ملت و حکومت را برقرار می کند نیروی انتظامی است.

صفوی در بخش پایانی سخنان خود اساتید را به بهره گیری از فن آوری های اطلاعات فراخواند و فضیلت اساتید را به علم و دانائی در رشته خود و آگاهی از آخرین دستاوردهای جهانی دانست و افزود: اساتید علاوه بر علم، با اخلاق و رفتار خود، دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهند و علم خود را در جهت حل مشکلات مردم و کشور و نظام اسلامیان بکار گیرند.

در پایان این مراسم از اساتید و اعضاء هیئت علمی منتخب این دانشگاه تقدیر شد و به پاس چندین سال تدریس سردار صفوی در دانشگاهای مختلف کشور و خصوصا دانشگاه علوم انتظامی، از وی تقدیر بعمل آمد.

 

http://khabarfarsi.com

کامل هاشمی بازدید : 334 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

 

معاون فرهنگی دفتر نماینده ولی فقیه در استان کردستان گفت: خط سیر فکری اندیشه های مطهری ضرورتی برای بیداری اسلامی است و اندیشه های ایشان موثر در حل مشکلات تمدن اسلامی است.

 

حجت الاسلام مهدی فرضی شامگاه سه شنبه در همایش بزرگداشت مقام استاد مطهری در سنندج اظهار داشت: مطهری جنبش تمدنی و فرهنگی را با نام احیای اندیشه های دینی مطرح کرد و اندیشه های این استاد شهید خالی از هرگونه انحراف فکری بود.

وی افزود: مطهری امینی برای تفسیر های قرآن کریم بود و تفسیر هایش از قرآن کریم حاکی از عمق اندیشه هایی بود که به حل مشکلات جوامع انسانی بر اساس تفسیر قرآن می پرداخت.

معاون فرهنگی دفتر نماینده ولی فقیه در استان کردستان با اشاره به اینکه هر نهضت اجتماعی در ابتدا نیازمند یک نهضت فکری است، بیان کرد: عمده ترین مسئله ای که در اندیشه های مطهری موج می زد فلسفه حجاب بود.

حجت الاسلام فرضی ادامه داد: شهید مطهری 700 جلسه راجع به حجاب را در دانشگاه ها برگزار کرد که محصول این جلسات کتاب پرسش و پاسخ حجاب است.

وی یادآور شد: از دیدگاه شهید مطهری حجاب انسانی است و نه اسلامی و بحث حجاب در ارتباط مستقیم با فطرت انسان است و به همین دلیل همواره دیدگاه های این استاد شهید مورد توجه تمامی اقشار قرار می گیرد.

معاون فرهنگی دفتر نماینده ولی فقیه در استان کردستان گفت: مطهری با استناد به تمدن های مختلف و روایات و مدارک معتبر بسیاری از ابهامات بحث حجاب را که امکان داشت در تدوین نظام به وجود آید را از بین برد.

وی اظهار داشت: هرگاه کوچکترین شکی در دل رخنه کرد با مطالعه مباحث دینی و برسی کتاب های استاد شهید مطهری می توان به واقعیت اسلام و فلسفه حجاب برگشت و این رمز ماندگاری مطهری است.

حجت الاسلام فرضی ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات شهید مطهری این است که افکار او پتانسیل به جریان انداختن دین در زندگی روزمره را دارد.

وی در بیان کرد: استان کردستان با توجه به زیاد بودن قشر جوان و داشتن اعتقاد مذهبی خاص پتانسل این را دارد که با بهره گیری از اندیشه های استاد مطهری فرهنگ حجاب و عفاف را گسترش داد و انتظار می رود که مسئولان این استان بتوانند با برنامه ریزی مناسب از این پتانسیل بهترین بهره را ببرند.

منبع : http://mortezamotahari.com/

 

کامل هاشمی بازدید : 224 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

جوانان و بیداری اسلامی از منظر امام خمینی (ره)

 

امام خميني(ره) در قرن بيستم، كه گفتمان غا لب، انديشه مدرنيته بود و دين جايگاهي در آن نداشت، با تكيه بر اسلام ناب كوشيد تا با تصرف در جوهره مدرنيته، آن را به نفع دين و ارزش هاي اسلامي مصادره و تأويل نمايد. بدين ترتيب، رهبر كبير انقلاب اسلامي با احياي دين و معنويت، اميد تازه اي در دل ملت ها و نهضت هاي اسلامي دميد كه بيداري اسلامي را در پي داشت و بر پايه اين بيداري، انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد و نقطه آغازي شد بر مقابله جدي تر ملت هاي مستضعف در مقابل قدرت هاي استكباري. اين افكار روشنگرانه همگي سبب شده است كه امروز ملت ها در جاي جاي دنيا و به ويژه جهان اسلام به اين واقعيت نايل آيند و در اين مسير گام بردارند. مبارزات اخير در منطقه عليه حكام جور كه در واقع دست نشانده قدرت هاي استكباري بوده اند بر اين مسئله صحه مي گذارد و اميد را براي تداوم آن صد چندان مي كند. مؤلفه هاي كليدي گفتمان اسلام امام خميني (ره)، شعائر اسلامي و اصول مشترك مسلمانان است كه در قالب كلمه وحدت اسلامي جمع شده و در قالب بيداري اسلامي خود را متجلي كرده است.
نهضت امام خميني اوج گرايش اصول گرايي اسلامي است كه ديگر جنبشهاي اسلامي در سراسر جهان تحت تأثير موفقيت ايشان در تأسيس جمهوري اسلامي توانا شدند. تفكر و طرح امام خميني در واقع تلفيقي از هويت و توسعه بود. در حالي كه رهبران پيشين جنبش بيداري اسلامي چون سيد جمال به دنبال توسعه و تجدد بودند و برخي هم به صورت كمرنگي بر هويت تأكيد مي كردند. امام خميني همان گونه كه به دنبال احياي هويت اسلامي بودند، توسعه نيز در گفتمان وي از جايگاه ويژه اي برخوردار بود، توسعه اي كه در چارچوب هويت اسلامي تعريف مي شد. نظريه سياسي امام منحصراً در قالب و شكل اسلامي مطرح مي شد و همين امر موقعيت و ويژگي ممتازي به امام خميني در جنبش اسلام گرايي در جهان اسلام مي دهد. امام در اين راه همواره بر نقش جوانان تاكيد داشتند.

کامل هاشمی بازدید : 170 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

ولایتی: جمهوری اسلامی پرچمدار بیداری اسلامی است

 

به گزارش ایرنا، علی اکبر ولایتی روز پنجشنبه در همایش سراسری علمی، پژوهشی میقات الرضا (ع) در طرقبه، شاندیز با اشاره به برخی اقدامات ناشایست در اماکن مذهبی مسلمانان و بی توجهی ها و بی احترامی نسبت به قبور ائمه (ع) افزود: آنان که این اقدامات را انجام می دهند بازمانده سفایانیان هستند.

وی اظهار داشت: آنان ابزار دست استعمار و همان کسانی هستند که امروز به دستور آمریکا در سرکوبی بیداری اسلامی جهان کمر همت بسته اند.

وی گفت : آنان می دانند که اگر قرار باشد قبور ائمه (ع) پررونق باشد و مردم با معرفت ، شناخت و مطالعه احوالات و سیره اولیای خداوند که راس فعالیت هایشان ترویج حق و مقابله با باطل و ظلم است، این زیارت را انجام دهند، در عمل جایگاه آنان متزلزل می شود

وی افزود: وجود این بقاع متبرک و وادار کردن مردم به تفکر و تعقل در زیارت موجب زنده ماندن یاد ائمه (ع) و ایستادگی در برابر ظالمان و مستکبران می شود.

ولایتی اظهار داشت: این امر نشان می دهد که چرا دشمن در تخریب این بقاع می کوشد.

دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی افزود: به جز ناصبی ها بقیه فرق اسلامی به قبور ائمه (ع) و پیروان آنها احترام می گذارند.

وی گفت: امروز موثرترین عامل منطقه ای در سرکوبی مسلمانان و بیداری اسلامی، همین نوادگان وهابی و ابوسفیانی ها هستند.

وی افزود: اینان که زیارت قبر رسول خدا (ص) را شرک می دانند ، خود متوسل به آمریکا و کاخ سفید شده و آن را مجاز می شمارند.

وی گفت: تلویزیون الجزیره و العربیه در خدمت صهیونیست ها است و در مقابل آنان جمهوری اسلامی پرچمدار بیداری اسلامی است و مسلمانان نیز روش و منش جمهوری اسلامی ایران را برگرفته و تبعیت از ائمه اطهار (ع) می دانند.

دکتر ولایتی افزود: تبعیت از اهل بیت (ع) در صورتی پایدار و زنده می ماند که یاد آنان همواره زنده باشد و بقاع متبرک اماکنی هستند که مردم به آنها دعوت شده اند تا با معرفت و علم به واقعیت وجودی آنان به زیارت بپردازند.

وی اظهارداشت: این امر به آن معنا است که با به کار گرفتن عقل و عاطفه، کاری ماندگار می توان صورت داد همانگونه که در انقلاب ایران شکل گرفت.

منبع : http://www.irna.ir

کامل هاشمی بازدید : 230 شنبه 31 فروردین 1392 نظرات (0)

خبرگزاری فارس: موج بیداری اسلامی در دنیا ارمغان انقلاب اسلامی است

 

به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، حجت الاسلام علی شیرازی در جمع راهپیمایان سالروز پیروزی انقلاب اسلامی آبادان در سخنانی ضمن تقدیر و تشکر از حضور حماسی مردم این شهر در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن اظهار کرد: 22 بهمن یکی از روزهای مهم و حیاتی در تاریخ ایران اسلامی است.

وی در ادامه با اشاره به نقش بی‌بدیل انقلاب در خنثی سازی توطئه‌های دشمنان و مستکبران افزود: در طول حیات 33 ساله انقلاب  دشمنان و استکبار جهانی از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همه توطئه‌ها خود را برای نابودی انقلاب اسلامی ایران بکار بستند ولی به یاری خداوند و رهبری حضرت امام (ره) شکست سنگینی خوردند.

نماینده ولی فقیه در سپاه قدس ترور بزرگان انقلاب، تحمیل جنگ هشت ساله و ده‌ها توطئه دیگر را دستاورد جنایت‌کارانه استکبار جهانی برای متوقف کردن شتاب انقلاب اسلامی ایران برشمرد و خاطرنشان کرد: استکبار جهانی و در راس آن کشورهای آمریکای جهانخوار، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی بعد از اینکه همه توطئه‌هایشان نتوانست جلوی انقلاب اسلامی ایران را بگیرد با استفاده از نوکر خود صدام حسین در رژیم بعث عراق، جنگی را علیه کشور ایران به راه انداختند تا زمینه به زانو در آوردن انقلاب اسلامی را فراهم کنند.

وی تصریح کرد: اما با اراده خداوندی و مقاومت جانانه ملت ایران این توطئه نیز نتوانست نظام مقدس جمهوری اسلامی را از کار بیاندازد و پس از هشت سال شکست خفت باری را متحمل شدند.

شیرازی با اشاره به اینکه ملت شریف ایران اسلامی همچنان شیفته آرمان‌های انقلاب اسلامی، امام راحل و مقام معظم رهبری هستند گفت: با وجود گذشت 23 سال از رحلت حضرت امام خمینی (ره) مردم همچنان از ارزش‌های ایشان و انقلاب اسلامی پیروی کرده و حمایت‌های خود را از مقام معظم رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی با اقتدار و محکم‌تر نشان داده‌اند.

وی با اشاره به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و بیداری مردم ایران در سال 57 هیمنه ابرقدرت‌ها و آمریکا و کشورهای اروپایی را شکست داد اظهار کرد: استکبار جهانی از همان روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58 تحریم‌های خود را بر ایران آغاز کرد  و تا امروز این تحریم‌ها را روز به روز تشدید کرده‌اند اما این تحریم‌ها تاکنون ذره‌ای از اراده ملت ایران را کم نکرد بلکه همت و تلاش ملت را چند صد برابر کرد.

وی تصریح کرد: تحریم نفتی جمهوری اسلامی به معنی شکست آمریکا و کشورهای اروپایی و صهیونیست‌ها است چرا که با اینکار خود نیز دچار ضرر و زیان جدی شده‌اند و خود را به نابودی کامل نزدیک کردند.

نماینده ولی فقیه در سپاه قدس در ادامه با اشاره به موج عظیم بیداری اسلامی در دنیا گفت: موج بیداری اسلامی که هم اکنون در کشورهای اسلامی به راه افتاده به تاسی از همین انقلاب بزرگ ملت ایران در سال 57 است.

وی خاطرنشان کرد: مردم کشورهای اسلامی تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن به حمایت از انقلاب اسلامی بپا خاستند و انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار دادند و شما می‌بینید که چگونه در جای جای این کشورها پرچم اسلامی را در کشورهای خود به اهتزار در آوردند.

وی در پایان ابراز امیدواری کرد حماسه تاریخی مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن در حماسه 12 اسفندماه و در پای صندوق‌های رای تکرار شود تا دشمنان نظام بیش از پیش از نقشه‌های شوم خود مایوس شوند.

 منبع : http://www.farsnews.com

کامل هاشمی بازدید : 175 شنبه 31 فروردین 1392 نظرات (0)

 

در دومين روز گردهمايي انديشمندان مسلمان مطرح شد

 

 

ایران > سیاست‌خارجی- نخستین کنفرانس بیداری اسلامی روز گذشته با تأکید صاحب‌نظران و اندیشمندان جهان اسلام بر تداوم بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و فراهم آوردن یک ساز و کار منسجم و متشکل در جهت اتحاد هر چه بیشتر کشورهای مسلمان به کار خود پایان داد.

سخنرانان روز دوم این اجلاس تأکید کردند که کشورهای در حال بیداری اسلامی باید برای جلوگیری از به‌انحراف ‌کشیده‌شدن انقلاب‌های خود و مصادره‌شدن آنها توسط کشورهای غربی گام‌های اساسی و هوشمندانه بردارند.

تجلی اراده جمعی ملت‌ها

علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه، در سخنان روز گذشته خود در کنفرانس بیداری اسلامی با اشاره به بروز دیدگاه‌های مختلف درخصوص ماهیت و چرایی این قیام‌ها از زمان شروع خیزش‌های اخیر مردمی در جهان عرب به بیان نظرات خود در این باره پرداخت و گفت: قیام‌های اخیر مردمی در جهان عرب، ریشه در معادلات ناسالم و ظالمانه موجود در مناسبات میان ملت‌ها و برخی دولت‌های منطقه در طول چند دهه متمادی دارد و نیز عکس‌العملی طبیعی از سوی ملل مسلمان منطقه به سیاست‌های ظالمانه نظام سلطه بین‌المللی در این منطقه حساس از نظام بین‌الملل است.

صالحی در تبیین مواضع و دیدگاه‌های ایران درخصوص تحولات منطقه خاطرنشان ساخت: از نگاه جمهوری اسلامی ایران قیام‌های اخیر منطقه‌ای، حرکتی اصیل و مردمی با انگیزه‌های اسلام‌خواهانه، آرمان‌گرایانه و اصلاح‌طلبانه در حوزه مناسبات ملی، بین‌المللی و حوزه‌های دینی و عقیدتی بوده و تجلی بیداری نوین اسلامی در عصر تزلزل و ناکارآمدی اندیشه‌ها و مکاتب غیرالهی است. جمهوری اسلامی ایران، بدون دخالت در امور داخلی کشورها، تجلی اراده جمعی ملت‌های منطقه در تعیین سرنوشت و احقاق حقوق شهروندی آنان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت می‌کند.

نجات ملت‌ها با الگوی انقلاب ایران

رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق از مهم‌ترین سخنرانان روز پایانی کنفرانس بیداری اسلامی بود. عمار حکیم با بیان رخنه احتمالی دشمن میان مسلمانان برای انحراف انقلاب‌ها بر ضرورت هوشیاری آنان برای مقابله با انحرافات تأکید ورزید. وی انقلاب اسلامی ایران را عالی‌ترین الگو برای بیداری اسلامی در منطقه دانست و گفت: انقلاب اسلامی ایران طرحی واقعی برای موفقیت و نجات ملت‌های منطقه و عالی‌ترین الگو برای بیداری اسلامی در منطقه است.

عمار حکیم در بیان آسیب‌های احتمالی وارده، به انقلاب‌های اخیر یادآور شد: باید به کشورهایی که شاهد بیداری اسلامی هستند، کمک و پشتیبانی کرد تا وضع اقتصادی بر آنها تاثیر منفی نگذارد و آنها را منحرف نکند. علی‌ناصرمحمد، رئیس‌جمهور سابق یمن نیز در نوبت صبح روز پایانی همایش، انقلاب‌های منطقه را تراوش‌های انقلاب اسلامی ایران دانست و گفت: انقلاب اسلامی بدون شک تاکنون راه درستی را در پیش گرفته است و پیروزی نهایی ملت‌های مسلمان منطقه را رقم می‌زند. مصطفی کامالک، رئیس حزب سعادت ترکیه نیز گفت که انقلاب اسلامی ایران امید جدیدی برای بشریت ایجاد کرد که حق بر باطل و مظلوم بر امپریالیسم می‌تواند پیروز شود.

