loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 57 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

تأثير در افکار و عقايد

شهيد مطهري وجود يا عدم وجود عدالت اجتماعي را در شکل گرفتن افکار و عقايد مردم جامعه مؤثر ميداند، ايشان يکي از اين تأثيرات را اعتقاد به بخت و شانس در ميان عامه و حتّي در ميان برگزيدگان و شاعران ميداند. استاد شهيد سعي و تلاش همراه با عمل را ريشه پيدايش انديشه بخت مي داند افرادي که علاوه بر آن با محروميت نيز به سر ميبردهاند.
کمکم اين…«هر چه ديدند اين بود که بيتمييز را ارجمند و عاقل را خوار ديدند، مطلب از شهودات اجتماعي آنها گرفته شده است، شکل يک فلسفه به خود گرفته بنام فلسفه فکر بخت و فلسفه بخت هيچ علتي ندارد جز مظالم و ناهمواريها و بيعدالتيهاي… بخت … اجتماعي، الهامکننده اين فکر شيطاني هرج و مرجها و بيعدالتيهاي اجتماعي است مبدا الهامبخش اين فکر شيطاني چيزي جز بينظميها و پستي و بلنديهاي بيجهت و اولويتهاي بلااستحقاق نيست، هر وقت عدالت اجتماعي متزلزل شود، استحقاقها رعايت نشود، حقوق مراعات نگردد، در تعويض مشاغل حسابهاي شخصي و توصيه و پارتي مؤثر باشد، فکر بخت و شانس و امثال اينها قوت ميگيرد و توسعه پيدا ميکند چون معني بخت اين است که هيچ چيز شرط چيز ديگر نيست.» (مطهري،1378: 259)
استاد شهيد همچنين يکي ديگر از تأثيرات عدالت اجتماعي در افکار و عقايد را بدبيني نسبت به روزگار به عنوان شکايت از روزگار و دشنامها و فحشهايي که در آثار ادبي نسبت به آن داده شده و عنوان ميکند. وي اين روزگار مورد اعتراض را چرخ و فلک و زمين و زمان نميداند بلکه حالات شخصي، روحي و دروني گوينده ميداند:
«
وقتي کسي در اطراف خود هر چه ببيند، ظلم ببيند، عذر ببيند و علت اصلي را تشخيص ندهد يا تشخيص بدهد و نتواند بگويد، عقده دلش را روي چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالي ميکند، در نتيجه اين اوضاع و احوال يک نوع بدبيني و سوءظن نسبت به دستگاه خلقت و آفرينش پيدا ميشود. اين خيال قوت ميگيرد که بناي روزگار بر ظلم نسبت به خوبان و نيکان است و يک نوع عداوت و کينه ديرينهاي بين روزگار و مردم خوبست. مردم قهراً» نسبت به روزگار بدبين ميشوند، به خلقت و آفرينش بلکه به مبدأ کائنات اظهار بدبيني ميکنند.» (مطهري،1361: 62)

تأثير در اخلاق فردي

در مرحله دوم شهيد مطهري، عدالت اجتماعي را تأثيرگذار در اخلاق فردي مردم البته بجز افراد استثنايي(پيامبران و ائمه) ميداند. در مورد اين تأثير شهيد بزرگوار ميفرمايد:
امّا ساير افراد مردم …، تبعيضها، تفاوت گذاشتنها، روح يک عده را که محروم…«شدهاند فشرده و آزرده و کينهجو و انتقامکش ميکند و روح يک عده ديگر که بصورت عزيز بلاجهت درآمدهاند لوس، نُنُر و کمحوصله و زود رنج و بيکاره و اسرافکن و تبذيرکن ميکند.»(مطهري،همان: 63) 
استاد معتقد است اخلاق عادي و متعادل تنها در پرتو جامعهاي متعادل و موزون شکل ميگيرد. اگر سازمان، مقررات اجتماعي و حقوق اجتماعي، موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصي و فردي موزون نخواهد ماند. ايشان نتيجه سوء بيعدالتي را نه تنها در طبقه عوام که محروم بودهاند بلکه در طبقه خواص که از مواهب آن برخوردار بودهاند نيز ذکر ميکند:
«
اثر عدم تعادل اجتماعي تنها در طبقه عامه مردم نيست که محرومند، طبقه خاصه معني طبقه ممتاز که مواهب را بيشتر به خود اختصاص دادهاند هم زيان ميبرند. طبقه عامه فشرده و عصبي ميشوند، و اين طبقه بيکاره و بيهنر و کماستقامت و ناشکر و کمحوصله و پرخرج.»(مطهري،همان:36) 

