loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 131 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

دو فرهنگ و تمدن اسلامي و فرهنگ وتمدن غربي ، چه تاثيري بر يکديگر داشته اند؟

با سلام و احترام دانشجوي گرامي از اينكه بار ديگر اين مركز را به منظور دريافت پاسخ سوالات خويش انتخاب كرده ايد از شما سپاسگذاريم .

تمدن در فرهنگ واژگاني به معناي شهرنشيني ( لغت نامه دهخدا ، ج 4 ص 6109) آمده است. شهرنشيني به معناي اجتماع انساني در يك منطقه با خانه ها و خيابان ها و كوي و برزن هاي پيوسته نيست، هر چند كه بخشي از معنا را مي رساند، بلكه شهر نشين و مدنيت به معناي وجود قوانين مكتوب و سنت هاي نوشته شده و مديريت شهري است. از اين روست كه پيامبر هنگامي كه يثرب را با قوانين نوشته شده قرآن و مديريت ثابت و منسجم و منضبط به شهري مدني و دولت شهري اسلامي تبديل كرد، نامش به مدينه النبي تغيير يافت تا دلالت بر تمدن و مدنيت به معنا و مفهوم گفته شده داشته باشد.
بنابراين تمدن و مدنيت در اصطلاح، نوع خاصي از توسعه مادي و معنوي است كه در جامعه ويژه رخ مي نمايد. تمدن مجموعه اي پيچيده از پديده هاي اجتماعي قابل انتقال، شامل جهات ديني و مذهبي ، اخلاقي ، زيباشناختي ، فني يا علمي مشترك در همه اجزاي يك جامعه وسيع و يا چندين جامعه مرتبط با يك ديگر است.( فرهنگ علوم اجتماعي، ص 47) برخي تمدن را جنبه مادي فرهنگ بر شمرده اند و گفته اند كه تمدن وجه تجسم و بيرون فرهنگ است. فرهنگ نيز در اين معنا عبارت از هر چيزي است كه انسان آن را انديشيده و يا آفريده است كه دربردارنده هنرهاي معماري ، سنت ها و آيين، رسوم و آداب ، قوانين نوشته و نانوشته انساني، فن آوري و مانند آن است.به نظر مي رسد كه تمدن، در سايه دولت ها و قدرت هاي فرهنگي شكل مي گيرد و تمدن بدون دولت به معناي تمدن بدون فرهنگ خواهد بود كه معنا و مفهوم درست و مقبولي نخواهد داشت. تمدن هر چند كه جنبه مادي و تجسمي فرهنگ است اما اين تجسم يابي بيش از آن كه به هنرهاي معماري و فن آوري ارتباط يابد با جنبه دولت قانوني و جامعه مدني و قدرت مشروع معنا و مفهوم مي يابد.
تمدن ها در آيات قرآني مجموعه اي از اجتماعات انساني است كه در يك فرآيند به رشد و بالندگي و شكوفايي رسيده و توانسته است جامعه اي قدرت مند و ثروتمندي را بر پايه سنت ها و قوانين ايجاد كنند. اين تمدن ها در آغاز به راه راست حركت مي كردند و از قوانين و عدالت سودي مي جستند از اين رو به بالندگي دست يافتند ولي در ادامه راه منحرف شده و به كژراهه رفته و در نهايت به جهت ظلم و بي عدالتي در حق خود و ديگران نابود شده و بر پايه قوانين و سنت هاي الهي نيست شده اند. مهم ترين تمدن هايي كه قرآن به آن ها اشاره دارد مي توان از تمدن فرعونيان ، ثمود، عاد، سبائيان ( تبع) ، بني اسرائيل ، ذوالقرنين و مانند آن ياد كرد. اشاره قرآن به اين تمدن ها از براي عبرت گيري است؛ قرآن در آيات خود به تحليل علل و عوامل شكوفايي و نيستي اين تمدن ها اشاره مي كند تا ديگر جوامع بشري از آن پند گرفته و از علل و عوامل آسيب زاي آن پرهيز كرده و يا جلوگيري به عمل آورند. 

کامل هاشمی بازدید : 62 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

حجت الاسلام و المسلمين محمودرضا جمشيدي

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی، مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با موضوع سبک زندگی اسلامی گفت: فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی اسلامی، عمیق است و ایشان جنبه‌های مختلفی را در این بحث طرح کرده‌اند.

وی افزود: مقام معظم رهبری با کمال هوشمندی در زمان کنونی به بیان طرح دشمن برای تغییر الگوی جامعه ایرانی پرداخته‌اند.

راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب، الگوی ایرانی اسلامی است

مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور بیان داشت: ایشان در دوره‌های مختلفی همچون پس از پایان جنگ تحمیلی به بیان روش‌های سیاسی و فرهنگی دشمن برای تغییر الگوی رفتاری جامعه ایرانی پرداخته است.

وی بیان داشت: راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب در جوامع مختلف اسلامی و به ویژه در ایران اسلامی توجه به الگوی زندگی اسلامی و ایرانی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین جمشیدی افزود: در حقیقت الگوهای اسلامی با توجه به فرهنگ‌های خاص ملت‌ها یک جنبه بومی نیز پیدا می‌کنند، که وظیفه ما حفظ و تقویت این الگوهای اسلامی بومی‌سازی شده است.

کامل هاشمی بازدید : 52 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 مهر: استاد مدیریت و راهبری فرهنگی دانشگاههای اصفهان گفت: غرب بر روی خنثی کردن و مهندسی معکوس برآموزه های قرآنی ما 4 هزار اتاق فکر تشکیل داده تا اثرات این آموزه ها برجوانان ما را خنثی کند.

محمود یقینی با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه دشمن شناس باشیم و اقدامات او را ناچیز نپنداریم، تصریح کرد:غرب رواج اباگری و بی بند و باری را موجب توسعه می داند و این فریب غرب برای مقابله با فرهنگ اسلامی ماست.

وی ادامه داد: ایران شیعی باید بداند که تمدنی غنی دارد و باید رگه های آن را با معنویت اسلام توسعه بخشد.

غربی‌ها تمدن را از کتابخانه‌های ما دزدیدند

یقینی یاد آور شد: آمریکا در حالیکه سابقه ای ندارد، دارای تمدن است، چرا که غربی ها تمدن را از کتابخانه های ما دزدیدند و به غرب برده و با فرهنگ ناچیز خود آمیختند.

وی خاطر نشان ساخت: در دنیای امروز تنها دو قرائت وجود دارد که در روبروی هم هستند و برای همه چیز تعریف جدا دارند، یکی ایران و دیگری آمریکا که این دو قرائت و فرهنگ با هم هیچ همپوشانی ندارند و این ضعف ماست که نتوانسته ایم در فرهنگ آنها تاثیرگذاری مطلوب داشته باشیم

این استاد دانشگاه با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه"ما در شرف تغییر هندسه قدرت در جهان هستیم،یعنی جایگاه قدرت فیزیکی دنیا در حال متحول شدن است" تاکید کرد: این فرموده مقام معظم رهبری، به طور کامل با فلسفه "همپایانی" مطابقت دارد و کشورهای خیلی پیشرفته و غره بر تمدن خود ممکن است با کشوری در حال توسعه به هم برسند و کشور پیشرفته چون غافل از خیلی موارد است در مباحث فرهنگی و معنوی کشور در حال توسعه غرق شود و ما باید از این پیچ تاریخی بهره ببریم.

ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بودند

این استاد مدیریت فرهنگی اظهار داشت: باید تمدن ایرانی را با قرائت اسلامی تکمیل کنیم و آن را با مولفه های زمان حال جهانی سازیم.

وی تصریح کرد: شاخصه فرهنگ و تمدن ایرانی جهت سازی و معنا بخشی اسلام به آن است،ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بوده اند و خصوصیات و پتانسیل هایی خوبی برای جذب فرهنگ وتمدن شیعی -اسلامی داشته اند .

یقینی با بیان این نکته که اگر ابتدا ایرانی بودن و بعد اسلامی بودن را مطرح کنیم، ظرفیت جهانی کردن این تمدن را از بین برده ایم، گفت: اسلام به ظرفیت های تمدن ایرانی جهت داده و گذشتگان ما با آغوش باز از آن استقبال کرده اند پس نباید خود را از ثمره های تمدن اسلامی محروم کنیم.

وی افزود: رقت قلب، ظرافت عمل و ظرفیت جذب محبت وانسانیت از دیرباز در وجود قوم آریایی موج می زده است واین خصوصیات مهمی است که اسلام پذیری ایشان را آسان کرده است.

کامل هاشمی بازدید : 172 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

اشاره:

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.

اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.

حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

کامل هاشمی بازدید : 98 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مركز اسناد انقلاب اسلامی: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند. 
جواد منصوری، معاون اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسامی در رابطه با تحولات اخیر سوریه بیان داشت: تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه، اوج تلاش های غرب برای متوقف كردن جنبش های بیداری اسلامی در منطقه می باشد. در دو سال گذشته یك نگرانی عمیق و جدی در قدرتهای بزرگ سلطه گر در منطقه بوجود آمد كه بر این عقیده بود كه اگر این حركت مردم در مناطق مختلف ادامه پیدا كند به طور كل سلطه غرب در خاورمیانه مورد تهدید قرار می گیرد و موقعیتی كه آنان در حال حاضر در منطقه دارند از دست خواهد رفت.
سفیر سابق ایران در چین افزود: غربی ها یك تلاش فوق العاده ای را برای خنثی كردن و از كار انداختن جریان بیداری اسلامی در دستور كار خود قرار دادند كه از لیبی آغاز شد. غرب با ایجاد یك هرج و مرج و آشفتگی - چه در زمان قذافی و چه بعد از مرگ وی – مانع از این شدند كه این كشور نتواند به ثبات و نظم و امنیت درونی دست یابد. از سوی دیگر در مصر به شكل دیگری این كار آغاز شد و در یمن هم با مقاومت ها و سركوبهایی كه آمریكایی ها بوجود آوردند، مانع از به ثمر نشستن جنبش مردمی این كشور شدند. 
این تحلیل گر ادامه داد: غربی ها در بحرین نیز در مقابل خواست مردم ایستادند به طوری كه با سركوبگری های شدید به كمك ارتش رژیم آل سعود مانع از موفقیت بیداری اسلامی در این كشورها شدند؛ ولی فراتر از همه اینها داستان سوریه است. 
منصوری با بیان این مطلب كه سوریه به عنوان جبهه اصلی مبارزه غرب علیه بیداری اسلامی تبدیل شده است، اظهار داشت: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند و وحدتی را در میان كشورهای منطقه از جمله تركیه، قطر و عربستان و بعضی كشورهای پشت پرده مانند مانند كویت و امارات و حتی مغرب و اردن بوجود آوردند.
این تحلیلگر مسائل منطقه اظهار داشت: غرب مشابه آنچیزی كه در لیبی رقم زد؛ در سوریه  مستقیما بانیروهای خودش وارد عمل نشد ؛ تا این پیروزی را بر كشورهای منطقه تعمیم دهد و به نوعی تركیه و عربستانرا همچنان گرداننده تحولات منطقه معرفی بكند. 
وی با اشاره به نتایج جنگ نیابتی القاعده و كشورهای منطقه علیه دولت سوریه تصریح كرد: آنچه كه در دو سال گذشته در سوریه اتفاق افتاد برای غرب و كشورهای حامی تروریست در این كشور به هیچ وجه قابل تصور نبود زیرا ارتش و مردم از یك طرف و حمایت ایران و برخی جریانات ضد سلطه از طرف دیگر باعث شد كه دولت سوریه سقوط نكند و سوریه به نوعی محل تضعیف و از كار افتادن القاعده و جریان امریكایی به ظاهر مسلمان در منطقه تبدیل شد. 
جواد منصوری در رابطه با آینده تحولات سوریه بیان داشت: به نظر می رسد كه غرب امروز این جریان را ادامه می دهد زیرا اینگونه فكر می كند كه از هر طرف منازعه كه در تحولات سوریه كشته و ضعیف بشوند به نفع غرب است. اگر در این درگیری ها جریان القاعده از بین برود طبیعا جریانی كه در آینده ممكن بود به جریان ضد آمریكایی تبدیل بشود از بین رفته است و اگر دولت سوریه سقوط كند باز به عنوان اینكه یك جریان ضد اسرائیلی و ضد غربی در منطقه سقوط كرده است، به نفع غرب خواهد بود. اما قرائن نشان می دهد كه تحولات سوریه بیشتر به از بین رفتن جریان دست ساخته غرب پیش می رود و حمایت مردمی و حمایت ایران و تا حدودی روسیه مانع سقوط دولت سوریه شده است و جریان تروریسم و حامیانش هستند كه در منطقه از بین می روند و حیثیت و اعتبارشان را از دست می دهند.