تأسیس دبیرخانه دائمی بیداری اسلامی

بخشی از سخنان روز گذشته اندیشمندان حاضر در همایش به ضرورت پرهیز از بروز انحراف و اختلاف در انقلاب‌های منطقه اختصاص داشت. سخنرانان تأکید داشتند که وحدت مسلمانان این کشورها باید از طریق یک سازوکار متشکل همچون ایجاد یک اتحادیه اسلامی در کنار دبیرخانه دائمی کنفرانس بیداری اسلامی محقق شود. دیروز محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری کشورمان در مراسم اختتامیه همایش بیداری اسلامی حضور یافت و سخنرانی کرد. در پایان این اجلاس علی‌اکبر ولایتی، دبیرکل نخستین اجلاس بین‌المللی بیداری اسلامی گفت: بنا به پیشنهاد دکتر ابراهیم جعفری - نخست‌وزیر سابق عراق- و تصویب شرکت‌کنندگان در نخستین اجلاس بین‌المللی بیداری اسلامی، دبیرخانه دائمی این اجلاس در تهران دایر خواهد شد.

فلسطین قابل تجزیه نیست

دفاع از حقوق مردم فلسطین در مقابل اشغالگری رژیم صهیونیستی بحث ثابت سخنرانی‌ها طی 2روز برگزاری همایش بیداری اسلامی بود. روز گذشته رمضان عبدالله، ‌دبیر‌کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در دیدار با علی‌اکبر ولایتی، دبیر کنفرانس، با قدردانی از ایران برای برگزاری چنین نشستی، حمایت جمهوری اسلامی ایران را از مردم مظلوم جهان به‌ویژه فلسطین ستود و بیانات روز گذشته مقام معظم رهبری ‌در این اجلاس را راهگشای جهان اسلام ‌خواند.

ولایتی مسئله فلسطین را مسئله همه مسلمانان جهان اعلام کرد و بیداری اسلامی را ارائه‌دهنده راه‌حلی اصولی برای آزادی سرزمین‌های اشغالی از سلطه رژیم صهیونیستی دانست. علی اکبر صالحی، وزیر امورخارجه نیز در نشست خبری روز گذشته، در حاشیه کنفرانس، با بیان اینکه ممکن است موضوع کشور فلسطین و به‌رسمیت‌شناخته‌شدن آن در دستور کار نشست آتی مجمع عمومی سازمان ملل باشد، تاکید کرد: فلسطین تجزیه‌پذیر نیست و نمی‌توان آن را به‌نحوی که برخی‌ها القا می‌کنند به دوقسمت تقسیم کرد و ما تحت هیچ عنوان با تجزیه فلسطین موافق نیستیم.

منبع : http://hamshahrionline.ir 

 

کامل هاشمی بازدید : 218 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 


بیداری اسلامی را امام خمینی در جهان آغاز کرد در عصری که قدرت های جهانی فکر آن را هم نمی گردند.


انقلاب

در سال های طولانی، تبلیغات دامنه دار دولت های شرق و غرب موجب این شد که ملت های مسلم از آنان بازی بخورند و گمان کنند که ترقیات این کشورهای ضعیف در گرایش به یکی از این دو ابر قدرت است، لکن به هر طرف که تمایل پیدا کردند بعد از مدتی فهمیدند که آنها جز اسیر کردن اینها و بردن خزاین و غارت کردن مخازن آنها کار دیگری نمی کنند. در عصر ما، ملت ما یافت که شاه به واسطه پیوندی که با غرب، مخصوصا با امریکا دارد و همین طور باشرق، تمام مخازن ما را به باد داده است بلکه نیروهای انسانی ما را نیز به هدر داده است، و فهمیدند جنایات فوق العاده ای که مرتکب می شود به واسطه پیوندی است که شاه با ابر قدرت ها دارد. از این جهت ملت ما به پا خاست و سایر ممالک، از جمله ممالک اسلامی نیز به این حقیقت تلخ توجه پیدا کردند و با مطالعه تاریخشان درک کردند که تمام گرفتاری هایی که ملت ها پیدا کردند از دست این ابر قدرت هاست، ناچار از آن ابرقدرت ها رویگردان شده اند. و اسلام که تمام آرزوهای بشر به طور شایسته در دسترس آنها خواهد و می گذارد و قوانین اسلام، چه قوانین اقتصادی و سیاسی و چه قوانین فرهنگی و معنوی آن، قوانین غنی ای است که هر کس به آنها توجه پیدا کند ناچار به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد.

بیداری اسلامی هر چند پیش از انقلاب در ایران، و در دو سده‌ی اخیر در كشورهای مختلف شكل گرفته بوداما اگر بیداری اسلامی را در یك منحنی رسم كنیم، امام را در طی این 200 سال در قله‌ی این منحنی می‌توان ترسیم نمود. با توجه به رهبری بی‌نظیر امام در رویارویی با قدرت‌ها و به پیروزی نشاندن یك انقلاب و راهبری موج بیداری اسلامی و مواجهه با مسائل آن، بررسی مشكلات و موانع این پدیده از دیدگاه آن بزرگ‌مرد تاریخ، از اهمیت زیادی برخورداراست. حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در 22 بهمن سال 57 در پیامی خطاب به ملت مسلمان ایران فرمودند: «لازم است این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می‌توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند

امام در عین حمایت كامل از روحانیت اصیل و متعهد، انتقادهای بسیار تندی از روحانی‌نماهای وابسته به دربار و قدرت دارند. امام ضمن ابراز تنفر از روحانیت غیرمهذّب و متعهد، آنان را از ساواكی‌ها هم بدتر می‌دانند

متخصصان و کارشناسان علوم سیاسی ومسائل بین المللی هرکدام به نحوی و با نگاه ویژه خوددرپی تحلیل تحولات اخیرکشورهای اسلامی هستند.اما بی شک هیچ نمی تواند ادعاکند که به گفتمان حضرت روح الله(ره)رجوع کرده وریشه های اصلی این حوادث را در نیافته باشد.آنان که با این گفتمان آشنایند به خوبی می دانند که وقوع انقلاب های مردمی با ماهیت اسلامی ،به دور از مرزبندی های سیاسی و مذهبی برعلیه استکبار و ایادی آنها چیزی جز دکترین امام خمینی(ره)نمی باشد.

 

کامل هاشمی بازدید : 318 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

ریشه‌ها، عوامل و نحله‌های فکری بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی (1)

 

چکیده
 

بیداری اسلامی، جریانی اصلاحی است که به دنبال ضعف استراتژیکی کشور‌های اسلامی، در قرن 19 - پس از حمله ناپلئون- و ماهیت اسبتدادی حاکمیت، در بستر تاریخی این کشورها اتفاق افتاده است. برهه‌های مختلف، بیدارگرانی متعدد را تجربه کرده‌اند، در مقطعی سید جمال‌الدین اسدآبادی این رسالت را به دوش می‌کشد و در مقطع دیگر امام خمینی (ره) بزرگ‌ترین پدیده بیداری اسلامی را رقم می‌زند. علی‌رغم دسیسه‌های استکبار، برای تحریف وانحراف بیداری اسلامی، این جریان هرچند با فراز و فرود، اما مسیر خویش را پیموده است. البته موفقیت و عدم موفقیت آن؛ بستگی به نوع رهبری، ژرفای بیداری، شرایط سیاسی، و اجتماعی و همراهی توده‌ها و عوامل دیگری از این قبیل داشته است. با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکی کشور‌های اسلامی، و غنای فکری- فرهنگی آن، تحقق آرمان‌های بیداری اسلامی با رعایت پیشفرض‌های آن، نه افسانه‌ای است و نه غیر ممکن.
واژگان کلیدی: بیداری، بیداری اسلامی، استعمار، حق و باطل.

کلیات
 

الف – تعریف بیداری
 

بیداری از واژگان فارسی است که مرادف واژه‌های «یقظه» «بصیرت» و علم و معرفت در زبان عربی به کار برده می‌شود. در عرف عام به حالتی اطلاق می‌شود که قدرت درک و انتخاب را به انسان می‌دهد. از این رو این واژه گاهی ناظر به بیداری ظاهری است وگاهی به بیداری باطنی. بیدار ظاهری؛ به کس و کسانی اطلاق می‌شود که فعالیت‌های فزیکی آگاهانه انجام می‌دهد، مثلا می‌خورد، می‌آشامد، می‌شنود، می‌بیند، مطالعه می‌کند، رانندگی می‌کند و ... اما افق دید این فعالیت‌ها فقط در ماده و مادیات محدود و محصور است. «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُون» (1) درعرف عام این گونه افراد مصداق انسان هستند، و در جامعه انسانی زندگی می‌کنند، اما به بیداری انسانی نرسیده‌اند، زیرا این گونه فعالیت‌ها هرچند برای بقا و تداوم حیات لازم است، اما کافی نیست. بیداری باطنی، بینش وافق دیدشان، فراتر از کرانه‌های مادی در حرکت است. هرچند از دنیا و مادیات استفاده می‌کنند، اما آن را معبر و پلی می‌داند برای پر کشیدن به کرانه‌های انسانی و معنوی.
بیداری قسم نخست، با توجه به تفکر قرآنی و اسلامی برکسانی قابل تطبیق است که چشم دارند اما نمی‌بیند، گوش دارند اما نمی‌شنوند... و آن‌ها را غافل نام می‌گذارند (2)
بیداری قسم دوم؛ شامل کسانی می‌شود که با تعقل، تدبر، تفکر از اثر به موثر، از مخلوق به خالق و... می‌رسند. به گفته شاعر:
برگ در ختان سبز در نظر هوشیار 
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
یعنی فقط نگاه نمی‌کند، بلکه نگاه می‌کند و می‌بیند، می‌شنود و می‌اندیشد، ....(3) که در تفکر اسلامی و قرآنی؛ آن را بصیر، و در فارسی بیدار نام می‌گذارند. رسالت را که این رساله بدوش می‌کشد، باز کاوی بیداری قسم دوم است

کامل هاشمی بازدید : 126 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

ریشه‌ها، عوامل و نحله‌های فکری بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی (2)

 

ح - نقش زنان در بیداری اسلامی 
 

اسلام به خاطر یک سری احکام و دساتیری که تعلق به زن یا مرد تنها دارد، مورد سم‌پاشی‌های زیادی از سوی استعمار و استکبار جهانی قرار گرفته است. حقیقت این است که اسلام با توجه به شناخت که نسبت به طبیعت، استعداد، توانمندی‌های متفاوت زن و مرد دارد، در برخی موارد احکام متفاوت را صادر کرده است، و این به معنای تبعیض بین زن و مرد نیست، برای علما و دانشمندان روشن است که تفاوت به معنای تبعیض نیست. با مراجعه به منابع و متون دین مقدس اسلام و با آندک تأمل به آن‌ها، نه تبعیض بلکه تساوی زن ومرد و همینطور بقیه انسان‌ها با همدیگر به اثبات می‌رسد. مثلا تساوی در خلقت (40)، تساوی در انسانیت (41)، تساوی درحقوق و تکالیف (42)، تساوی درداوری واجرایی قوانین (43)، تساوی در حق مالکیت وتصرف دراموال (44)، تساوی در عبادت و بندگی (45) تساوی در دعا و نیایش (46) تساوی در دنیایی پس از مرگ و بهشت دوزخ (47)، تساوی در تمایل جنسی (48)، تساوی در حدود (49) تساوی در اطاعت از رهبری (50) از این رو تاریخ اسلامی صحنه‌های را در حافظه دارد که زنان مثل مردان نقش آفرینی کرده‌اند. واین حضور در صحنه‌های حماسی و انقلابی در جوامع اسلامی ملهم از آموزه‌های اسلامی است. که از زمان پیامبر اکرم (ص) آغاز گردیده و در تداوم تاریخ انقلاب وجهاد اسلامی محسوس و ملموس است، یکی از افتخارات بانوان مسلمان این است که اولین شهیدی که در راه اسلام جان خویش در زیر شکنجه مشرکان نثارکرد، «سمیه» مادر عمار از زنان مجاهد بود؛ و بعد از آن باشکوه‌ترین و مقتدرترین حضور زن در حادثه انسان ساز کربلا خود نمایی می‌کند. که حضرت زینب (س) به عنوان مکمل نهضت عاشورا شناخته می‌شود. موج‌های بیداری اسلامی که در تداوم خط سرخ شهادت اسلامی صورت پذیرفته است نیز حضور زنان در اشکال و اقسام متفاوت را به ثبت رسانده است. این حضورگاهی باشهادت، اسارت و جهاد در سنگر، و گاهی با حمایت مردان مجاهد اعم از آنکه شوهر باشند یا پسر و یا برادر، وگاهی بادلجوی مداوای مجاهدین و مجروحین در پشت صحنه بوده است. این یک اصل ثابت شده است که در پشت هر مرد موفق، زنی موفق وجود داشته است. زنانی که با درایت سیاسی وسعه ی صدر، تکیه از بازوی پرتوان مرد خود برمی دارند، کمر راست می‌کنند و برای رسیدن به هدف، او را راهی میدان می‌کنند بزرگ‌ترین کمک به بیداری و انقلاب می‌کنند، هرچند می‌توان گفت در برخی مواقع حضور کمرنگ داشته است مثل بیداری که سید جمال ایجاد کرد. اما در بیداری‌های اخیر نقش زنان قابل انکار نیست.

کامل هاشمی بازدید : 114 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

انقلاب اسلامی الگوی عملی بیداری اسلامی شده است

 

خبرگزاری فارس: یک دولتمرد هندی گفت: انقلاب اسلامی الگوی عملی برای بیداری اسلامی شده است.

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس به سرزمین وحی، یک دولتمرد هندی که در سفر معنوی حج حضور دارد، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری فارس در مورد میزان شناختش از جمهوری اسلامی گفت: انقلاب اسلامی الگوی عملی برای بیداری اسلامی شده است.
«نجم الرحمان» زائر هندی که معاون شهرداری یک شهر هند است و  هم وطنش «مغیث علم» که کارگاه تولید لباس دارد، به عنوان زائران خانه خدا در مکه مکرمه حضور دارند و در این گفت و گو شرکت کردند.
مغیث علم در مورد تعداد جمعیت مسلمان هند گفت: 15درصد جمعیت یک میلیارد و 350 میلیون نفری هندوستان، یعنی 202 میلیون و 500 هزار نفر مسلمان هستند.
این زائر هندی تولید کننده لباس گفت: هزینه حج هر زائر هندی معادل 122هزار روپیه (به ازای هر 50 روپیه معادل یک دلار() 2440 دلار) می پردازند که کاروان تعهدی به تغذیه زائر ندارد، فقط تعهد اسکان دارد.
نجم الرحمان دیگر زائر هندی و معاون شهردار درباره جمهوری اسلامی گفت: حکومت اسلامی در ایران برقرار شده و از آن اطلاع کامل دارم.
این اندیشمند مسلمان هندی یادآور شد: به نظرم جمهوری اسلامی  تنها حکومتی است که با عزت مقابل سیطره آمریکا و اسرائیل در جهان قد علم کرده و ایستاده است.
این مسلمان هندی اضافه کرد: متاسفانه سران کشورهای عربی روحیه نوکری و سر سپردگی برای آمریکا دارند.
نجم الرحمان در مورد رفتار دولت هند با مسلمانان یادآور شد: مردم مسلمان هند از دولت راضی هستند، چون حکومت نسبت به مسلمانان مدارا می کند.
این هندی در مورد جایگاه اجتماعی مسلمانان کشورش گفت: مسلمانان در هندوستان تا پست ریاست جمهوری هم پیشرفت می کنند، به گونه ای که رئیس جمهور قبلی هند پرفسور عبدالکلام یک دانشمند هسته ای و مسلمان بود.
نجم الرحمان ادامه داد: در حال حاضر احمد علی انصاری معاون رئیس جمهور هند یک مسلمان است، بنابر این مشکل و محدودیتی برای ارتقای مسلمانان در هند وجود ندارد.
وی گفت: به نظرم حدود 20 درصد مردم هند مسلمان هستند.
این معاون شهردار در هند در پاسخ به این پرسش که سر منشاء بیداری اسلامی چیست، گفت: نقطه آغاز این جنبش بیداری اسلامی را نمی دانم، ولی به نظرم انقلاب اسلامی و نظام حکومتی اسلام در ایران یک الگوی عملی برای این جنبش های بیداری اسلامی به شمار می رود.
این دو مسلمان هندی تاکید کردند همه مسلمانان برادرند.
آنها پس از این گفت وگوی کوتاه برای اقامه نماز جماعت عصر در مسجدالحرام در ساعت 15:30 عازم حرم شدند.
انتهای پیام/

 منبع : خبر گزاری فارس

کامل هاشمی بازدید : 193 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

نقد نظریه های غربی در بازتاب انقلاب اسلامی با تکیه بر مورد فلسطین

 

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران که برخی از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم یاد می کنند و برخی آن را انقلاب دوران پست مدرن می دانند، بدون تردید یکی از مهم ترین وقایع تاریخی قرن بیستم می باشد که خود سازنده بسیاری از حوادث تاریخی و تحولات سیاسی و اجتماعی است. این واقعه نه تنها موجب سرنگونی نظام شاهنشاهی و تحولات بنیادین در عرصه های اجتماعی و سیاسی در ایران شد، بلکه در خارج از مرزهای ایران نیز بازتاب ها و آثار فراوان و متنوعی را از خود به جای گذاشت. بسیاری از نظریه پردازان غربی معتقدند انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی که به دنبال این انقلاب بر ایران حاکم شد، الگو و نمونه مناسبی برای کشورهای مسلمان نبوده و هیچ یک از ملت ها و کشورهای مسلمان خواهان ایجاد نمونه ای مشابه نظام جمهوری اسلامی ایران در کشور خود نیستند؛ بنابراین این انقلاب، تأثیر مثبتی در جهان اسلام نداشته است و به تعبیری اندیشه صدور انقلاب که توسط حضرت امام مطرح شد، به شکست انجامیده است.2 در حالی که به نظر می رسد برعکس آن چه این نظریه پردازان تصور کرده اند، اسلامی و ایدئولوژیک بودن این انقلاب، موجب تأثیر ویژه آن در جهان اسلام و کشورها و ملت های مسلمان شده است. به همین جهت در این نوشتار به عنوان نمونه تأثیرات شگرف و مهم انقلاب اسلامی ایران بر مبارزات مردم فلسطین را که یکی از همین کشورهاست، مورد بررسی قرار می دهیم.