تأثير در رفتار عمومي

شهيد مطهري به عنوان مرحله سوم تأثير عدالت در رفتار مردم را بيان ميکند. زيرا بود و نبود عدالت اجتماعي وقتي در عقايد و اخلاق تأثير داشت به يقين در اعمال هم تأثير دارد «کل يعمل علي شاکلته» هر کسي مطابق آنچه فکر ميکند و عقيده دارد و مطابق حالاتي که در روحش هست عمل ميکند، ريشه اعمال آدمي در روح است. استاد شهيد يکي از علل بوجودآورنده فقر در جامعه را بيعدالتي ذکر ميکند و اين مورد را نيز يکي از آثار عدالت اجتماعي در رفتار بر ميشمرد، که آثار بسيار سويي در جامعه دارد.
استاد با بيان فقر به عنوان يکي از آثار عدم وجود عدالت در اجتماع، آن را يکي از موجبات گناه بيان مي کند که همين فقر اگر با احساس مغبونيت و محروميت ضميمه شود و يا با حسرت کشيدنهاي تجملات عده ا ي همراه گردد باعث بروز سرقت‌ها، رشوه‌گيريها، اختلاسها و خيانت‌ها به اموال عمومي مي شود، سبب برخي گناهها مي شود، سبب غل و غش و تقلب در کارها مي شود، سبب مي شود که افرادي براي اينکه خود را به دسته اي ديگر برسانند، رشوه بخورند، دزدي بکنند و 
اما اين فقري که بواسطه بي‌عدالتي بوجود مي آيد به غير از آثار فوق آثار سوء ديگري نيز دارد، استاد شهيد براي بيان آثار فقر به فرموده مولاي متقيان حضرت علي(ع) استناد مي کند، آنجا که اميرالمؤمنين در سفارش خود به محمّد حنفيه فقر را داراي سه اثر مي داند:
1.
نقصان دين ـ فقر انساني را که ايمان قوي نداشته باشد، وادار به گناه مي کند.
2.
فکر پريشان ـ عقل و فکر در اثر احتياج و فقر و نبودن وسائل زندگي، تعادل خود را از دست مي دهد، انسان ديگر نمي تواند خوب در قضايا فکر و تجزيه و تحليل کند.
3.
تحقير مردم ـ فقر سبب ملامت، سرکوبي، تحقير مردم و در نتيجه پريشاني روح 
و موجب عقده اي شدن انسان مي گردد و يا شخص به واسطه فقر با مردم عداوت پيدا مي کند و مردم را مسئوول بدبختي خود، مي خواند. 
از طرف ديگر شهيد مطهري برقراري عدالت اجتماعي را باعث ايجاد وحدت در ميان مردم عنوان مي کند. وي با بيان حديثي از رسول اکرم(ص) که مي گويد: «استووا تستو قلوبکم» (معتدل و همسطح باشيد و در ميان شما ناهمواريها و تبعيضها وجود نداشته باشد تا دلهاي شما به هم نزديک شود و در يک سطح قرار بگيريد)؛ مي افزايد: «اگر در کارها و موهبت‌ها و نعمت‌هاي خدا بين شما شکاف و فاصله افتاد بين دلهاي شما قهراً فاصله مي‏افتد، آن وقت ديگر نميتوانيد همدل و همفکر باشيد و در يک صف قرار بگيريد. قهراً در دو صف قرار خواهيد گرفت.» شهيد مطهري يکي از موانع و مشکلات وحدت را بيعدالتي عنوان ميکند و معتقد است اسلام علاوه بر اينکه در عقيدهها وحدت به وجود آورد به موانع و اضداد وحدت هم توجه کرد و موانع و مشکلات را از ميان برداشت، موجبات دوري دلها، کينهها، حسدها و انتقامجوئيها يعني تبعيضات حقوقي را از ميان برد.
حال با درک اهميت عدالت معيشتي و حياتي (و به تعبيري: عدالت اقتصادي) که تاثير بسيار ژرف و گسترده و بسيار بنيادين آن، در همه شئون مادي و معنوي زندگي انساني، و تعليم و تربيت انسانها، و رشد «الهي‏انساني‏» انسان، درخور هيچگونه ترديدي و تسامحي نيست،بايد زمينه هاي تحقق آن درجامعه را کاويد

 منبع : http://ghef.blogfa.com

کامل هاشمی بازدید : 376 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

عدالت از مفاهیم بنیادینی بوده که همه ادیان الهی با هدف تحقق این اصل از سوی خدای متعال بواسطه انبیاء نازل گشته اند. مهمترین دغدغه پیام آوران الهی بعد از شناخت خدا و نزدیک کردن انسان به او، ایجاد و بسط عدالت بوده است. دین اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در این راستا باید خاطر نشان کرد که وجود 29 آیه از قرآن در باب عدالت، شاهدی بر اهتمام اسلام بر این اصل می باشد. لذا اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسی مفهوم عدالت در اندیشه شهید مطهری بپردازیم. 
به طور کلی حقیقت دینی مایه مرکزی اندیشه شهید مطهری بوده و در ساختار اندیشه او، مفهوم عدالت در خدمت پویایی و پاسداری از دین در برابر شبهاتی بود که مکتبها و جهان بینی ها آن را مطرح میکردند. بدین خاطر است که مضمون عدالت، حجم عمده ای از نوشتارها و سخنرانی های او را به خود اختصاص داده است. 
تقریر عدالت نزد شهید مطهری، برداشت عالمانه از دین بوده و عدالت مورد تاکید ایشان، ناشی از درد دین میباشد. لذا او ناهنجاری های اجتماعی، آشفتگی روحی و جنایات اخلاقی و حتی عقده ها و جنایات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فیلسوفانی همچون ارسطو و افلاطون که در فلسفه سیاسی خود در پی بهترین و عادلانه ترین نظام حکومت بودند، ایشان نیز به پیروی از اندیشه و عمل حضرت علی (ع)، عدالت را مبنای سیاست و فلسفه اجتماعی اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقی میکردند. 
در باب اهمیت مفهوم عدالت در اسلام، همین بس که برخی معتقدند که اصل عدالت را میتوان به عنوان معیاری برای فقاهت و استنباط های فقهی مطرح نمود و در این راستا شهید مطهری نیز عدالت را از مقیاسهای اسلام شمرده1 و انکار آن را موجب عدم رشد فلسفه اجتماعی و فقه متناسب با اصول می داند و لذا میگوید که اگر حریت و آزادی فکر وجود داشت، اگر موضوع برتری اصحاب سنت بر اصل عدل پیش نمی آمد، اگر بر شیعه مصیبت اخباریگری نرسیده بود و فقه ما نیز بر مبنای اصل عدالت بنا شده بود، دیگر دچار تضادها و بن بستهای کنونی نمیشدیم. 2 با توجه به این وضعیت، اصل مهم عدالت مورد غفلت واقع شده و با این حال هنوز یک قاعده و اصل عام از آن استنباط نشده است که این مطلب موجب رکود تفکر اجتماعی ما شده است. 3 پس بر ماست که به اندازه وسع ناچیز خود به بررسی این اصل مهم در اندیشه شهید مطهری پرداخته و آن را احیاء نمائیم. 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 173 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

مقدمه

 عدالت از مفاهيم بنيادين ديني بوده كه همه اديان الهي با هدف تحقق اين اصل از سوي خداي متعال بواسطه انبياء نازل گشته اند. مهمترين دغدغه پيام آوران الهي بعد از شناخت خدا و نزديك كردن انسان به او، ايجاد و بسط عدالت بوده است. دين اسلام نيز به عنوان خاتم اديان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در اين راستا بايد خاطر نشان كرد كه وجود 29 آيه از قرآن در باب عدالت، شاهدي بر اهتمام اسلام بر اين اصل مي باشد. لذا اهميت اين موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسي مفهوم عدالت در انديشه شهيد مطهري بپردازيم.