کامل هاشمی بازدید : 118 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)


  دین و دینداری باعث حیات انسان و جامعه می‏شود، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم هدف از رسالت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را احیای انسان‏ها می‏داند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» (انفال، 24)؛ یعنی ای کسانی که ایمان آورده‏اید، زمانی که خدا و پیامبر شما را به چیزی که مایه‏ی حیات شماست، فرا خواندند، دعوت آنان را اجابت کنید.

اما همین دین حیات بخش، ممکن است در گذر زمان در بستر تاریخ و اندیشه‏ها و فهم‏ها و آداب و رسوم و خلقیات مردمان، آلودگی‏هایی (آشکار و نهان، محسوس و نامحسوس) پیدا کند؛ چیزهایی بر آن افزوده و چیزهایی از آن مغفول واقع شود؛ ابعادی از آن، چنان بزرگ شود که اصل و گوهر آن مورد غفلت واقع شود و گوهر مفاهیم اصلی آن چنان رنجور و ضعیف شود که از مجموعه‏ی آن دین حذف شود. سرانجام، آنچه به عنوان دین در میان دینداران و جامعه‏ی دینی رواج پیدا می‏کند، چیزی غیر از آن است که از ناحیه‏ی خداوند متعال آمده است. در اینجاست که احیاگری دینی معنا پیدا می‏کند؛ یعنی زدودن غبار خرافه و بدعت و تحریف از چهره‏ی دین و عنایت به جنبه‏های مغفول و پیراستن زواید. بنابراین، احیاگری، مسبوق و از پی عارضه‏ای است که نصیب دین می‏شود و احیاگری در عرصه‏ی احیاگری دینی با دو تشخیص مهم روبروست؛ تشخیص درد و تشخیص درمان. بدین ترتیب، اساس کار احیاگری را می‏توان در «دردشناسی» و «درمان‏گری» خلاصه کرد. از این روست که احیاگری و اصلاح‏گری بسی سخت و جان کاه، اما لازم و ضروری است و زاد و توشه‏ی مناسب خود را می‏طلبد.

بسیاری از احیاگران و مصلحان اجتماعی و سیاسی مسلمان از این عوارض و دردها سخن گفته و احیاگری آنها نیز برای درمان دردها بوده است. اقبال لاهوری می‏گفت تفکر اسلامی پانصد سال است که دچار رکود شده است (اقبال، بی‏تا، 10) و برای احیای آن، اجتهاد را تجویز می‏کرد.

استاد مطهری وجود خرافات و بدعت‏ها و تحریف مفاهیم دینی را از جمله آفات جامعه‏ی اسلامی می‏دانست، از این رو پیشنهاد می‏کرد که فکر دینی ما باید اصلاح شود و اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود. (مطهری، 1373 ، 144 ؛ همو، 1375 ، 48)

گرچه احیاگری و اصلاح گری امری سخت و دشوار است، اما لازم و ضروری است و زاد و توشه‏ی مناسب خود را می‏طلبد. اندیشمندان بزرگی، از ادیان و مذاهب مختلف جهان، را می‏توان برشمرد که برنامه‏ی اصلاح و احیای دین را سرلوحه‏ی فعالیت خود قرار داده‏اند، اما در این میان کسانی نیز بوده‏اند که به بهانه‏ی احیاگری و اصلاح طلبی، در جهت تخریب دین و گمراه ساختن دینداران قدم برداشته‏اند. این امر موجب شده است که برنامه‏ی احیاگری و اصلاح گری همواره در پاره‏ای از ابهامات فرو رفته و آفاتی دامن‏گیر آن شود. استاد مطهری قدس‏سره در این زمینه می‏گوید:

بدیهی است که جنبش‏هایی که داعیه‏ی اصلاح داشته‏اند، یکسان نبوده‏اند. برخی داعیه‏ی اصلاح داشته و واقعاً هم مصلح بوده‏اند. برخی، به عکس، اصلاح را بهانه قرار داده و فساد کرده‏اند. برخی دیگر در آغاز جنبه‏ی اصلاحی داشته و سرانجام از مسیر اصلاحی منحرف شده‏اند (مطهری، 1377 ، 11).

احیاگری چیست؟

احیای دین یعنی چه؟ مگر دین می‏میرد که باید احیا شود؟ کسی که دین را احیا می‏کند، چه کاری انجام می‏دهد که به عملش «احیای دین» اطلاق می‏کنیم؟ ممکن است برخی با استناد به آیه‏ی شریفه‏ی «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» (انفال، 24)، ادعا کنند که ما در قبال حراست یا احیای دین وظیفه‏ای نداریم؛ چرا که خداوند متعال خود در قرآن می‏فرماید: «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر، 9) یعنی ما خود از قرآن حفاظت می‏کنیم. استاد مطهری برای رفع این شبهه می‏گوید:

ممکن است در ذهن‏ها بیاید که این معنا ندارد که ما بخواهیم دین را احیا کنیم، کار به عکس است، دین باید ما را احیا کند، ما نمی‏توانیم دین را احیا کنیم. هیچ منافات نیست که هم دین محیی و زنده کننده‏ی ما باشد و هم ما وظیفه داشته باشیم که محیی و زنده کننده‏ی دین باشیم... به علاوه، در تعبیرات دین، هر دو آمده است، هم ذکر شده است که دین محیی شماست، و هم دستورهایی رسیده، به صراحت یا به اشاره، که شما هم باید دین را زنده نگه دارید، باید این وظیفه را برای همیشه به عهده داشته باشید و متوجه باشید که باید دین را زنده نگه داشت و نگذاشت که دین بمیرد (مطهری، 1373 ، 130 و 131).

از دیدگاه استاد مطهری، احیاگری و اصلاح طلبی یک روحیه‏ی اسلامی است و هر مسلمانی، به حکم این که مسلمان است، باید احیاگر و دست کم طرفدار آن باشد؛ چرا که احیاگری و اصلاح طلبی، هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح شده و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است، که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است (مطهری، 1377 ، 7).
به اعتقاد استاد مطهری اصلاح و احیا، زمانی در جامعه‏ی اسلامی تحقق پیدا خواهد کرد که رهبری آن به دست اسلام شناسانی عادل و زمان شناس اجرا شود و در غیر این صورت به دین ضربه‏ای اساسی وارد خواهد شد.

علمای بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام به این است که زعمای دین، ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده می‏شود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفته‏اند که روز به روز بیدارتر می‏شود. انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسل‏های گذشته داشته‏اند؛ بگذریم از انتظارات خام و نابخردانه‏ای که بعضی دارند. اگر روحانیت ما هر چه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه‏ی اصلاح طلبان بی‏علاقه به دیانت متوجه او خواهد شد. امروز این ملت، تشنه‏ی اصلاح نابسامانی‏هاست و فردا تشنه‏تر خواهد شد، ملتی است که نسبت به سایر ملل احساس عقب افتادگی می‏کند و عجله دارد به آنها برسد. از طرفی مدعیان اصلاح‏طلبی، که بسیاری از آنها علاقه‏ای به دیانت ندارند و زیادند و در کمین احساسات نو و نسل امروزند، اگر اسلام و روحانیت به حاجت‏ها و خواسته‏ها و احساسات بلند این ملت پاسخ مثبت ندهند، به سوی آن قبله‏های نو ظهور متوجه خواهند شد. فکر کنید آیا اگر سنگر اصلاحات را این افراد اشغال کنند، موجودیت اسلام و روحانیت به خطر نخواهد افتاد؟ (مطهری، 1373 ، 313).

ایشان بر همین اساس درباره‏ی سرنوشت بزرگ‏ترین جنبش احیاگرانه‏ی قرن حاضر، یعنی حرکت امام خمینی قدس‏سره معتقد است که انقلاب ایران اگر در آینده بخواهد به نتیجه برسد و همچنان پیروزمندانه به پیش برود، باید باز هم روی دوش روحانیت قرار بگیرد، بنابراین اگر این پرچم‏داری از دست روحانیت گرفته شود و به دست روشنفکران بیفتد، در زمانی نه چندان دور، اسلام به کلی مسخ می‏شود؛ چرا که روحانیت باید حامل فرهنگ اصیل اسلامی باشد (مطهری، 1362 ، 184).

پیشینه‏ی احیاگری

احیاگری دینی، پدیده‏ای نو ظهور نیست و در تاریخ حیات مسلمانان، پیشینه‏ای طولانی دارد، به گونه‏ای که فرهنگ احیاگری، بخشی از فرهنگ دینی ما را تشکیل داده است. به طور کلی، نه تنها جهان اسلام، بلکه همه‏ی ادیان بزرگ، این جریان را در تاریخ خود تجربه کرده‏اند. در حوزه‏ی فرهنگ اسلامی، مصادیق چنین حرکتی را در دوره‏های نزدیک به حیات پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏توان یافت. در گزارش‏ها و اظهار نظرهای مورخان و محدثان سده‏های نخست اسلامی پیرامون عملکرد عثمان بن عفان، خلیفه‏ی سوم، از میراندن سنت (اماته السنه) از سوی خلیفه و ضرورت احیای آن سخن به میان آمده است و شاید بر همین مبنا امیرالمؤمنین امام علی علیه‏السلام یکی از اهداف خود را در دوره‏ی کوتاه حکومت، احیای معالم جامعه‏ی نبوی شمرد: أللهم انکَ تَعلَمُ أنه لَم یکن الذی کان مِنا مُنافَسَهً فِی سُلطانٍ وَلاَ الِتماسَ شَی‏ءٍ مِن فُضُول الحُطامِ وَلکن لِنَرُد المَعالِمَ مِن دینک و نُظهِرَ الِاصلاحَ فی بِلادِ فَیأمَنَ المَظلومُونَ مِن عِبادِک و تُقامَ المُعطلَهُ مِن حدودک (نهج‏البلاغه، خطبه 131).

امام حسین علیه‏السلام نیز هدف از قیام خویش را احیای سنت نبوی اعلام کرد: و انی لَم اخرُج أشراً و لا بَطراً و لا مفسداً و لا ظالماً، و انما خرجتُ لطلب الاصلاح فی اُمة جدی. ارید أن آمُر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی علی بن ابی طالب (دشتی، 1380 ، 570)

تاریخ احیاگری دینی را در عصر مدرن به دو بخش می‏توان تقسیم کرد (کاظمی، 1381 ، 66). بخش اولِ حیات احیاگری در عصر جدید، تلاش‏ها و کوشش‏های احیاگران برای سازگار نمودن دین با دنیای جدید را شامل می‏شود.

تلاش عمده‏ی عالمان دینی این بوده است که دین را به نوعی با ارزش‏های جدید منطبق کنند. لذا در تعامل دین و مدرنیته آنچه اصل، فرض می‏شد مدرنیته بود. مباحثی چون «باب روز نمودن کلیسا» در جهان مسیحیت و «متجدد کردن اسلام» در دنیای اسلام، نمونه‏ای از این تلاش‏هاست. احیاگری، اوج این بخش از حیات خود را در دهه‏ی 60 قرن بیستم مشاهده کرده است. از دهه‏ی 70 به بعد، این جریان معکوس می‏شود؛ تلاش احیاگران دیگر برای منطبق شدن با ارزش‏های دنیوی نیست، بلکه هدف آنان ارائه‏ی مجدد مذهب به سازمان اجتماعی است. از این دهه به بعد مباحثی همچون «مسیحی ساختن دوباره‏ی اروپا» و «اسلامی کردن تجدد»، جای مباحث پیشین می‏نشیند. براساس روی‏کرد اخیر، این جهان مدرن است که باید جنبه‏ی دینی به خود بگیرد. از این رو در کشورهای اسلامی پدیده‏ای دینی شکل می‏گیرد که در نوسازی جامعه مشارکت می‏نماید.

در کشور ما پدیده‏ی احیاگری دو خاستگاه متفاوت دارد؛ یکی جریان برخاسته از روشنفکری و دیگری جریان احیاگری دینی برخاسته از عالمان دینی (سنت). بنابراین، دو جریان پروژه‏ی احیای دین را رهبری می‏کنند. برای روشنفکری، احیاگری بخشی از پروژه‏ی بزرگ‏تر «سازگاری دین با مدرنیته» است. براساس این روی‏کرد، احیای دین به نوعی با بحث سازگاری دین با مدرنیته پیوند می‏خورد. دغدغه‏ی اصلی روشنفکری آن است که دین در دنیای مدرن به حیات خود ادامه دهد. به نظر می‏رسد که این جریان پایین‏ترین سطح احیا را در نظر دارد (احیای حداقل). براساس همین «احیای حداقل» است که دین باید برای جهان جدید از نو ترجمه گردد و در مواجهه با خرد عصر، باز تفسیر شود (ر. ک: سروش، 1378). اما برای عالم دینیِ احیاگر، مدرنیته محور نیست؛ لذا بحث سازگاری دین با مدرنیته مطرح نیست، بلکه تلاش این جریان، این است که اسلام به بهترین گونه در شکل‏بندی جهان مدرن حضور یابد، و نه تنها جایی در جهان مدرن برای نفس کشیدن داشته باشد، بلکه جهان، متناسب با انگاره‏های دین شکل گیرد. این دین نیست که باید از نو تفسیر گردد، بلکه جهان مدرن باید از نو ساخته شود (کاظمی، 1381 ، 67-66).

استاد مطهری را، که از جریان عالمان سنتی دین برخاسته است، می‏توان به عنوان یکی از مهم‏ترین احیاگران معاصر اندیشه‏ی دینی شمرد که تلاش عمده‏ی ایشان، معطوف به نوسازی جهان با عناصر دینی بوده است. از این رو پروژه‏ی احیاگرانه‏ی استاد، واجد عناصری است که آن را با پروژه‏ی احیاگرانه‏ی روشنفکری کاملاً متمایز ساخته است. روشنفکری برای سازگار کردن اسلام با مدرنیته، می‏کوشد تا بخشی از دین را، که با آن سازگار است، برجسته نماید و آنچه را با مدرنیته ناهمساز است، نادیده بگیرد و چون بنابر این قرائت، فقه سر ناسازگاری با دنیای مدرن دارد، باید تضعیف شود و بخش‏های دیگر، که واجد عناصری از همسازی با دنیای مدرن هستند، برجسته گردند.

برخلاف این رویکرد، پروژه‏ی احیاگرانه‏ی استاد مطهری تلاش دارد تا بخشی از دین را برجسته سازد که داعیه یا توانایی دخالت و تصرف در جهان مدرن را داشته باشد. و فقه، تنها بخش از دین است که داعیه‏ی دخالت در زندگی اجتماعی انسان‏ها را دارد و به فرمایش حضرت امام قدس‏سره ، احیاگر بزرگ تاریخ معاصر: «احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می‏سازد. در این نظام هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است ...» (امام خمینی، 1373 ، 21). در این میان «اجتهاد» وسیله‏ای است که فقهای مسلمین را در این امر توانا می‏سازد. «در انطباق احکام با مصادیق جدید، این اجتهاد است که نقش اصلی را بازی می‏کند. وظیفه‏ی فقیه این است که بدون انحراف از اصول کلی، مسائل جزئی و متغیر و تابع گذشت زمان را بررسی می‏کند و براساس همان احکام و چارچوب‏های اصلی، که توسط وحی عرضه شده است، احکام مناسب را صادر می‏کند» (مطهری، 1375 ، 94 ؛ ر. ک: همو، 1380 ، 140)

عملکرد احیاگرانه‏ی استاد مطهری دو گونه است:

1 )
طرح آراء و دیدگاه‏های احیاگران و مصلحان پیشین و نقد و بررسی آنها؛

2 )
احیاگری مستقیم.