به طور كلي حقيقت ديني مايه مركزي انديشه شهيد مطهري بوده و در ساختار انديشه او، مفهوم عدالت در خدمت پويايي و پاسداري از دين در برابر شبهاتي بود كه مكتبها و جهان بيني ها آن را مطرح ميكردند. بدين خاطر است كه مضمون عدالت، حجم عمده اي از نوشتارها و سخنراني هاي او را به خود اختصاص داده است.

تقرير عدالت نزد شهيد مطهري، برداشت عالمانه از دين بوده و عدالت مورد تاكيد ايشان، ناشي از درد دين ميباشد. لذا او ناهنجاري هاي اجتماعي، آشفتگي روحي و جنايات اخلاقي و حتي عقده ها و جنايات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فيلسوفاني همچون ارسطو و افلاطون كه در فلسفه سياسي خود در پي بهترين و عادلانه ترين نظام حكومت بودند، ايشان نيز به پيروي از انديشه و عمل حضرت علي (ع)، عدالت را مبناي سياست و فلسفه اجتماعي اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقي ميكردند.

 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 76 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 انتشارات فرهنگ منهاج، كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را منتشر كرد.كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را حجت‌الاسلام محمد علی سوادی تألیف كرده است.در بخشی از مقدمه این كتاب این‌چنین آمده است: «این پژوهش به تعریف اقسام و مبانی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی و نسبت بین آن‌دو در اندیشه استاد مطهری می‌پردازد. در این راستا تأكید عمده بر مبنای معرفت شناختی، به ویژه نقل و عقل و تعامل آن دو بوده است، هر چند به مبانی غایت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی، روش شناختی و دانش شناختی نیز اشاره گردیده است».كتاب نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعتی از دوازده فصل سامان یافته است كه مباحثی همچون تعریف آزادی، آزادی فكر و عقیده، مسؤولیت اجتماعی گسترده‌های آزادی فردی، عدالت اجتماعی و موارد تحدید آزادی را در بر می‌گیرد.«نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه استاد شهید آیت‌الله مطهری» 111 صفحه دارد و با شمارگان سه هزار و سیصد نسخه منتشر شده است.