ایشان در طرح اندیشه‏های احیاگران و مصلحان مسلمان، سید جمال‏الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، عبدالرحمن کواکبی و محمد اقبال لاهوری را مطرح نموده و به ارزیابی حرکت احیاگرایانه‏ی آنها می‏پردازد. در میان متفکرینی که در تداوم این جنبش نقش عمده‏ای داشته و برای بسط آن بسیار کوشیده‏اند، می‏توان به اقبال لاهوری اشاره کرد. شناخت اقبال از آن جهت حائز اهمیت است که عرصه‏های مختلف فکری، اجتماعی، و سیاسی را تجربه کرده و در هر کدام از این حرکت‏ها پیشتاز و نوآور بوده است. او فیلسوفی آشنا به مبانی فکری غرب و متفکری آگاه به وضعیت جوامع اسلامی بود و با این بینش و دانش به فعالیت‏های اصلاحی خود تداوم می‏بخشید. بسیاری از اندیشمندان و متفکرین حاضر، اقبال را شخصیتی کم نظیر و تأثیرگذار در جریان احیای فکر دینی و تشکیل امت واحد اسلامی می‏دانند (هاشمی، 1382 ، 25). مقام معظم رهبری در کنگره‏ی جهانی نکوداشت اقبال در سال 1364 درباره‏ی اقبال می‏گوید:

اقبال از شخصیت‏های برجسته‏ی تاریخ اسلام است و چندان عمیق و متعالی است که نمی‏توان تنها بر یکی از خصوصیت‏های زندگی‏اش تکیه کرد. اگر ما فقط اکتفا کنیم به این که اقبال یک فیلسوف و یک عالم است، حق او را ادا نکرده‏ایم... اقبال یک شاعر بزرگ است... اقبال یک مصلح و آزادی خواه بزرگ است. اقبال طرح یک فلسفه را ریخت: خودی ... یک مفهوم انسانی - اجتماعی که در پوشش تعبیرات فلسفی بیان شده... (خامنه‏ای، 1365 ، 35)

بر همین اساس ما در اینجا از میان احیاگران ذکر شده، به تحلیل و بررسی احیاگر و مصلح معاصر استاد مطهری، یعنی اقبال لاهوری می‏پردازیم و پس از آن دیدگاه استاد مطهری در باب احیاگری را بیان خواهیم کرد.

اقبال و احیاگری دینی

شکی نیست که محمد اقبال لاهوری، یکی از برجسته‏ترین اندیشه‏وران و احیاگران اسلام در روزگار جدید است. به گفته‏ی سید حسین نصر، اقبال یکی از نامبرده‏ترین متکلمان و متفکران مسلمانی است که در شکل‏گیری آنچه می‏توان کلام جدید نامید مشارکت داشته است. وی در اثر مهم خود، احیای فکر دینی در اسلام، کوشیده است تا یک کلام اسلامی در خور روزگار خویش تدارک کند (نصر، 1374 ، 114).

اقبال در سرزمین خود (شبه قاره‏ی هند) و سپس در انگلستان و آلمان تحصیل کرده است؛ به شعر عرفانی و فلسفه اهتمام نموده و پیش از این که مطالعات و تحقیقات خود را ارائه کند، دیوان شعری مدون کرد، اما تنها کتاب اندیشه پردازانه‏ی او «احیای فکر دینی در اسلام» می‏باشد که در برگیرنده‏ی شش سخنرانی وی در دانشگاه‏های حیدرآباد و علیگره است. در واقع این کتاب، از معدود آثار اندک و انگشت شماری است که روشنفکران مسلمان در صدر سده‏ی بیستم میلادی و نیمه‏ی نخست قرن چهاردهم هجری، از خود به جا گذاشته‏اند (زیاده، 1371 ، 20). در واقع اقبال در این کتاب ضمن طرح نظریه‏ی خود درباره‏ی فرایند احیاگری در جهان جدید، مدلی از دین نیز عرضه می‏کند.

کامل هاشمی بازدید : 101 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

مقدمه: مدّتی مردم منطقه خاورمیانه از خواب غفلت بیدار شده و قیامهای خود را شروع کرده اند. این قیامها کم کم به اروپا کشیده و ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد. قطعا این بیداری در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی یک شبه رخ نداده بلکه زمینه هایی داشته و دارد که با تحقق آنها این اتفاق عظیم روی داده است.

برآنیم زمینه های بیداری اسلامی را از نگاه استاد متفکّر شهید مرتضی مطهری مطرح نموده و از اندیشه های ناب ایشان بهره گیریم. نکاتی که هنوز برای ما تازگی دارد و عمق بصیرت این اندیشمند اسلامی را می رساند.

با مطالعه آثار مختلف ایشان می توان زمینه های بیداری اسلامی را در سه بعد گرایشی، بینشی و الگوپذیری خلاصه کرد. با این توضیح که باید در این سه بعد اتفاقاتی رخ دهد تا نتیجه آن یعنی بیداری حاصل گردد.

۱- بعد انگیزشی

مهمترین نکته ای که شهید بزرگوار مطهری در این بعد بر آن تاکید دارند مسالهاحساس شخصیّت است. اگر ملّتی احساس شخصّیّت ننماید هیچگاه دست به قیام و انقلاب نخواهد زد. در اینجا مطالبی از ایشان را که بیانگر اهمّیت و آثار احساس شخصِت و در مقابل، بیانگر خطرات خودباختگی است، مرور می کنیم:

 

کامل هاشمی بازدید : 33 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

پرسش:

اصلاح طلبی را به صورت کوتاه در کلام شهید مطهری بیان نمایید.

پاسخ:

 

جواب: اصلاح‏طلبی یک روحیه اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه‏ناخواه اصلاح‏طلب و لااقل طرفدار اصلاح‏طلبی است زیرا اصلاح‏طلبی، هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است. البته هر امر به معروف و نهی از منکر لزوماً مصداق اصلاح اجتماعی نیست ولی هر اصلاح اجتماعی مصداق امر به معروف و نهی از منکر هست. پس هر مسلمان آشنا به وظیفه از آن جهت که خود را موظف به امر به معروف و نهی از منکر می‏داند، نسبت به اصلاح اجتماعی حساسیت خاص دارد.                                                           

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏24، ص: 26

 

منبع : http://mortezamotahari.com

کامل هاشمی بازدید : 73 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

شهید آیت‌‌الله مطهری(ره) دو جریان را درباره انقلاب اسلامی خطرناک می‌داند: اول؛ ناآشنایان به مفاهیم اسلامی که دل در گرو غرب دارند و دوم؛ گروهی که اندیشه‌های معاند اسلام را با برچسب اسلامی در افکار جوانان ما جای می‌دهند.

روز گذشته مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه همایش بیداری اسلامی، به نخبگان فرهنگی و سیاسیون فعال و اندیشمندان و علمای جهان اسلام، به چندی از خطرهای و آسیب‌های فراروی بیداری مردم منطقه اشاره کرد. شهید مطهری نیز در این مورد سخنان ارزنده‌ای دارند که لازم است مورد تأمل بسیاری قرار گیرد.
شهید مطهری معتقد است که نهضت‌ها مانند همه پدیده‏هاى دیگر ممکن است دچار آفت‏زدگى شوند. وظیفه رهبرى نهضت است که پیشگیرى کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلى که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد، آفت‏زدایى نماید.
شهید مطهری، رهبر نهضت را حافظ معیارها و اصول انقلاب می داند، لذا می‌نویسد: اگر رهبرى یک نهضت به آفتها توجه نداشته باشد یا در آفت‏زدایى سهل‏انگارى نماید قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید.
شهید مطهری در بررسی محققانه خود، ۴ آسیب را فراروی انقلاب‌های و نهضت‌های می‌داند:

۱٫نفوذ اندیشه هاى بیگانه
به اعتقاد شهید مظهری اندیشه‏هاى بیگانه از دو طریق نفوذ مى‏کنند. یکى از طریق دشمنان. هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مى‏گیرد و جاذبه پیدا مى‏کند و مکتبهاى دیگر را تحت‏الشعاع قرار مى‏دهد، پیروان مکتب‌هاى دیگر براى رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه‏هاى بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب مى‏کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت مى‏اندازند و یا کم‏اثر مى‏کنند.
اسرائیلیات، مجوسیات، مانویات را شهید مطهری از جمله نفوذ اندیشه‌های بیگانه می‌داند که با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشه‏هاى مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد.
شهید مطهری یکی دیگر از راه‌های نفوذ اندیشه‌های بیگانه را از طریق دوستان و پیروان می‌داند، به اعتقاد ایشان گاهى پیروان خود مکتب به علت ناآشنایى درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‏هاى بیگانه مى‏گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب مى‏دهند و عرضه مى‏نمایند.
شهید مطهری مجذوب‏شدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى، نظریات و اندیشه‏هایى را به عنوان خدمت (نه به قصد خیانت) ، نمونه‌ای از نفوذ اندیشه‌های بیگانه از طریق دوستان می‌دند که وارد اندیشه‏هاى اسلامى شده است.
شهید مطهری در مورد انقلاب اسلامی هر دو جریان را خطرناک می‌داند،‌یعنی ۱٫گروهی که هم‌ناآشنا به مفاهیم اسلامی هستند و هم دل در گرو مکتب‌های غربی دارند و ۲٫ گروهی که اندیشه‌های معاند اسلام را با مارک و برچسب اسلامی در ذهن و افکار جوانان ما جای می‌دهند.
ایشان در این مورد معتقد است: در در عصر حاضر که نهضت اسلامى ایران اوج گرفته و مکتب‌ها و «ایسم»ها را تحت‏الشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده مى‏کنیم؛ هم گروهى را مى‏بینیم که واقعاً وابسته به مکتب‌هاى دیگر بالخصوص مکتبهاى ماتریالیستى هستند و چون مى‏دانند با شعارها و مارکهاى ماتریالیستى کمتر مى‏توان جوان ایرانى را شکار کرد، اندیشه‏هاى بیگانه را با مارک اسلامى عرضه مى‏دارند.
بدیهى است اسلامى که با محتواى ماتریالیستى در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامى داشته باشد به سرعت دور انداخته مى‏شود.
و هم مى‏بینیم ـ و این خطرناکتر است ـ که افرادى مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامى و شیفته مکتب‌هاى بیگانه، به نام اسلام اخلاق مى‏نویسند و تبلیغ مى‏کنند اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ مى‏نویسند همان طور، فلسفه دین و نبوت مى‏نویسند همان طور، اقتصاد مى‏نویسند همان طور، سیاست مى‏نویسند همان طور، جهان‏بینى مى‏نویسند همان طور، تفسیر قرآن مى‏نویسند همان طور و
علامه شهید مطهری با صراحت تمام و بدون ترس خطر قلم‌به‌دستان مزدور و هم قلم‌به‌دستان گمراه را هشدار می‌دهد: من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهى، به رهبران عظیم‏الشأن نهضت اسلامى که براى همه‏شان احترام فراوان قائلم، هشدار مى‏دهم و بین خود و خداى متعال اتمام حجت مى‏کنم که نفوذ و نشر اندیشه‏هاى بیگانه به نام اندیشه اسلامى و با مارک اسلامى اعمّ از آنکه از روى سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطرى است که کیان اسلام را تهدید مى‏کند.
البته شهید مطهری، بستن پنجره‌ها و درب‌های برای مقابله با اندیشه‌های معاند را کافی نمی‌داند،‌لذا می‌نگارد: راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. مگر مى‏شود تشنگانى را که براى جرعه‏اى آب له‏له مى‏زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟!
این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافى در زمینه‏هاى مختلف اسلامى کتاب به زبان روز عرضه نکرده‏ایم. اگر ما به قدر کافى آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهاى آلوده نمى‏رفتند.
شهید مطهری عرضه صحیح و درست اندیشه ناب محمدی را هم‌ رفتاری آفندی و هم پدافندی می‌داند، یعنی اگر ما به درستی اسلام را معرفی کرده بودیم هم جوانان را به درستی تربیت دینی کرده بودیم و هم به درستی با شبهات مقابله! لذا در این مورد می‌نگارد: راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه‏ها با زبان روز است.
حوزه‏هاى علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعى یافته‏اند باید به مسئولیت عظیم علمى و فکرى خود آگاه گردند، باید کارهاى علمى و فکرى خود را ۱۰ برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمى جوابگوى مشکلات نسل معاصر نیست.

منبع : http://shiaha.com 

 

کامل هاشمی بازدید : 81 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

مسئول نهاد رهبری در دانشگاه مازندران گفت: بي‌شك انديشه‌هاي زلال نشأت گرفته از مباني ديني شهيد مطهري نقشي بسزایی در بيداري اسلامي و خيزش‌هاي ديني ملت‌هاي مظلوم منطقه خاورميانه داشته و دارد.

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از ساری، حجت الاسلام‌ حسيني در مراسم بزرگداشت شهيد مرتضي مطهري و مقام معلم که صبح امروز در دانشگاه مازندران برگزار شد، روز معلم را داراي مقام و منزلتي بي‌بديل دانسته و با بیان اینکه خداوند هم خود را معلم می‌داند، گفت: در مسیر خطیر تعلیم و تربیت بزرگانی گام نهاده‌اند که نام‌شان می‌درخشد و یکی از این بزرگان شهید مطهری است.


وی ادامه داد: شهيد مرتضي مطهري الگو و اسوه‌اي كامل براي معلمان است، بنابراين جامعه امروز نيازمند استادان متعهد، متخصص و مومن است تا جويبار تعليم و تربيت همواره جاري باشد.


حسینی افزود: بي‌شك انديشه‌هاي زلال نشأت گرفته از مباني ديني شهيد مطهري نقشي بسزایی در بيداري اسلامي و خيزش‌هاي ديني ملت‌هاي مظلوم منطقه خاورميانه كه اينك شاهد آنيم، داشته و دارد.

حسینی تاکید کرد: باورمان این است که درخشش آثار شهید مطهری جزء به دلیل اتصال به کلام وحی و ولایتمداری نبوده است.

مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه مازندران در ادامه خاطرنشان كرد: معلم كسي است كه بتواند دانشجو را از ناداني و نااهلي‌ها به سوي نور هدايت كند و اين مصداق كامل معلمي و مهمترين رسالت يك معلم و استاد است.
 

حسيني با بيان اينكه روز معلم آغاز يك فصل نوين و جديد در زندگي همه معلمان است، اظهار داشت: در آيات قرآن خداوند خود را معلم و عالم را متعلم معرفي مي‌كند.

وي دانشجو را بزرگترين سرمايه در دستان معلمان خواند و افزود: عقيده دانشجويان بزرگترين امانت و سرمايه‌اي است كه خداوند، تعليم و تعلم آن را بر عهده ما گذاشته است.

 منبع : http://snn.ir

کامل هاشمی بازدید : 135 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 «ما اكنونبيش از هر چيزي نيازمنديم به يك رستاخيز ديني و اسلامي، به يك احياء تفكر ديني، به يك نهضت روشنگر اسلامي.» 


«در همهکشورهای اسلامی نوعی بیداری و به خودآمدگی اسلامی پیدا شده است مللمسلمان با سرخوردگی از معیارها و مکتبهای شرقی و غربی به جستوجوی هویتواقعی و اصیل خود برخاستهاند. مسلمانان، یک دوره خودباختگی را پشت سرگذاشتهاند و به یک دورهبازیافتگی رسیدهاند لذا جهان سومی در حال تولد است که شرق و غرب را بهمقابله برانگیخته است».

این تعابیر، مربوط به مصاحبه شهید مطهری در فروردین 1358 است. شخصیت کمنظیری که حاصل عمر امام و اندیشهپرداز جمهوری اسلامی بود و افق بلند فراروی مسلمین را رصد و تبیین میکرد
بیشک بررسی علمی هر موضوع، مبتنی بر پیشینه و ریشه‎‎های آن است و «بیداری اسلامی» نیز جز با شناخت صحیح از اسلام و مسلمانان قابل تحلیل نخواهد بود

جایگاه اسلام و تمدن اسلامی
مکتب نورانی اسلام بهعنوان یک نظام جامع و منسجم، از جایگاه ویژهای در اندیشه شهید مطهری برخوردار است. «اسلام دینی جامع و همهجانبه است، دینی است که تنها بهیک سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اکتفا نکرده است، دینیاست جامعه ساز.» و چه زیباست که اینجامعه مورد ادعا، تحققی شگرف و مؤثر در تمدن بشری پیدا کرد «مسلمین دوران عظمت و افتخار اعجابآوریرا پشت سر گذاشتهاند... تمدنی عظیم و با شکوه بنا کردند که چندین قرن ادامه یافت و مشعلدار بشر بود، اکنون نیز یکی از حلقههاي درخشان تمدن بشر بهشمار میرود و تاریخ تمدن به داشتن آن به خود میبالد... ویل دورانت میگوید: اسلام طیپنج قرن، از لحاظ نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی و ادبیات و تحقیق علمی و علوم و طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود».

اما یک مصلح دردمند هرگز به تمجید و تعریف بسنده نمیکند و درپی کشف و درمان ضعفها و کاستیهاست. «طبعا این پرسش پیش میآید که چطور شد مسلمانان پس از آن همه پیشروی و ترقی در علوم و معارف و صنایع و نظامات، به قهقرا برگشتند؟ مسئول اینانحطاط و سیر قهقرایی چیست و کیست؟»

 
علل ضعف مسلمین
استاد مطهری در کتاب ارزشمند انسان و سرنوشت، مهمترین علت ضعف مسلمانان را در سه محور فکری، اجتماعی و خارجی (کشورهای بیگانه) دستهبندی کرده به تحلیل و بررسی آنها میپردازند. جالب آن است که اکثر 19محوری که برای تحقیق و بررسی معرفی میکنند به اصلاح نگاه و فکر دینی ما مربوط میشود. بهعبارت دیگر ریشه همه مشکلات «عدم آشنایی مردم با معارف اسلامی» است؛ از اینرو با دردمندی تمام، دو سال قبل از قیام 15خرداد فریاد میزد: «ما اکنونبیش از هر چیزی نیازمندیم به یک رستاخیز دینی و اسلامی، به یک احیاء تفکر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی».

حضور اسلام در صحنه جامعه
یکی از انحرافات مهم فکری در جوامع اسلامی «شخصی و باطنی ساختن دستورات اسلام» بوده و هست. در نتیجه بیداری اسلامی وقتی شکل میگیرد که به تعبیر مقام معظم رهبری: «عنصر اصلی بیداری اسلامی در منطقه، حضور واقعی و عمومی مردم در میدان عمل و صحنهمبارزه و جهاد باشد، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلکه علاوهبر آن، با جسم و تنشان.» استاد مطهری در این زمینه میفرماید: «اسلام دو هجرت دارد نه یک هجرت، اسلام دو جهاد دارد نه یک جهاد. هر وقت یکی را به بهانه دیگری نفی کردیم از تعلیمات اسلام منحرف شدهایم».

جایگاه مهم خواص و اندیشمندان
در مقدمه داستان راستان –که متأسفانه آنچنانکه باید و شاید مورد توجه اصحاب اندیشه و هنر قرار نگرفته است - استاد بيان ميدارد: «صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد، ممکن نیست که دیواریبین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بیبهره بماند، ولی معمولا فساد از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند. و صلاح بر عکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز میشود و اجبارا خواص را به صلاح میآورد» این نکته مهم، علاوهبر نقش اساسی توده جامعه در پیشبرد نهضت اسلامی، جایگاه محوری متفکران و خواص هر عرصه را یادآور میشود؛ لذا مرور مستمر اصول انقلاب و آفات آن جزء ضرورتهای فوری بیداری اسلامی است

توجه به اصول و اهداف انقلاب
شهید مطهری احساس شخصیت و عزت ملی را رمز موفقیت و حیات ملت و نخستین قدم برای حرکت و تحول میدانند زیرا تا وقتی این احساس نباشد، هیچ تلاش و حرکتی مفید و مؤثر نخواهد بود

در مرحله دیگر، بازگشت به تعالیم اسلامی مهمترین رکن بالندگی و حرکت ملل مسلمان است: «قویترین حربه دفاعی این انقلاب و مؤثرترین اسلحه پیشرفت آن، ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلام است. غرب -منظور تمام ابرقدرتها است- از یک چیز وحشت دارد و آن بیداری خلقمسلمان است... راه این بیداری، آشنائی با تاریخ و فرهنگ و ایدئولوژیخودمان است».

در سایه همین فرهنگ اسلامی است که مسأله جهاد معنا مييابد و به تبلور میرسد. زیرا: «جهاد بهعنوان دفاع مشروع است... ولی بحث سر مصداق دفاع است، که مصداقدفاع آیا فقط دفاع از شخص خود، حداکثر از ملت خود است؟ یا دفاع از انسانیت هم دفاع است؟».

از طرف ديگر توجه به اهداف جهانی اسلام و نگاه جامع بهجامعه اسلامی است که مسأله وحدت مسلمانان را از اهمیت ویژهای برخوردار میسازد: «یکی از مزایای معظم له[مرحوم آیتالله بروجردی] توجه و علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدتاسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت.» بدیهی است مسأله وحدت اسلامی هم از جنبه علمی و فرهنگی ضرورت دارد و هم به لحاظ آفات اختلاف و تفرقه، باید مورد توجه و یادسپاری قرار گیرد
 
حساسیت در برابر آفات
در پایان، برخی از دغدغه‎‎های شهید مطهری (رحمتاللهعلیه) در زمینه آفات نهضت اسلامی را مرور میکنیم:
1.
نفوذ اندیشه‎‎های بیگانه؛
2.
تجددگرائی افراطی؛
3.
ناتمام گذاشتن تلاشها؛
4.
رخنه فرصتطلبان؛
5.
ابهام طرحهای آینده؛
6.
تغییر جهت اندیشه‎‎ها. (حفظ اخلاص)

«
من بهعنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی، به رهبران عظیم الشأننهضت اسلامی که برای همهشان احترام فراوان قائلم، هشدار میدهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت میکنم که نفوذ و نشر اندیشه‎‎های بیگانه به ناماندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوءنیت و یا عدم سوءنیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند. راه مبارزه با این خطر، تحریم و منع نیست... راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینهها با زبان روز است».سیدمحسن طباطبایی 

 منبع: http://www.jebhepaydari.ir

کامل هاشمی بازدید : 139 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

 

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب به نقش انقلاب اسلامی و تفکرات استاد شهید مطهری در بیداری اسلامی و احیای تفکری اسلامی در جهان اسلام اشاره و ریشه‌‌ها و عوامل بیداری اسلامی در جهان اسلام را تبیین و تشریح کرد.

آیت الله محمد علی تسخیری دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در سومین هم اندیشی حکمت مطهر که صبح امروز دوشنبه 12 اردیبهشت ماه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد با تأکید بر نقش تفکر شیهد مطهری در نگاهداری حرکت بیداری اسلامی و نزدیکی عجیب فکری میان شهید مطهری و شهید صدر گفت: به رغم اینکه این دو شخصیت شاید با یکدیگر دیدار هم نکرده بودند اما تقارب فکری عجیبی میان آنها وجود داشت و آنها در تاریخهای نزدیک به هم به شهادت رسیدند.

وی با اشاره به اینکه نباید از ریشه های بیداری اسلامی غفلت کنیم گفت: در نیمه های قرن هفدهم میلادی ارتش عثمانی در بیرون دروازه های وین قرار گرفته بود. هنوز هم آثار گلوله های عثمانی در یکی از دروازه های وین وجود دارد. عثمانی ها در آن زمان می توانستند شهر وین را از بین ببرند اما در نتیجه برنامه ریزی رهبران شهر این ماجرا به عقب نشینی عثمانی منتهی شد. عقب نشینی که با برنامه ریزی رهبران غربی برای استعمار جهان اسلام همراه شد.

  

نقش آرای شهیدمطهری در بیداری اسلامی/ عوامل بیداری اسلامی در جهان اسلام

 

آیت الله تسخیری افزود: از آن زمان جهان اسلام در حالت غفلت فرو رفت . تهاجم غرب به جهان اسلام از استعمار هلند در اندونزی آغاز شد. اندونزی از نیمه های قرن 17 تا نیمه های قرن 20 تحت اشغال هلند بود. آسیای میانه را روسیه اشغال کرد و جهان اسلام تا اوایل قرن بیستم به عقب نشینی خود ادامه داد. تا اوایل قرن بیستم کل جهان اسلام تحت استعمار غرب بود، بیداری اسلامی سرکوب می شد و استکبار جهانی برای از بین بردن آخرین نفسهای بیداری اسلامی در جهان اسلامی سه هدف را برای خود ترسیم کرده بود.

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تأکید بر اهداف استکبار جهانی برای سرکوبی بیداری اسلامی گفت: گسترش سکولاریسم، پاره پاره کردن جهان اسلام و عقب ماندگی جهان اسلام از اهداف سه گانه استعمار تلقی می شوند. اما استعمار پس از مدتی با انقلاب اسلامی ایران رو به رو شد که تمام طرح های آنها را نقش بر آب کرد. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی صورت گرفت که مسلمانان مأیوس و ناامید از حکومت قرآن و هدایت زندگی خود توسط اسلام بودند.

آیت الله محمد علی تسخیری در ادامه اظهارات خود اضافه کرد: انقلاب اسلامی سه هدف را دنبال می کرد که درست در مقابل اهداف استکبار بود. هدف اول سیاسی کردن دین، هدف دوم وحدت جهان اسلام و هدف سوم حرکت جهان اسلام به سوی پیشرفت بود که درست اهداف ضد استکباری بودند.

وی با اشاره به اینکه بزرگترین هنر امام بیداری اسلامی و هدایت آن بود گفت: شهید مطهری تأکید می کرد که به وجود آمدن بیداری امری عظیم است، اما عظیم تر از آن ماندگاری این بیداری است. از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود سوره هود ما را پیر کرد. چرا که در سوره هود به پیامبر دستور استقامت و پایداری داده شده که این امر برای پیامبر امری عظیم بود. امروز در زمان ما نیز هدایت این بیداری برعهده مقام معظم رهبری قرار دارد.

تسخیری اظهار داشت: استکبار جهانی پس از انقلاب اسلامی مدتی را در حالت گیجی سپری کرد اما پس از آن که به هوش آمد نقشه هایی برای جهان اسلام کشیده بود. آنها تلاش می کردند که انقلاب اسلامی را به مشکلات خود مشغول کنند برای این امر صدام را تحریک کردند که تا هشت سال انقلاب را به خود مشغول کند، محاصره اقتصادی ، جدایی میان انقلاب و مردم جهان اسلام، تحریک عناصر ناسیونالیسم عربی، تحریک از داخل کشور، ترویج ایران هراسی، شیعه هراسی و فارس هراسی از جمله نقشه های استکبار علیه ایران و انقلاب اسلامی بوده است. آنها 30 سال موفق شدند مانع تأثیرات کشورهای اسلامی شوند و هنوز هم در پی نقشه هایی برای ممانعت از این تأثیرات هستند.

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تأکید بر نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به عنوان نهادهایی که مسئولیت رهبری فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور را برعهده دارند گفت: همه مؤسسات باید ما را در این امر یاری کنند تا از این فرصت استفاده کرده و به سمت گسترش تفکر اسلام پیش برویم. می توانیم در این راه از درسهای شهید مطهری استفاده کنیم. چرا که وی همواره تأکید داشت که نباید از عوامل بیداری غفلت کنیم.

براساس اظهارات آیت الله تسخیری تحول داخلی افراد و جامعه، عمق بخشیدن به ایمان و فراهم شدن زمینه گسترش بیداری اسلامی است.

دکتر محسن اسلامی مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در هم اندیشی حکمت مطهر که با محوریت بیداری و احیای تفکر اسلامی در حکمت مطهر برگزار شد گفت: حرکتهای جهان اسلام از برخی کتابهای استاد شهید مرتضی مطهری الهام گرفته است. تلألو این کتابها در جهان اسلام تأثیر داشته و چنین نتیجه ای را رقم زده است.

وی با تأکید بر اینکه امام نظریه اسلام سیاسی را ارائه کرد اما استاد شهید مطهری پردازش کننده آن بود گفت: اندیشه های استاد به این معنا پرداخته است که اسلام سیاسی است و هیچ بن بستی در آن وجود ندارد. همچنین ختم رسول الهی و ختم ادیان با دین اسلام نیز نشان دهنده این است که اسلام را باید در تمام ابعاد زندگی بشری مورد توجه قرار داد.

دکتر اسلامی یادآور شد: در دهه گذشته پس از شکل گیری حوادث یازدهم سپتامبر نظریه اسلام سیاسی به نوعی منحرف شد و متأسفانه در سطح جهان این نظریه را مترادف با افراط گرایی تلقی کردند. این درحالی است که اسلام سیاسی اساسی ترین پیام انقلاب اسلامی ایران بوده است.

مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تأکید کرد: مطرح شدن مباحثی چون مباحث اقتصاد اسلامی که مسیر فطری زندگی بشری را دنبال می کند نشان دهنده تأثیر عمیق اسلام در تمام ابعاد زندگی بشری است.

 منبع : http://www.khouznews.ir

کامل هاشمی بازدید : 75 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

(

 

آری،برخی از امواج اجتماعی زنده‏اند. امواج زنده همانهاست که از جوهر حیات سرچشمه می‏گیرد، مسیرشان، مسیر حیات و جهتشان، رقاء و تکامل است. پاره‏ای از نهضتهای فکری، علمی، اخلاقی و هنری از آن جهت جاوید می‏مانند که خود زنده‏اند و از نیروی مرموز حیات بهره‏مندند.

هر حادثه‏ای در جهان طبیعت(خواه طبیعت‏بیجان یا طبیعت جاندار) جنبشی می‏آفریند و موجی گرداگرد خویش به وجود می‏آورد. بلکه هر حادثه‏ای خود موجی و جنبشی است که بر سطح این اقیانوس بیکران نمودار می‏گردد.

این اقیانوس که ما آن را با نامهای جهان، طبیعت، گیتی و غیره می‏خوانیم و از طول و عرض و عمق آن فقط خدا آگاه است، همواره از درون خویش امواجی برون می‏فکند و جنبشهایی تولید می‏کند. آنچه بر ما از این اقیانوس نمودار می‏شود و در حیطه حواس ما قرار می‏گیرد و عقل ما در جستجوی کنه و ماهیت آنها بر می‏آید ـ از نظری ـ همین امواج و چین و شکن‏هاست که آنها را «حادثه‏» می‏خوانیم و نامهای مختلف بر آنها می‏نهیم و در جستجوی معرفت آنها بر می‏آییم. اگر این امواج و چین و شکن‏ها و به عبارت دیگر اگر این‏ «تعینات‏» نمی‏بود، راهی برای معرفت نبود؛ زیرا نشانی نبود. بلکه طبیعت و جهانی در کار نبود. چه، جدایی طبیعت از جنبش و تموج امکان پذیر نیست.

همین نشانه‏ها و علامتها و پیچ‏وخم‏ها و فرازونشیب‏هاست که به حواس ما امکان عکسبرداری از اشیاء می‏دهد و آن عکس و تصویرها به دست قاضی عقل سپرده می‏شود.

کامل هاشمی بازدید : 64 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

آیت الله تسخیری دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با کوشش های خود توانستند تفکر اسلامی را احیا کنند اظهارداشت : مایه فکری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاک و خالصانه این متفکرین بزرگ گرفته شده است.

به گزارش خبرگزاری تقریب "تنا" ، آیت الله محمد علی تسخیری صبح امروز با حضور در همایش حکمت مطهر که با عنوان "مطهری و احیای تفکر اسلامی " در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برگزار شد به تشریح ویژگی های اخلاقی ، فرهنگی ،‌علمی و دینی استاد شهید مطهری پرداخت و وی را یکی از بانیان بیداری اسلامی در خاورمیانه معرفی کرد .

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان این که کتاب های شهید مطهری نعمت بسیار بزرگی برای جهان اسلام است تصریح کرد : ارگان های جمهوری اسلامی ایران چندین هزار جلد از کتاب های ایشان را به کشورهای مختلف ارسال کردند و برای بنده جالب بود که در نتیجه روشنگری این کتاب ها ،‌قدسیت انقلاب و اسلام در میان جهانیان روز افزون شده است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با کوشش های خود توانستند تفکر اسلامی را احیا کنند اظهارداشت : مایه فکری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاک و خالصانه این متفکرین بزرگ گرفته شده است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که کتاب های شهید مطهری ،‌صدر ، امام خمینی "ره" و مرحوم شهید بهشتی از عوامل اصلی روشنگری برای آغاز انقلاب اسلامی ایران بوده است گفت : این کتاب ها نیازهای فکری جهانیان را تامین کرده است و بالاترین خدمتی که به اسلام انجام گرفت خدمت این متفکران بوده است.

منبعhttp://www.taghribnews.com/vdcdzn0n.yt0xo6a22y.htm

 

 

 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 85 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه


استاد شهید مرتضی مطهری بی گمان از ماندگارترین شخصیت های دینی و ملی در تاریخ کشور ما خواهد بود. وی از معدود متفکرانی است که مورد قبول قشرهای متفاوت اجتماعی و طیف های گوناگون فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت تئوری پردازی او تحسین و حیرت همگان را برانگیخته است. با این حال به نظر می رسد حق این بزرگ مرد ، آن گونه که شایسته است ، تا به حال ادا نشده و اندیشه های راهبردی و مؤثر وی در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی در پس هالة تکریم ها و تجلیل ها مغفول مانده است. این درد جانسوزی است که متولیان امور باید به درمان آن بیندیشند و نگذارند نکوداشت های ظاهری، جامعة ما را از برکات اندیشه های استاد غافل و محروم کند
در حال حاضر رواج اندیشة »اصلاحات« شعار و خواست اصلی مردم و نظام ماست. درست است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای »اصلاحات از آن واژه هایی است که همیشه پرجاذبه بوده است»[1] و » همة انسان هایی که از هر فسادی رنج می برند، دلشان با این اشعار می تپد«[2] و درست است که به گفتة استاد مطهری » در تاریخ اسلام، حرکت ها و جنبش های اصلاحی فراوان می توان یافت که از هیچ تاریخ دیگر کمتر نیست«[3] و این اصطلاح »یک آهنگ آشنا به گوش مسلمان است«[4]، اما به هر حال هیچ ‎‎گاه تا این اندازه شاهد فراگیر شدن آن به عنوان «گفتمان اصلی این ملت»[5] نبوده ایم

کامل هاشمی بازدید : 82 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

مطهری؛ معلم گفتمان ملی ایرانیان

 احزاب و گروه های سیاسی هنگامی در خط مشی خود موفق ظاهر خواهند شد که به شیوه ای عالمانه مفاهیم مورد علاقه موکد خود را بررسی و واکاوی نمایند. طبعا حاصل چنین رویکردی به شفافیت هر چه بیش تر عملکرد ایشان خواهد انجامید که از جمله اصلی ترین و کلیدی ترین ویژگی های فعالیت سالم و صحیح سیاسی است.