کامل هاشمی بازدید : 487 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


پژوهشگر: طوبی زمانی

دانشگاه تهران

دانشکده علوم اجتماعی

مقطع کارشناسی ارشد

تاریخ دفاع تابستان 1386

استاد مشاور دکتر غلامعباس توسلی

استاد راهنما دکتر غلامرضا جمشیدیها

رشته جامعه شناسی

سؤال اصلی این تحقیق این است که عدالت یا عدالت اجتماعی در اندیشه و تفکرات دکتر شریعتی و استاد مطهری چگونه تصویر شده است؟ به عبارتی تعریف، ابعاد و اهمیت این مفهوم در دیدگاه آنها چگونه است؟
و سؤالات فرعی این تحقیق عبارت است از:
آیا بین نظرات دکتر شریعتی و استاد مطهری در مورد «عدالت اجتماعی» و نظریه های آنها در مورد جامعه، رابطه منطقی وجود دارد؟
با توجه به دیدگاه های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب «عدالت اجتماعی» چه وجه اشتراک و افتراقی در مبانی، عناصر و شاخص ها در بیان مفهوم عدالت اجتماعی وجود دارد؟
این پایان نامه دارای چهار فصل می باشد. فصل اول به کلیات اختصاص دارد. عنوان فصل دوم «رویکرد نظری» است که شامل این بخش هاست
مفهوم شناسی عدالت
مفهوم شناسی عدالت در اندیشه اسلامی
عدالت از نظر متفکران غربی
عنوان فصل سوم «عدالت اجتماعی از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» و عنوان فصل چهارم هم «بررسی تطبیقی عدالت از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» می باشد.
نویسنده از مباحث خود چنین نتیجه گیری کرده که هم دکتر شریعتی و هم استاد مطهری در قلمرو تفکر و اندیشه اسلامی و به طور خاص رویکرد فقهی مذهب شیعه به عدالت اجتماعی نگاه می کنند. تفکر در چارچوب گفتمان اسلامی باعث شده است که علیرغم رویکردهای متفاوت معرفت شناختی، روش شناختی و فلسفی، دیدگاه های آنها بر هستی شناسی واحدی مبتنی باشد.
از نظر تمایزات و افتراقات می توان بخشی از تبیین تفاوت رویکرد دکتر شریعتی و استاد مطهری را با مفروضات جامعه شناختی معرفت مرتبط دانست که مواجهه متفاوت آنها با واقعیت اجتماعی جامعه خود، استنباط آنها از این واقعیت را متفاوت ساخته است.
علاقه مندی دکتر شریعتی به جامعه شناسی و آشنایی با محافل دانشگاهی و روشنفکری غربی، گرایش های علمی و عملی او را متفاوت از استاد مطهری می سازد که پرورده آموزش های کلاسیک حوزه علمیه است. رویکرد جامعه شناختی دکتر شریعتی در مقابل رویکرد فلسفی استاد مطهری به عدالت اجتماعی از مهمترین نتایج این تمایز است.
برخی دیگر از تفاوت های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب عدالت اجتماعی به شرح زیر است:
دکتر شریعتی و استاد مطهری هر دو برداشت غیرعدلیه (اشاعره) از عدالت اجتماعی را نفی می کنند، اما رویکرد آنها از این لحاظ متفاوت است که استاد مطهری نگاه فلسفی-کلامی به عدالت دارد در حالیکه دکتر شریعتی هر نوع برداشت غیراجتماعی از عدالت را نادرست و غیرواقعی می داند.
تعریف دکتر شریعتی از عدالت اجتماعی با توجه به مواجهه و تأثیرپذیری از مارکسیسم و عدالت خواهی آن، با اصطلاحات مارکسیستی بیان می شود. اما تفسیر استاد مطهری به دلیل علاقه مندی وی به نظریه فطرت مبتنی بر نظریه حقوق طبیعی است. عدالت مبتنی بر حقوق طبیعی، متضمن تعریف فردگرایانه، زیستی و کارکردی از انسان و عدالت اجتماعی است.
دکتر شریعتی عدالت اجتماعی را از این لحاظ مهم می داند که بنیاد نظام اجتماعی بر آن ابتنا دارد و بی عدالتی این بنیاد را متزلزل می کند. استاد مطهری نیز عدالت اجتماعی را با اقتضائات نظام اجتماعی تفسیر می کند اما این اقتضائات بر خلاف دیدگاه دکتر شریعتی که رویکردی تضادی است در دیدگاه استاد مطهری بر اساس تحلیل فونکسیونالیستی پیش می رود.
عدالت اجتماعی مفهوم محوری نظریات دکتر شریعتی است و اساساً عدالت در نظر دکتر شریعتی معیاری برای قضاوت و تشخیص است در حالیکه مفهوم محوری استاد مطهری حقیقت است که عدالت بر اساس آن تبیین می شود.
علت بی عدالتی به نظر دکتر شریعتی در نابرابری طبقاتی است و رفع آن را در برپایی یک انقلاب اجتماعی ضد طبقاتی می بیند. اما این علت در نظریه استاد مطهری، با تحلیل فونکسیونی تبیین می شود. یعنی بی عدالتی زمانی شکل می گیرد که افراد متناسب با شایستگی و توانایی خود، نتوانند در جامعه ایفای نقش کنند. راهکار استاد مطهری در جامعه پذیری و رعایت قانون خلاصه می شود.
این پایان نامه دارای 102 منبع فارسی و 2 منبع انگلیسی است.