 اصول گرایی اصلاح طلبانه نیز، در این راستا، خود را موظف به توضیح و تبیین اصول و مبانی رویکرد خویش می داند. این گفتمان خود را در ادامه اندیشه اصلی انقلاب اسلامی می بیند. اندیشه ای که انعکاس جدی آن را باید در رهنمودهای مقام معظم رهبری پی گیری نمود. از این روی در راه تبیین حوزه های مورد توجه اصول گرایی اصلاح طلبانه مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبری را رویکردی استراتژیک می دانیم. به این ترتیب رهبری مرجع اصلی ما در تدوین اصول گفتمان خویش خواهد بود.

 مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی هنگامی از رویکردهای جزیره ای و جزء بین فاصله خواهد گرفت و شیوه ای هماهنگ و منسجم خواهد یافت که بر ملاحظات زیر مبتنی باشد:

- باید به صورت یکدست به همه بخش های مباحث رهبری مراجعه کرد و آن را گفتمانی منسجم در نظر گرفت که برداشت گزینشی از آن با اصل رجوع به اندیشه ناسازگار است.

- باید اندیشه رهبری را یک کل واحد معرفی نمود که مراجعه به هر بخش می تواند به مثابه موید یا مفسری برای بخش های دیگر عمل کند.

به این ترتیب هنگامی که از اندیشه رهبری سخن می گوییم گفتمان منسجمی را در نظر آورده ایم که ضمن استقلال اجزای گوناگون آن در نهایت همه بخش ها و سطوح حاضر در آن به شیوه ای متقابل و در عین حال متقن مفسر و موید همدیگر هستند.

رهبر فرزانه انقلاب در توضیح صف بندی های سیاسی و جناحی حاکم بر کشور موکدا مراجعه به اصل نظام و اندیشه ناب انقلاب را گوشزد نموده اند. ایشان در راستای توضیح این اندیشه از شهید مطهری (ره) به عنوان فردی یاد می کنند که بهترین منبع برای کشف ارزش های انقلاب و مفسر مهم آن است. از این روی بی راهه نیست اگر مطهری را مبنع تئوریک انقلاب بدانیم.

رهبری هم چنین در این راستا بر اصول گرایی اصلاح طلبانه به عنوان راه درست برای رسیدن به اهداف انقلاب تاکید کرده اند. طبعا چنین راهی به مبانی انقلاب و رویکردهای برآمده از آن ارجاع دارد.

 

کامل هاشمی بازدید : 143 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

اصلاح طلبی اگر برای تزکیه و رفع غفلتها و خطاها و اشتباهات باشد، امری است که هر فرد مسلمان و هر جامعه پویا و زنده محتاج و نیازمند به آن است.

بنابه فرموده رهبر انقلاب اسلامی: اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و نظام دینی ما است... و اصلاحات یک فریضه است. نویسنده در نوشتار حاضر کوشیده است که نگاهی به اصلاح طلبی از منظر شهید مطهری داشته باشد.

اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم:

ماهیت اصلاح طلبی

«اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است... اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست، که فلان حاکمی مورد مطالبات سخت قرار بگیرد و مجبور بشود گوشه و کناری را اصلاح کند، نخیر اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست... اصلاحات یک فریضه است» (مقام معظم رهبری 19/4/79)

در گفتمان سیاسی اسلام، اصلاحات در چارچوب ارزش های دینی صورت می پذیرداسلام با اتکاء به منابع اولیه (کتاب و سنت) و تطبیق ارزش های دین با شرائط زندگی در زمان ها و مکان های مختلف، اصلاح مورد نظر مسلمانان را مشخص می سازد. بنابراین اصول اصلاح طلبی دینی، رجوع به قرآن و سنت و اصلاح امور دنیوی می باشد(1). اصلاح طلبی دینی در ایران همواره خواستار بازگشت به دین و تحقق آن در جامعه ایران، مبارزه با استبداد حاکم بر کشور و مقابله با استعمار به منظور کسب استقلال، بوده است.

اصلاح طلب دینی، معتقد است که با تکیه بر اندیشه ها و راه حل های دینی می توان به جامعه ای دینی و ایده آل دست یافت، چنین فردی ضمن پایبندی به دین، آن را محور فعالیت های خویش قرار می دهد. البته به صورت عمیق و بنیادی. از نظر او دین در هر عصری راه گشای شریعت است و التزام به آن ضروری است و توانایی دفع مشکلات و حل معضلات مادی و معنوی را دارد.(2) بر همین اساس می توان گفت که استاد مطهری یکی از مصلحان دینی بود که همواره دغدغه دین داشته و در جهت تبیین آن و مقابله با انحرافات دینی تلاش های فراوانی نمود. در این مقاله سعی شده است به گوشه ای از آراء و عقاید اصلاحی آن شهید بزرگوار که عمر پربرکت خویش را در این راه صرف نمود و سرانجام در مسیر اعتلای دین بشهادت رسید. پرداخته شود.

کامل هاشمی بازدید : 57 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

تأثير در افکار و عقايد

شهيد مطهري وجود يا عدم وجود عدالت اجتماعي را در شکل گرفتن افکار و عقايد مردم جامعه مؤثر ميداند، ايشان يکي از اين تأثيرات را اعتقاد به بخت و شانس در ميان عامه و حتّي در ميان برگزيدگان و شاعران ميداند. استاد شهيد سعي و تلاش همراه با عمل را ريشه پيدايش انديشه بخت مي داند افرادي که علاوه بر آن با محروميت نيز به سر ميبردهاند.
کمکم اين…«هر چه ديدند اين بود که بيتمييز را ارجمند و عاقل را خوار ديدند، مطلب از شهودات اجتماعي آنها گرفته شده است، شکل يک فلسفه به خود گرفته بنام فلسفه فکر بخت و فلسفه بخت هيچ علتي ندارد جز مظالم و ناهمواريها و بيعدالتيهاي… بخت … اجتماعي، الهامکننده اين فکر شيطاني هرج و مرجها و بيعدالتيهاي اجتماعي است مبدا الهامبخش اين فکر شيطاني چيزي جز بينظميها و پستي و بلنديهاي بيجهت و اولويتهاي بلااستحقاق نيست، هر وقت عدالت اجتماعي متزلزل شود، استحقاقها رعايت نشود، حقوق مراعات نگردد، در تعويض مشاغل حسابهاي شخصي و توصيه و پارتي مؤثر باشد، فکر بخت و شانس و امثال اينها قوت ميگيرد و توسعه پيدا ميکند چون معني بخت اين است که هيچ چيز شرط چيز ديگر نيست.» (مطهري،1378: 259)
استاد شهيد همچنين يکي ديگر از تأثيرات عدالت اجتماعي در افکار و عقايد را بدبيني نسبت به روزگار به عنوان شکايت از روزگار و دشنامها و فحشهايي که در آثار ادبي نسبت به آن داده شده و عنوان ميکند. وي اين روزگار مورد اعتراض را چرخ و فلک و زمين و زمان نميداند بلکه حالات شخصي، روحي و دروني گوينده ميداند:
«
وقتي کسي در اطراف خود هر چه ببيند، ظلم ببيند، عذر ببيند و علت اصلي را تشخيص ندهد يا تشخيص بدهد و نتواند بگويد، عقده دلش را روي چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالي ميکند، در نتيجه اين اوضاع و احوال يک نوع بدبيني و سوءظن نسبت به دستگاه خلقت و آفرينش پيدا ميشود. اين خيال قوت ميگيرد که بناي روزگار بر ظلم نسبت به خوبان و نيکان است و يک نوع عداوت و کينه ديرينهاي بين روزگار و مردم خوبست. مردم قهراً» نسبت به روزگار بدبين ميشوند، به خلقت و آفرينش بلکه به مبدأ کائنات اظهار بدبيني ميکنند.» (مطهري،1361: 62)

تأثير در اخلاق فردي

در مرحله دوم شهيد مطهري، عدالت اجتماعي را تأثيرگذار در اخلاق فردي مردم البته بجز افراد استثنايي(پيامبران و ائمه) ميداند. در مورد اين تأثير شهيد بزرگوار ميفرمايد:
امّا ساير افراد مردم …، تبعيضها، تفاوت گذاشتنها، روح يک عده را که محروم…«شدهاند فشرده و آزرده و کينهجو و انتقامکش ميکند و روح يک عده ديگر که بصورت عزيز بلاجهت درآمدهاند لوس، نُنُر و کمحوصله و زود رنج و بيکاره و اسرافکن و تبذيرکن ميکند.»(مطهري،همان: 63) 
استاد معتقد است اخلاق عادي و متعادل تنها در پرتو جامعهاي متعادل و موزون شکل ميگيرد. اگر سازمان، مقررات اجتماعي و حقوق اجتماعي، موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصي و فردي موزون نخواهد ماند. ايشان نتيجه سوء بيعدالتي را نه تنها در طبقه عوام که محروم بودهاند بلکه در طبقه خواص که از مواهب آن برخوردار بودهاند نيز ذکر ميکند:
«
اثر عدم تعادل اجتماعي تنها در طبقه عامه مردم نيست که محرومند، طبقه خاصه معني طبقه ممتاز که مواهب را بيشتر به خود اختصاص دادهاند هم زيان ميبرند. طبقه عامه فشرده و عصبي ميشوند، و اين طبقه بيکاره و بيهنر و کماستقامت و ناشکر و کمحوصله و پرخرج.»(مطهري،همان:36) 

تأثير در رفتار عمومي

شهيد مطهري به عنوان مرحله سوم تأثير عدالت در رفتار مردم را بيان ميکند. زيرا بود و نبود عدالت اجتماعي وقتي در عقايد و اخلاق تأثير داشت به يقين در اعمال هم تأثير دارد «کل يعمل علي شاکلته» هر کسي مطابق آنچه فکر ميکند و عقيده دارد و مطابق حالاتي که در روحش هست عمل ميکند، ريشه اعمال آدمي در روح است. استاد شهيد يکي از علل بوجودآورنده فقر در جامعه را بيعدالتي ذکر ميکند و اين مورد را نيز يکي از آثار عدالت اجتماعي در رفتار بر ميشمرد، که آثار بسيار سويي در جامعه دارد.
استاد با بيان فقر به عنوان يکي از آثار عدم وجود عدالت در اجتماع، آن را يکي از موجبات گناه بيان مي کند که همين فقر اگر با احساس مغبونيت و محروميت ضميمه شود و يا با حسرت کشيدنهاي تجملات عده ا ي همراه گردد باعث بروز سرقت‌ها، رشوه‌گيريها، اختلاسها و خيانت‌ها به اموال عمومي مي شود، سبب برخي گناهها مي شود، سبب غل و غش و تقلب در کارها مي شود، سبب مي شود که افرادي براي اينکه خود را به دسته اي ديگر برسانند، رشوه بخورند، دزدي بکنند و 
اما اين فقري که بواسطه بي‌عدالتي بوجود مي آيد به غير از آثار فوق آثار سوء ديگري نيز دارد، استاد شهيد براي بيان آثار فقر به فرموده مولاي متقيان حضرت علي(ع) استناد مي کند، آنجا که اميرالمؤمنين در سفارش خود به محمّد حنفيه فقر را داراي سه اثر مي داند:
1.
نقصان دين ـ فقر انساني را که ايمان قوي نداشته باشد، وادار به گناه مي کند.
2.
فکر پريشان ـ عقل و فکر در اثر احتياج و فقر و نبودن وسائل زندگي، تعادل خود را از دست مي دهد، انسان ديگر نمي تواند خوب در قضايا فکر و تجزيه و تحليل کند.
3.
تحقير مردم ـ فقر سبب ملامت، سرکوبي، تحقير مردم و در نتيجه پريشاني روح 
و موجب عقده اي شدن انسان مي گردد و يا شخص به واسطه فقر با مردم عداوت پيدا مي کند و مردم را مسئوول بدبختي خود، مي خواند. 
از طرف ديگر شهيد مطهري برقراري عدالت اجتماعي را باعث ايجاد وحدت در ميان مردم عنوان مي کند. وي با بيان حديثي از رسول اکرم(ص) که مي گويد: «استووا تستو قلوبکم» (معتدل و همسطح باشيد و در ميان شما ناهمواريها و تبعيضها وجود نداشته باشد تا دلهاي شما به هم نزديک شود و در يک سطح قرار بگيريد)؛ مي افزايد: «اگر در کارها و موهبت‌ها و نعمت‌هاي خدا بين شما شکاف و فاصله افتاد بين دلهاي شما قهراً فاصله مي‏افتد، آن وقت ديگر نميتوانيد همدل و همفکر باشيد و در يک صف قرار بگيريد. قهراً در دو صف قرار خواهيد گرفت.» شهيد مطهري يکي از موانع و مشکلات وحدت را بيعدالتي عنوان ميکند و معتقد است اسلام علاوه بر اينکه در عقيدهها وحدت به وجود آورد به موانع و اضداد وحدت هم توجه کرد و موانع و مشکلات را از ميان برداشت، موجبات دوري دلها، کينهها، حسدها و انتقامجوئيها يعني تبعيضات حقوقي را از ميان برد.
حال با درک اهميت عدالت معيشتي و حياتي (و به تعبيري: عدالت اقتصادي) که تاثير بسيار ژرف و گسترده و بسيار بنيادين آن، در همه شئون مادي و معنوي زندگي انساني، و تعليم و تربيت انسانها، و رشد «الهي‏انساني‏» انسان، درخور هيچگونه ترديدي و تسامحي نيست،بايد زمينه هاي تحقق آن درجامعه را کاويد

 منبع : http://ghef.blogfa.com

کامل هاشمی بازدید : 376 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

عدالت از مفاهیم بنیادینی بوده که همه ادیان الهی با هدف تحقق این اصل از سوی خدای متعال بواسطه انبیاء نازل گشته اند. مهمترین دغدغه پیام آوران الهی بعد از شناخت خدا و نزدیک کردن انسان به او، ایجاد و بسط عدالت بوده است. دین اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در این راستا باید خاطر نشان کرد که وجود 29 آیه از قرآن در باب عدالت، شاهدی بر اهتمام اسلام بر این اصل می باشد. لذا اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسی مفهوم عدالت در اندیشه شهید مطهری بپردازیم. 
به طور کلی حقیقت دینی مایه مرکزی اندیشه شهید مطهری بوده و در ساختار اندیشه او، مفهوم عدالت در خدمت پویایی و پاسداری از دین در برابر شبهاتی بود که مکتبها و جهان بینی ها آن را مطرح میکردند. بدین خاطر است که مضمون عدالت، حجم عمده ای از نوشتارها و سخنرانی های او را به خود اختصاص داده است. 
تقریر عدالت نزد شهید مطهری، برداشت عالمانه از دین بوده و عدالت مورد تاکید ایشان، ناشی از درد دین میباشد. لذا او ناهنجاری های اجتماعی، آشفتگی روحی و جنایات اخلاقی و حتی عقده ها و جنایات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فیلسوفانی همچون ارسطو و افلاطون که در فلسفه سیاسی خود در پی بهترین و عادلانه ترین نظام حکومت بودند، ایشان نیز به پیروی از اندیشه و عمل حضرت علی (ع)، عدالت را مبنای سیاست و فلسفه اجتماعی اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقی میکردند. 
در باب اهمیت مفهوم عدالت در اسلام، همین بس که برخی معتقدند که اصل عدالت را میتوان به عنوان معیاری برای فقاهت و استنباط های فقهی مطرح نمود و در این راستا شهید مطهری نیز عدالت را از مقیاسهای اسلام شمرده1 و انکار آن را موجب عدم رشد فلسفه اجتماعی و فقه متناسب با اصول می داند و لذا میگوید که اگر حریت و آزادی فکر وجود داشت، اگر موضوع برتری اصحاب سنت بر اصل عدل پیش نمی آمد، اگر بر شیعه مصیبت اخباریگری نرسیده بود و فقه ما نیز بر مبنای اصل عدالت بنا شده بود، دیگر دچار تضادها و بن بستهای کنونی نمیشدیم. 2 با توجه به این وضعیت، اصل مهم عدالت مورد غفلت واقع شده و با این حال هنوز یک قاعده و اصل عام از آن استنباط نشده است که این مطلب موجب رکود تفکر اجتماعی ما شده است. 3 پس بر ماست که به اندازه وسع ناچیز خود به بررسی این اصل مهم در اندیشه شهید مطهری پرداخته و آن را احیاء نمائیم. 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 173 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

مقدمه

 عدالت از مفاهيم بنيادين ديني بوده كه همه اديان الهي با هدف تحقق اين اصل از سوي خداي متعال بواسطه انبياء نازل گشته اند. مهمترين دغدغه پيام آوران الهي بعد از شناخت خدا و نزديك كردن انسان به او، ايجاد و بسط عدالت بوده است. دين اسلام نيز به عنوان خاتم اديان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در اين راستا بايد خاطر نشان كرد كه وجود 29 آيه از قرآن در باب عدالت، شاهدي بر اهتمام اسلام بر اين اصل مي باشد. لذا اهميت اين موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسي مفهوم عدالت در انديشه شهيد مطهري بپردازيم.