 منبع : http://motahari.ir

کامل هاشمی بازدید : 145 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه: عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از هدفهای بعثت انبیاء بیان فرموده است. در آیة فوق، قرآن با صراحت به برقراری عدل در میان انسانها اشاره میکند. در این آیه میفرماید: «ما فرستادگان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم. میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط، برای اینکه همة افراد بشر به عدالت رفتار کنند و اصل عدالت در میان بشر برقرار گردد. بنابراین، مسألة برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و مشترک عمومی همة انبیاء بوده است. [1]


استاد شهید مرتضی مطهری در بحثها و سخنرانیهای خود بسیار به مفهوم عدالت پرداخته و از این حیث می
توان گفت که این مسأله یکی از دغدغههای فکری ایشان بوده است. برای مثال، ایشان پس از نقل حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) که حضرت در آن «عدل» را بر «جود» در اجتماع ترجیح داده و به تمثیل زیبایی برای اهمیت عدالت در اجتماع میپردازد:
«عدل در اجتماع به منزلة پایه
های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلة رنگآمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگآمیزی و نقاشی میرسد. اگر «خانه از پایبست ویران است» دیگر چه فایده که «خواجه در بند نقش و ایوان» باشد. اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بینقاشی و بیرنگآمیزی هم میتوان زندگی کرد. ممکن است ساختمان فوقالعاده نقاشی خوبی داشته باشد و ظاهرش جالب باشد، اما چون خراب است یک باران کافی است آن را بر سر اهلش خراب کند.» [2]
از طرف دیگر از نظر استاد مبنای بحث عدالت در اسلام را باید در خود قرآن کریم جستجو کرد همچنین وی قرآن را علت اصلی حساسیت مسلمانان نسبت به عدل و پرداختن به ‌آن در حوزه
های مختلف اسلامی میداند:

کامل هاشمی بازدید : 89 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

همانطور كه در فرايند نيل به توسعة ملي با دورهاي باطلي روبرو هستيم كه توسعه‌نيافتگي را بازتوليد مي‌كنند، به طريق اولي در فرايند انديشه هم مي‌توان اين دورهاي باطل را ردگيري كرد. به دلايل گوناگون تاريخي، اجتماعي و سياسي ما كمتر با ميراث فكري پيشنيان‌مان رابطه برقرار مي‌كنيم در حاليكه در كشورهاي پيشرفته عكس اين است يعني هر نسل ابتدا تلاش مي‌كند بر بلنداي شانه‌هاي نسل قبلي قرار گيرد و سپس چندگام به طرف جلو بردارد براي مثال حتي باگذشت بيش از دويست سال اكنون هر قدم كه در عرصه علم اقتصاد در كشورهاي صنعتي برداشته مي‌شود با گراميداشت اسم اسميت و ميراث او آغاز مي‌شود. همانطور كه در بحث جمعيت با بزرگداشت اسم مالتوس و ذكر ميراث فكري او كارهاي جديد صورت مي‌گيرد. 
آنچه ذهن مرا به اين مسئله بيش از گذشته حساس كرد كاري بود كه سال گذشته بنياد شهيد انجام داد و در بيست و پنجمين سال شهادت شهيد بهشتي خبرنگاري مراجعه كرده بود به افراد در دانشگاه شهيد بهشتي و خيابان شهيد بهشتي و ميدان هفتم تير و مي‌پرسيد وجه تسمية اين مكان‌ها چيست؟ در اين فيلم بيش از 80 درصد افراد به كلي شهيد بهشتي را نمي‌شناختند! اگر اين كار را براي شهيد مطهري هم بكنيم نتيجه احتمالاً با تفاوت اندكي همين است. يك دليل اين است كه برخي مي‌گويند از بزرگان انديشه معاصر استفادة ابزاري مي‌شود و به جاي تلاش براي شناساندن روش و منش آنها به جامعه در جاهاي خاصي افراد و گروه‌ها تأييدية‌ كارهاي خود را از زبان آنها مي‌گيرند. همين‌طور دليل دوم را برخي اين مي‌دانند كه نظام رسمي تبليغاتي كشور گراميداشت را عمدتاً به تعريف و تمجيدهاي غيرمتعارف محدود مي‌كند تا شناسايي انديشه‌هاي آنها و بحث و نقد و زنده نگه‌داشتن آن انديشه‌ها .