به طور كلي حقيقت ديني مايه مركزي انديشه شهيد مطهري بوده و در ساختار انديشه او، مفهوم عدالت در خدمت پويايي و پاسداري از دين در برابر شبهاتي بود كه مكتبها و جهان بيني ها آن را مطرح ميكردند. بدين خاطر است كه مضمون عدالت، حجم عمده اي از نوشتارها و سخنراني هاي او را به خود اختصاص داده است.

تقرير عدالت نزد شهيد مطهري، برداشت عالمانه از دين بوده و عدالت مورد تاكيد ايشان، ناشي از درد دين ميباشد. لذا او ناهنجاري هاي اجتماعي، آشفتگي روحي و جنايات اخلاقي و حتي عقده ها و جنايات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فيلسوفاني همچون ارسطو و افلاطون كه در فلسفه سياسي خود در پي بهترين و عادلانه ترين نظام حكومت بودند، ايشان نيز به پيروي از انديشه و عمل حضرت علي (ع)، عدالت را مبناي سياست و فلسفه اجتماعي اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقي ميكردند.

 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 76 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 انتشارات فرهنگ منهاج، كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را منتشر كرد.كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را حجت‌الاسلام محمد علی سوادی تألیف كرده است.در بخشی از مقدمه این كتاب این‌چنین آمده است: «این پژوهش به تعریف اقسام و مبانی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی و نسبت بین آن‌دو در اندیشه استاد مطهری می‌پردازد. در این راستا تأكید عمده بر مبنای معرفت شناختی، به ویژه نقل و عقل و تعامل آن دو بوده است، هر چند به مبانی غایت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی، روش شناختی و دانش شناختی نیز اشاره گردیده است».كتاب نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعتی از دوازده فصل سامان یافته است كه مباحثی همچون تعریف آزادی، آزادی فكر و عقیده، مسؤولیت اجتماعی گسترده‌های آزادی فردی، عدالت اجتماعی و موارد تحدید آزادی را در بر می‌گیرد.«نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه استاد شهید آیت‌الله مطهری» 111 صفحه دارد و با شمارگان سه هزار و سیصد نسخه منتشر شده است.

کامل هاشمی بازدید : 487 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


پژوهشگر: طوبی زمانی

دانشگاه تهران

دانشکده علوم اجتماعی

مقطع کارشناسی ارشد

تاریخ دفاع تابستان 1386

استاد مشاور دکتر غلامعباس توسلی

استاد راهنما دکتر غلامرضا جمشیدیها

رشته جامعه شناسی

سؤال اصلی این تحقیق این است که عدالت یا عدالت اجتماعی در اندیشه و تفکرات دکتر شریعتی و استاد مطهری چگونه تصویر شده است؟ به عبارتی تعریف، ابعاد و اهمیت این مفهوم در دیدگاه آنها چگونه است؟
و سؤالات فرعی این تحقیق عبارت است از:
آیا بین نظرات دکتر شریعتی و استاد مطهری در مورد «عدالت اجتماعی» و نظریه های آنها در مورد جامعه، رابطه منطقی وجود دارد؟
با توجه به دیدگاه های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب «عدالت اجتماعی» چه وجه اشتراک و افتراقی در مبانی، عناصر و شاخص ها در بیان مفهوم عدالت اجتماعی وجود دارد؟
این پایان نامه دارای چهار فصل می باشد. فصل اول به کلیات اختصاص دارد. عنوان فصل دوم «رویکرد نظری» است که شامل این بخش هاست
مفهوم شناسی عدالت
مفهوم شناسی عدالت در اندیشه اسلامی
عدالت از نظر متفکران غربی
عنوان فصل سوم «عدالت اجتماعی از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» و عنوان فصل چهارم هم «بررسی تطبیقی عدالت از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» می باشد.
نویسنده از مباحث خود چنین نتیجه گیری کرده که هم دکتر شریعتی و هم استاد مطهری در قلمرو تفکر و اندیشه اسلامی و به طور خاص رویکرد فقهی مذهب شیعه به عدالت اجتماعی نگاه می کنند. تفکر در چارچوب گفتمان اسلامی باعث شده است که علیرغم رویکردهای متفاوت معرفت شناختی، روش شناختی و فلسفی، دیدگاه های آنها بر هستی شناسی واحدی مبتنی باشد.
از نظر تمایزات و افتراقات می توان بخشی از تبیین تفاوت رویکرد دکتر شریعتی و استاد مطهری را با مفروضات جامعه شناختی معرفت مرتبط دانست که مواجهه متفاوت آنها با واقعیت اجتماعی جامعه خود، استنباط آنها از این واقعیت را متفاوت ساخته است.
علاقه مندی دکتر شریعتی به جامعه شناسی و آشنایی با محافل دانشگاهی و روشنفکری غربی، گرایش های علمی و عملی او را متفاوت از استاد مطهری می سازد که پرورده آموزش های کلاسیک حوزه علمیه است. رویکرد جامعه شناختی دکتر شریعتی در مقابل رویکرد فلسفی استاد مطهری به عدالت اجتماعی از مهمترین نتایج این تمایز است.
برخی دیگر از تفاوت های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب عدالت اجتماعی به شرح زیر است:
دکتر شریعتی و استاد مطهری هر دو برداشت غیرعدلیه (اشاعره) از عدالت اجتماعی را نفی می کنند، اما رویکرد آنها از این لحاظ متفاوت است که استاد مطهری نگاه فلسفی-کلامی به عدالت دارد در حالیکه دکتر شریعتی هر نوع برداشت غیراجتماعی از عدالت را نادرست و غیرواقعی می داند.
تعریف دکتر شریعتی از عدالت اجتماعی با توجه به مواجهه و تأثیرپذیری از مارکسیسم و عدالت خواهی آن، با اصطلاحات مارکسیستی بیان می شود. اما تفسیر استاد مطهری به دلیل علاقه مندی وی به نظریه فطرت مبتنی بر نظریه حقوق طبیعی است. عدالت مبتنی بر حقوق طبیعی، متضمن تعریف فردگرایانه، زیستی و کارکردی از انسان و عدالت اجتماعی است.
دکتر شریعتی عدالت اجتماعی را از این لحاظ مهم می داند که بنیاد نظام اجتماعی بر آن ابتنا دارد و بی عدالتی این بنیاد را متزلزل می کند. استاد مطهری نیز عدالت اجتماعی را با اقتضائات نظام اجتماعی تفسیر می کند اما این اقتضائات بر خلاف دیدگاه دکتر شریعتی که رویکردی تضادی است در دیدگاه استاد مطهری بر اساس تحلیل فونکسیونالیستی پیش می رود.
عدالت اجتماعی مفهوم محوری نظریات دکتر شریعتی است و اساساً عدالت در نظر دکتر شریعتی معیاری برای قضاوت و تشخیص است در حالیکه مفهوم محوری استاد مطهری حقیقت است که عدالت بر اساس آن تبیین می شود.
علت بی عدالتی به نظر دکتر شریعتی در نابرابری طبقاتی است و رفع آن را در برپایی یک انقلاب اجتماعی ضد طبقاتی می بیند. اما این علت در نظریه استاد مطهری، با تحلیل فونکسیونی تبیین می شود. یعنی بی عدالتی زمانی شکل می گیرد که افراد متناسب با شایستگی و توانایی خود، نتوانند در جامعه ایفای نقش کنند. راهکار استاد مطهری در جامعه پذیری و رعایت قانون خلاصه می شود.
این پایان نامه دارای 102 منبع فارسی و 2 منبع انگلیسی است.

 منبع : http://motahari.ir

کامل هاشمی بازدید : 145 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه: عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از هدفهای بعثت انبیاء بیان فرموده است. در آیة فوق، قرآن با صراحت به برقراری عدل در میان انسانها اشاره میکند. در این آیه میفرماید: «ما فرستادگان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم. میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط، برای اینکه همة افراد بشر به عدالت رفتار کنند و اصل عدالت در میان بشر برقرار گردد. بنابراین، مسألة برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و مشترک عمومی همة انبیاء بوده است. [1]


استاد شهید مرتضی مطهری در بحثها و سخنرانیهای خود بسیار به مفهوم عدالت پرداخته و از این حیث می
توان گفت که این مسأله یکی از دغدغههای فکری ایشان بوده است. برای مثال، ایشان پس از نقل حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) که حضرت در آن «عدل» را بر «جود» در اجتماع ترجیح داده و به تمثیل زیبایی برای اهمیت عدالت در اجتماع میپردازد:
«عدل در اجتماع به منزلة پایه
های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلة رنگآمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگآمیزی و نقاشی میرسد. اگر «خانه از پایبست ویران است» دیگر چه فایده که «خواجه در بند نقش و ایوان» باشد. اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بینقاشی و بیرنگآمیزی هم میتوان زندگی کرد. ممکن است ساختمان فوقالعاده نقاشی خوبی داشته باشد و ظاهرش جالب باشد، اما چون خراب است یک باران کافی است آن را بر سر اهلش خراب کند.» [2]
از طرف دیگر از نظر استاد مبنای بحث عدالت در اسلام را باید در خود قرآن کریم جستجو کرد همچنین وی قرآن را علت اصلی حساسیت مسلمانان نسبت به عدل و پرداختن به ‌آن در حوزه
های مختلف اسلامی میداند:

کامل هاشمی بازدید : 89 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

همانطور كه در فرايند نيل به توسعة ملي با دورهاي باطلي روبرو هستيم كه توسعه‌نيافتگي را بازتوليد مي‌كنند، به طريق اولي در فرايند انديشه هم مي‌توان اين دورهاي باطل را ردگيري كرد. به دلايل گوناگون تاريخي، اجتماعي و سياسي ما كمتر با ميراث فكري پيشنيان‌مان رابطه برقرار مي‌كنيم در حاليكه در كشورهاي پيشرفته عكس اين است يعني هر نسل ابتدا تلاش مي‌كند بر بلنداي شانه‌هاي نسل قبلي قرار گيرد و سپس چندگام به طرف جلو بردارد براي مثال حتي باگذشت بيش از دويست سال اكنون هر قدم كه در عرصه علم اقتصاد در كشورهاي صنعتي برداشته مي‌شود با گراميداشت اسم اسميت و ميراث او آغاز مي‌شود. همانطور كه در بحث جمعيت با بزرگداشت اسم مالتوس و ذكر ميراث فكري او كارهاي جديد صورت مي‌گيرد. 
آنچه ذهن مرا به اين مسئله بيش از گذشته حساس كرد كاري بود كه سال گذشته بنياد شهيد انجام داد و در بيست و پنجمين سال شهادت شهيد بهشتي خبرنگاري مراجعه كرده بود به افراد در دانشگاه شهيد بهشتي و خيابان شهيد بهشتي و ميدان هفتم تير و مي‌پرسيد وجه تسمية اين مكان‌ها چيست؟ در اين فيلم بيش از 80 درصد افراد به كلي شهيد بهشتي را نمي‌شناختند! اگر اين كار را براي شهيد مطهري هم بكنيم نتيجه احتمالاً با تفاوت اندكي همين است. يك دليل اين است كه برخي مي‌گويند از بزرگان انديشه معاصر استفادة ابزاري مي‌شود و به جاي تلاش براي شناساندن روش و منش آنها به جامعه در جاهاي خاصي افراد و گروه‌ها تأييدية‌ كارهاي خود را از زبان آنها مي‌گيرند. همين‌طور دليل دوم را برخي اين مي‌دانند كه نظام رسمي تبليغاتي كشور گراميداشت را عمدتاً به تعريف و تمجيدهاي غيرمتعارف محدود مي‌كند تا شناسايي انديشه‌هاي آنها و بحث و نقد و زنده نگه‌داشتن آن انديشه‌ها .

 

کامل هاشمی بازدید : 113 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


 

طرح مسأله


از میان اندیشمندان لیبرال کسانی که نیاز زمانه را دریافتند و سخن اهل زمان خود را شنیده و نیاز او را درک کرده اند، در تلاش اند تا به گونه ای بین اصول لیبرالیسم و آرمان عدالت خواهی جمع نموده و راهی برای جلوگیری از تزاید فقر و نابرابری بیابند. از میان فلاسفه لیبرال می توان آراء «جان رالز» (2002-1921م) را از این جهت حائز اهمیت دانست
اما از آنجایی که عدالت خواهی و حق جویی از اهداف و آرمان های بلند انقلاب اسلامی است، تا جایی که به تعبیر مقام معظم رهبری تأمین عدالت اجتماعی موضوع اساسی انقلاب اسلامی بوده است، برای دست یابی به عدالت قطعا باید مبنایی روشن و الگویی معین برای آن در نظر گرفت
حال سؤال این نوشتار این است که آیا آراء «جان رالز» می تواند به عنوان الگو برای اجرای عدالت در نظام اسلامی در نظر گرفته شود و نیز در مقایسه با آراء شهید مطهری، که خود در میان اندیشمندان و متفکران مسلمان از جامعیت و امتیاز ویژه ای برخوردار است، کدام یک به واقعیت نزدیک است و در زمینه اجرای عدالت سازگاری بیشتری با جامعه دارد
نگاهی گذرا به مفهوم و مبنای عدالت 
بعد از رنسانس، در اروپا، با برداشتی که از عالم و آدم در اندیشه متفکران این دوران به وجود آمد، مفهوم عدالت نیز دگرگون شد؛ شاید بتوان در این رابطه 
...................................................................... 
ص 117 ......................................................................

بیشترین نقش را به ماکیاول و هابز داد.


ماکیاول ارتباط میان سیاست با عدالت را به معنای چیزی که خارج از حاکمیت بشر قرار دارد، کاملاً نفی کرد. انقلاب ماکیاولی زمانی قدرت تام یافت که آن ارتباط به شکلی دوباره برقرار شد؛ یعنی وقتی عدالت با حقوق طبیعی در چهار چوب روح ماکیاول مورد تفسیر جدیدی قرار گرفت.1 
این معنای جدید از عدالت که برگرفته از روح ماکیاول بود توسط هابز انجام شد، زیرا به نظر هابز
اگر تنها امر اخلاقی عبارت از حق طبیعی هر کسی به صیانت ذات خویش باشد و بنابراین، اگر هر گونه تکلیفی در قبال دیگری امری باشد که از قرارداد بر می خیزد، پس عدالت را باید همان عادت های مردم در اجرای قراردادها و وفای به پیمان ها دانست، عدالت دیگر عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از اراده بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت... دیگر اعتباری ذاتی ندارند، همه تکالیف مادی زاییده توافق دو طرف اند.2 
بی شک حداقل دو مبنا و دو بینش را به طور روشن برای عدالت می توان بیان کرد، یکی اینکه مبنای عدالت ریشه در آفرینش وجود دارد و برگرفته از خالق هستی است، در نتیجه عمل به قوانین و دستورات الهی عین عدل است
دوم اینکه ریشه و مبنای عدالت برگرفته از قرار داد اجتماعی و توافق است و در نتیجه عدالت چیزی جز رعایت آن توافق و پیمان های افراد با یکدیگر نخواهد بود و واقعیتی برای آن وجود نخواهد داشت، بلکه صرفا امری است اعتباری

کامل هاشمی بازدید : 131 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

دو فرهنگ و تمدن اسلامي و فرهنگ وتمدن غربي ، چه تاثيري بر يکديگر داشته اند؟

با سلام و احترام دانشجوي گرامي از اينكه بار ديگر اين مركز را به منظور دريافت پاسخ سوالات خويش انتخاب كرده ايد از شما سپاسگذاريم .

تمدن در فرهنگ واژگاني به معناي شهرنشيني ( لغت نامه دهخدا ، ج 4 ص 6109) آمده است. شهرنشيني به معناي اجتماع انساني در يك منطقه با خانه ها و خيابان ها و كوي و برزن هاي پيوسته نيست، هر چند كه بخشي از معنا را مي رساند، بلكه شهر نشين و مدنيت به معناي وجود قوانين مكتوب و سنت هاي نوشته شده و مديريت شهري است. از اين روست كه پيامبر هنگامي كه يثرب را با قوانين نوشته شده قرآن و مديريت ثابت و منسجم و منضبط به شهري مدني و دولت شهري اسلامي تبديل كرد، نامش به مدينه النبي تغيير يافت تا دلالت بر تمدن و مدنيت به معنا و مفهوم گفته شده داشته باشد.
بنابراين تمدن و مدنيت در اصطلاح، نوع خاصي از توسعه مادي و معنوي است كه در جامعه ويژه رخ مي نمايد. تمدن مجموعه اي پيچيده از پديده هاي اجتماعي قابل انتقال، شامل جهات ديني و مذهبي ، اخلاقي ، زيباشناختي ، فني يا علمي مشترك در همه اجزاي يك جامعه وسيع و يا چندين جامعه مرتبط با يك ديگر است.( فرهنگ علوم اجتماعي، ص 47) برخي تمدن را جنبه مادي فرهنگ بر شمرده اند و گفته اند كه تمدن وجه تجسم و بيرون فرهنگ است. فرهنگ نيز در اين معنا عبارت از هر چيزي است كه انسان آن را انديشيده و يا آفريده است كه دربردارنده هنرهاي معماري ، سنت ها و آيين، رسوم و آداب ، قوانين نوشته و نانوشته انساني، فن آوري و مانند آن است.به نظر مي رسد كه تمدن، در سايه دولت ها و قدرت هاي فرهنگي شكل مي گيرد و تمدن بدون دولت به معناي تمدن بدون فرهنگ خواهد بود كه معنا و مفهوم درست و مقبولي نخواهد داشت. تمدن هر چند كه جنبه مادي و تجسمي فرهنگ است اما اين تجسم يابي بيش از آن كه به هنرهاي معماري و فن آوري ارتباط يابد با جنبه دولت قانوني و جامعه مدني و قدرت مشروع معنا و مفهوم مي يابد.
تمدن ها در آيات قرآني مجموعه اي از اجتماعات انساني است كه در يك فرآيند به رشد و بالندگي و شكوفايي رسيده و توانسته است جامعه اي قدرت مند و ثروتمندي را بر پايه سنت ها و قوانين ايجاد كنند. اين تمدن ها در آغاز به راه راست حركت مي كردند و از قوانين و عدالت سودي مي جستند از اين رو به بالندگي دست يافتند ولي در ادامه راه منحرف شده و به كژراهه رفته و در نهايت به جهت ظلم و بي عدالتي در حق خود و ديگران نابود شده و بر پايه قوانين و سنت هاي الهي نيست شده اند. مهم ترين تمدن هايي كه قرآن به آن ها اشاره دارد مي توان از تمدن فرعونيان ، ثمود، عاد، سبائيان ( تبع) ، بني اسرائيل ، ذوالقرنين و مانند آن ياد كرد. اشاره قرآن به اين تمدن ها از براي عبرت گيري است؛ قرآن در آيات خود به تحليل علل و عوامل شكوفايي و نيستي اين تمدن ها اشاره مي كند تا ديگر جوامع بشري از آن پند گرفته و از علل و عوامل آسيب زاي آن پرهيز كرده و يا جلوگيري به عمل آورند. 

کامل هاشمی بازدید : 62 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

حجت الاسلام و المسلمين محمودرضا جمشيدي

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی، مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با موضوع سبک زندگی اسلامی گفت: فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی اسلامی، عمیق است و ایشان جنبه‌های مختلفی را در این بحث طرح کرده‌اند.

وی افزود: مقام معظم رهبری با کمال هوشمندی در زمان کنونی به بیان طرح دشمن برای تغییر الگوی جامعه ایرانی پرداخته‌اند.

راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب، الگوی ایرانی اسلامی است

مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور بیان داشت: ایشان در دوره‌های مختلفی همچون پس از پایان جنگ تحمیلی به بیان روش‌های سیاسی و فرهنگی دشمن برای تغییر الگوی رفتاری جامعه ایرانی پرداخته است.

وی بیان داشت: راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب در جوامع مختلف اسلامی و به ویژه در ایران اسلامی توجه به الگوی زندگی اسلامی و ایرانی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین جمشیدی افزود: در حقیقت الگوهای اسلامی با توجه به فرهنگ‌های خاص ملت‌ها یک جنبه بومی نیز پیدا می‌کنند، که وظیفه ما حفظ و تقویت این الگوهای اسلامی بومی‌سازی شده است.

کامل هاشمی بازدید : 52 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 مهر: استاد مدیریت و راهبری فرهنگی دانشگاههای اصفهان گفت: غرب بر روی خنثی کردن و مهندسی معکوس برآموزه های قرآنی ما 4 هزار اتاق فکر تشکیل داده تا اثرات این آموزه ها برجوانان ما را خنثی کند.

محمود یقینی با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه دشمن شناس باشیم و اقدامات او را ناچیز نپنداریم، تصریح کرد:غرب رواج اباگری و بی بند و باری را موجب توسعه می داند و این فریب غرب برای مقابله با فرهنگ اسلامی ماست.

وی ادامه داد: ایران شیعی باید بداند که تمدنی غنی دارد و باید رگه های آن را با معنویت اسلام توسعه بخشد.

غربی‌ها تمدن را از کتابخانه‌های ما دزدیدند

یقینی یاد آور شد: آمریکا در حالیکه سابقه ای ندارد، دارای تمدن است، چرا که غربی ها تمدن را از کتابخانه های ما دزدیدند و به غرب برده و با فرهنگ ناچیز خود آمیختند.

وی خاطر نشان ساخت: در دنیای امروز تنها دو قرائت وجود دارد که در روبروی هم هستند و برای همه چیز تعریف جدا دارند، یکی ایران و دیگری آمریکا که این دو قرائت و فرهنگ با هم هیچ همپوشانی ندارند و این ضعف ماست که نتوانسته ایم در فرهنگ آنها تاثیرگذاری مطلوب داشته باشیم

این استاد دانشگاه با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه"ما در شرف تغییر هندسه قدرت در جهان هستیم،یعنی جایگاه قدرت فیزیکی دنیا در حال متحول شدن است" تاکید کرد: این فرموده مقام معظم رهبری، به طور کامل با فلسفه "همپایانی" مطابقت دارد و کشورهای خیلی پیشرفته و غره بر تمدن خود ممکن است با کشوری در حال توسعه به هم برسند و کشور پیشرفته چون غافل از خیلی موارد است در مباحث فرهنگی و معنوی کشور در حال توسعه غرق شود و ما باید از این پیچ تاریخی بهره ببریم.

ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بودند

این استاد مدیریت فرهنگی اظهار داشت: باید تمدن ایرانی را با قرائت اسلامی تکمیل کنیم و آن را با مولفه های زمان حال جهانی سازیم.

وی تصریح کرد: شاخصه فرهنگ و تمدن ایرانی جهت سازی و معنا بخشی اسلام به آن است،ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بوده اند و خصوصیات و پتانسیل هایی خوبی برای جذب فرهنگ وتمدن شیعی -اسلامی داشته اند .

یقینی با بیان این نکته که اگر ابتدا ایرانی بودن و بعد اسلامی بودن را مطرح کنیم، ظرفیت جهانی کردن این تمدن را از بین برده ایم، گفت: اسلام به ظرفیت های تمدن ایرانی جهت داده و گذشتگان ما با آغوش باز از آن استقبال کرده اند پس نباید خود را از ثمره های تمدن اسلامی محروم کنیم.

وی افزود: رقت قلب، ظرافت عمل و ظرفیت جذب محبت وانسانیت از دیرباز در وجود قوم آریایی موج می زده است واین خصوصیات مهمی است که اسلام پذیری ایشان را آسان کرده است.

کامل هاشمی بازدید : 172 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

اشاره:

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.

اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.

حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

کامل هاشمی بازدید : 98 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مركز اسناد انقلاب اسلامی: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند. 
جواد منصوری، معاون اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسامی در رابطه با تحولات اخیر سوریه بیان داشت: تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه، اوج تلاش های غرب برای متوقف كردن جنبش های بیداری اسلامی در منطقه می باشد. در دو سال گذشته یك نگرانی عمیق و جدی در قدرتهای بزرگ سلطه گر در منطقه بوجود آمد كه بر این عقیده بود كه اگر این حركت مردم در مناطق مختلف ادامه پیدا كند به طور كل سلطه غرب در خاورمیانه مورد تهدید قرار می گیرد و موقعیتی كه آنان در حال حاضر در منطقه دارند از دست خواهد رفت.
سفیر سابق ایران در چین افزود: غربی ها یك تلاش فوق العاده ای را برای خنثی كردن و از كار انداختن جریان بیداری اسلامی در دستور كار خود قرار دادند كه از لیبی آغاز شد. غرب با ایجاد یك هرج و مرج و آشفتگی - چه در زمان قذافی و چه بعد از مرگ وی – مانع از این شدند كه این كشور نتواند به ثبات و نظم و امنیت درونی دست یابد. از سوی دیگر در مصر به شكل دیگری این كار آغاز شد و در یمن هم با مقاومت ها و سركوبهایی كه آمریكایی ها بوجود آوردند، مانع از به ثمر نشستن جنبش مردمی این كشور شدند. 
این تحلیل گر ادامه داد: غربی ها در بحرین نیز در مقابل خواست مردم ایستادند به طوری كه با سركوبگری های شدید به كمك ارتش رژیم آل سعود مانع از موفقیت بیداری اسلامی در این كشورها شدند؛ ولی فراتر از همه اینها داستان سوریه است. 
منصوری با بیان این مطلب كه سوریه به عنوان جبهه اصلی مبارزه غرب علیه بیداری اسلامی تبدیل شده است، اظهار داشت: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند و وحدتی را در میان كشورهای منطقه از جمله تركیه، قطر و عربستان و بعضی كشورهای پشت پرده مانند مانند كویت و امارات و حتی مغرب و اردن بوجود آوردند.
این تحلیلگر مسائل منطقه اظهار داشت: غرب مشابه آنچیزی كه در لیبی رقم زد؛ در سوریه  مستقیما بانیروهای خودش وارد عمل نشد ؛ تا این پیروزی را بر كشورهای منطقه تعمیم دهد و به نوعی تركیه و عربستانرا همچنان گرداننده تحولات منطقه معرفی بكند. 
وی با اشاره به نتایج جنگ نیابتی القاعده و كشورهای منطقه علیه دولت سوریه تصریح كرد: آنچه كه در دو سال گذشته در سوریه اتفاق افتاد برای غرب و كشورهای حامی تروریست در این كشور به هیچ وجه قابل تصور نبود زیرا ارتش و مردم از یك طرف و حمایت ایران و برخی جریانات ضد سلطه از طرف دیگر باعث شد كه دولت سوریه سقوط نكند و سوریه به نوعی محل تضعیف و از كار افتادن القاعده و جریان امریكایی به ظاهر مسلمان در منطقه تبدیل شد. 
جواد منصوری در رابطه با آینده تحولات سوریه بیان داشت: به نظر می رسد كه غرب امروز این جریان را ادامه می دهد زیرا اینگونه فكر می كند كه از هر طرف منازعه كه در تحولات سوریه كشته و ضعیف بشوند به نفع غرب است. اگر در این درگیری ها جریان القاعده از بین برود طبیعا جریانی كه در آینده ممكن بود به جریان ضد آمریكایی تبدیل بشود از بین رفته است و اگر دولت سوریه سقوط كند باز به عنوان اینكه یك جریان ضد اسرائیلی و ضد غربی در منطقه سقوط كرده است، به نفع غرب خواهد بود. اما قرائن نشان می دهد كه تحولات سوریه بیشتر به از بین رفتن جریان دست ساخته غرب پیش می رود و حمایت مردمی و حمایت ایران و تا حدودی روسیه مانع سقوط دولت سوریه شده است و جریان تروریسم و حامیانش هستند كه در منطقه از بین می روند و حیثیت و اعتبارشان را از دست می دهند.

منبع : http://www.irdc.ir

کامل هاشمی بازدید : 155 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

واژه کاوى سکولاریسم و سکولاریزاسیون
براى پرداختن درست به موضوع مورد بحث، ابتدا لازم است تعاریفى که واژه «سکولاریسم» در سیر تاریخى، به خود گرفته روشن شود و در مرتبه بعد، بیان شود که سیر تاریخى تکوین و توسعه اندیشه سکولاریستى در ایران از بدو تولد تا امروز عمدتاً با کدام تلقّى از مفهوم و تعریف این واژه رقم خورده است. قطعاً رسیدن به معنایى دقیق و خالى از اشکال در تعاریف امروز بسیار مشکل است، از این رو، مى توان بعضى از تعریف هایى که معنایى نسبتاً جامع دارند و مى توانند تمام معانى و محتواى واژه سکولاریسم را منتقل کنند، اخذ کرد. سپس با توجه به آن معناى جامع، قضاوت و داورى خود را نسبت به اوج و افول جریان و سیر تاریخى آن بیان نمود. 
واژه سکولاریسم از واژه لاتین Secularis (سکولاریز) اخذ شده است. Secularsنیز از Seclcumمشتق شده که به معناى «دنی» و یا «گیتى» در برابر «مینو» است. 1
برخى نیز واژه سکولار (Secular) را از اصطلاح لاتین Saeculmی Seaculrumمأخوذ مى کنند که به معنى قرن، سده، زمان و رویدادهاى این جهانى در مقابل ابدیت و جهان دیگر مى باشد. 2
سکولاریسم به لحاظ ریشه لغوى و مفهوم عام آن، به قلمرو محدوده موضوعات این جهانى و دنیوى دلالت دارد؛ یعنى به هر چیز که مربوط به بُعد دنیوى زندگى انسان باشد. 
با تتبّع در ریشه هاى لغوى و تاریخى مفهوم سکولار، روشن مى شود که اصطلاح سکولار هر چند در طى مسیر طولانى و پیچیده خود کاربردهاى زیاد و متفاوتى داشته، اما هرگز در طول زمان مفهوم و معناى ریشه اى خود را از دست نداده است. به عبارت دیگر، هیچ گاه از معنا و مفهوم اولیه، به معناى مقابل و متضاد آن سیر نکرده است. از این رو، مى توان گفت: دلالت مفهوم بنیادین سکولار در همه تغییر شکل و صورت هاى خود به مسائل و امور منتسب به این جهان باقى مانده و تغییر اساسى صورت نگرفته است. 3
واژه دیگرى که در کنار واژه سکولاریسم بسیار رایج و متداول مى باشد، واژه «سکولاریزاسیون» است. این واژه از حیث لغوى تفاوت جوهرى با سکولاریسم ندارد، ولى در کیفیت و نوع دلالت متفاوت از آن است. واژه سکولاریزاسیون که با پسوند "ation" ختم مى شود، به معناى شدن و صیرورت آن اشاره دارد، از این رو، معناى مصدرى را افاده مى کند. 
در مقابل واژه هاى مذکور، معادل هاى فارسى گوناگون ذکر شده که به دلیل دقیق نبودن، به ابهام و پیچیده کردن آن دامن زده است. در ذیل به برخى از این معادل ها اشاره مى شود. 

 

کامل هاشمی بازدید : 68 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

نخستین همایش ملی «اسلام و سکولاریسم ـ افول تفکر سکولاریسم و رویش کانون‌های مقاومت در جهان اسلام» به همت کانون اندیشه جوان سه‌شنبه 29 آذرماه در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران با محورهایی چون «مسأله سکولاریسم»، «کارنامه سکولاریسم» و «سکولاریسم و آینده» برگزار شد. 
در این همایش کارشناسانی مانند حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و دکتر حسین کچوئیان اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت‌الاسلام و‌المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی‌رضا قائمی‌نیا رئیس پژوهشکده اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به ارائه سخن پرداختند که اکنون گزارشی کوتاه از سخنان آنان پیش روی شماست. 

رشاد: وارد پست سکولاریسم شدیم
سکولاریسم پیشینه تاریخی دارد، آنچه بیشتر مورد توجه واقع شده مسأله‌ای است که در قالب معاهده معروف درباره املاک کلیسا و انتقال مالکیت آن و خلع ید از کلیسا انجام پذیرفت. این امر مفهوم حقوقی سکولاریسم را تداعی می‌کند، یعنی این‌که اموال و امکانات کلیسا از حصر دستگاه کلیسایی خارج و از آن به تعبیری قدسی‌زدایی شود و در اختیار دولت غیردینی قرار گیرد. با توجه به پیشینه تاریخی این مقوله و با توجه به کاربردهای متنوعی که این واژه در ادبیات معاصر پیدا کرده، سهم این اصطلاح را باید به مراتب کاربردی کرده و ابعاد آن را مشخص کرد. باید به ادوار و بازه‌های زمانی توجه داشت که هر از چندی، با ظهور یک متفکر یا یک رخداد معانی جدیدی یافته است. سکولاریسم به معنای مختلفی به کار می‌رود. این اصطلاح گاه با نگاه هستی‌شناسی به کار می‌رود و در ادبیات معاصر گاه به ملحدین سکولار گفته می‌شود که چندان بی‌سابقه نیست. در برخی تعابیر سکولاریسم به دوره رونق فلسفه یونانی باز می‌گردد و اگر به این طرز تلقی اعتنا کنیم سکولاریسم به یک پیشینه طولانی پیوند می‌خورد که افزون بر 24 قرن در حوزه هستی‌شناسی سابقه می‌یابد. از دیدگاه فیلسوفان اجتماعی و جامعه‌شناسی و فلاسفه اجتماع مثل مارکس و وبر مسیحیت ابزار، سرمایه و امکان به وجود آمدن سکولاریسم بوده است که چندان بی‌راه نیست. از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که اعتنایی به امر دنیا نداشت، آخرت‌بسنده بود، دنیاگرا نبود و دنیاگر نیز نبود. اسلام معتقد است دنیا را باید آباد کرد و به آخرت هم اعتقاد داشت. ما قبول نداریم که حضرت مسیح(ع) بنای حکومت نداشت، اما به هر حال قرائت و تفسیر موجود چنین است. گمان می‌شود در دوران قرون وسطی، انحرافی در کلیسا رخ داده است و این روند در برخی بازه‌های زمانی تقویت شد. 

تعداد صفحات : 27

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 91
  • آی پی دیروز : 116
  • بازدید امروز : 108
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,272
  • بازدید ماه : 848
  • بازدید سال : 18,588
  • بازدید کلی : 197,596