 

کامل هاشمی بازدید : 113 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


 

طرح مسأله


از میان اندیشمندان لیبرال کسانی که نیاز زمانه را دریافتند و سخن اهل زمان خود را شنیده و نیاز او را درک کرده اند، در تلاش اند تا به گونه ای بین اصول لیبرالیسم و آرمان عدالت خواهی جمع نموده و راهی برای جلوگیری از تزاید فقر و نابرابری بیابند. از میان فلاسفه لیبرال می توان آراء «جان رالز» (2002-1921م) را از این جهت حائز اهمیت دانست
اما از آنجایی که عدالت خواهی و حق جویی از اهداف و آرمان های بلند انقلاب اسلامی است، تا جایی که به تعبیر مقام معظم رهبری تأمین عدالت اجتماعی موضوع اساسی انقلاب اسلامی بوده است، برای دست یابی به عدالت قطعا باید مبنایی روشن و الگویی معین برای آن در نظر گرفت
حال سؤال این نوشتار این است که آیا آراء «جان رالز» می تواند به عنوان الگو برای اجرای عدالت در نظام اسلامی در نظر گرفته شود و نیز در مقایسه با آراء شهید مطهری، که خود در میان اندیشمندان و متفکران مسلمان از جامعیت و امتیاز ویژه ای برخوردار است، کدام یک به واقعیت نزدیک است و در زمینه اجرای عدالت سازگاری بیشتری با جامعه دارد
نگاهی گذرا به مفهوم و مبنای عدالت 
بعد از رنسانس، در اروپا، با برداشتی که از عالم و آدم در اندیشه متفکران این دوران به وجود آمد، مفهوم عدالت نیز دگرگون شد؛ شاید بتوان در این رابطه 
...................................................................... 
ص 117 ......................................................................

بیشترین نقش را به ماکیاول و هابز داد.


ماکیاول ارتباط میان سیاست با عدالت را به معنای چیزی که خارج از حاکمیت بشر قرار دارد، کاملاً نفی کرد. انقلاب ماکیاولی زمانی قدرت تام یافت که آن ارتباط به شکلی دوباره برقرار شد؛ یعنی وقتی عدالت با حقوق طبیعی در چهار چوب روح ماکیاول مورد تفسیر جدیدی قرار گرفت.1 
این معنای جدید از عدالت که برگرفته از روح ماکیاول بود توسط هابز انجام شد، زیرا به نظر هابز
اگر تنها امر اخلاقی عبارت از حق طبیعی هر کسی به صیانت ذات خویش باشد و بنابراین، اگر هر گونه تکلیفی در قبال دیگری امری باشد که از قرارداد بر می خیزد، پس عدالت را باید همان عادت های مردم در اجرای قراردادها و وفای به پیمان ها دانست، عدالت دیگر عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از اراده بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت... دیگر اعتباری ذاتی ندارند، همه تکالیف مادی زاییده توافق دو طرف اند.2 
بی شک حداقل دو مبنا و دو بینش را به طور روشن برای عدالت می توان بیان کرد، یکی اینکه مبنای عدالت ریشه در آفرینش وجود دارد و برگرفته از خالق هستی است، در نتیجه عمل به قوانین و دستورات الهی عین عدل است
دوم اینکه ریشه و مبنای عدالت برگرفته از قرار داد اجتماعی و توافق است و در نتیجه عدالت چیزی جز رعایت آن توافق و پیمان های افراد با یکدیگر نخواهد بود و واقعیتی برای آن وجود نخواهد داشت، بلکه صرفا امری است اعتباری

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 126
  • آی پی دیروز : 116
  • بازدید امروز : 157
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,321
  • بازدید ماه : 897
  • بازدید سال : 18,637
  • بازدید کلی : 197,645