منبع : http://www.irdc.ir

کامل هاشمی بازدید : 76 شنبه 24 فروردین 1392 نظرات (0)

بيداري اسلامي و مبارزه با فرهنگ غرب از ديدگاه شهيد مطهري

 

خبرگزاری فارس: شهید مطهری معتقد است که غرب سال‌هاست که در پی بی‌خبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفکران مسلمان دو وظیفه بر عهده دارند؛ یکی شناخت صحیح اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی و دیگری شناخت مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، چندی است که امواج انقلاب اسلامی ایران و ندای بیداری اسلامی جهان اسلام را به لرزه در آورده است، به گواهی بسیاری از کارشناسان سیاسی، انقلاب‌هایی که در چندماه گذشته رخ داده‌اند، حاصل اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی است. اما باید دانست که اگر این نهضت‌های آسیب‌شناسی نشوند به عبارت دیگر اگر در این نهضت‌ها، دشمن‌شناسی در کنار دوست‌شناسی مورد اهتمام قرار نگیرد، احتمال موج‌سواری از این نهضت‌ها از سوی فرهنگ‌ غرب وجود دارد. آسیب‌شناسی نهضت‌های بیداری در اندیشه شهید مطهری جایگاه خاصی دارد، لذا برآن شدیم که بیداری اسلامی و مبارزه با فرهنگ غرب را در اندیشه مطهری بررسی کنیم؛ مبارزه با این پدیده جدید (استعمار جدید غرب) در کادر کلی اصول اسلامی وجود دارد. اسلام که در صدر برنامه خودش مبارزه با ظلم و غارتگری را قرار داده است، وقتی که مبارزه با ظلم و غارتگری فرد را تحمل نمی‌کند، به طریف اولی ظلم و غارتگری یک ملت را بر ملت دیگر تحمل نخواهد کرد. اسلام در تعلیماتش نشان داده است که برای حقوق جامعه حساسیت بیشتری از حقوق فرد قائل است. امیر مومنان(ع) در جمله‌ای در یکی از نامه‌هایشان می‌فرماید: اعظم الخیانه خیانه الامه و الفظع الغش غش الائمه. یعنی بزرگ‌ترین خیانت‌ها خیانت به جامعه است؛ خیانت به فرد هرگز در حد خیانت به جامعه نیست. بنابر این اسلام با استعمار هم مبارزه دارد؛ گو اینکه استعمار در آن زمان نبوده است. در زمان امیر‌مومنان(ع) مبارزه بر ضد استعمار آنچنان که در این زمان‌ها وجود دارد وجود نداشته، ولی در برنامه و طرح‌های اسلام چیزهایی که شامل مبارزه با استعمار هم بشود به نحو اکید و شدید وجود دارد، اصولی کلی هست که این اصول کلی در همه جا وجود دارد (1) * هشدار؛ غرب یکپارچه می‌شود! شهید مطهری معتقد است که غرب امروز به لحاظ فرهنگ و اقتصاد به صورت یکپارچه در برابر دنیای سوم قرار گرفته است. بنابراین، رنگ‌های ملی و تضادهای ناسیونالیستی را لااقل در حیطه منافع اقتصادی مشترک منطقه‌ای کنار گذاشته‌اند. در کشورهای دنیای سوم (کم رشد و یا در حال رشد) نیز از یک طرف سررشته اقتصادی و طبقه حاکمه اقتصادی دربند و تحت سلطه و فرمان قدرت‌های اقتصادی کشورهای بزرگ قرار دارد و از طرف دیگر رهبری فرهنگی آنان نیز از طریق روشنفکران تحت تاثیر و دنباله‌روی فرهنگ مسلط غرب است. * رهبری عالمان دینی شهید مطهری در کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سال اخبر معتقد در مقایسه رفتار و عمل سیاسی علمای اهل سنت و تشیع معتقد است که در تاریخ جهان‌تسنن، جنبشی مانند ضد استعماری تنباکو به رهبر رهبران دین که به لغو امتیاز انحصار تنباکو در ایران منجر شد و در مقابل آن استبداد داخلی و استعمار هر دو به زانو در آمد؛ با انقلابی مانند انقلاب عراق که علیه قیومیت انگلستان بر کشور اسلامی عراق بود و به استقلال عراق منجر شد؛ یا قیامی مانند قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی ایران را به رژیم مشروطه مبدل کرد؛ و یا نهضتی اسلامی به رهبری رهبران دینی مانند آنچه در ایران امروز می‌گذرد؛ مشاهده نمی‌کنیم. علامه مطهری معتقد است که این انقلاب‌ها همه به رهبری روحانیت شیعه صورت گرفت؛ همان روحانیتی که کمتر درباره اصلاح و طرح‌های اصلاحی سخن گفته و طرح داده است. جنبش تنابکو را علمای ایران آغاز کردند و با دخالت زعیم بزرگ مرحوم حاج‌میرزاحسن شیرازی به پیروزی نهایی رسید. انقلاب عراق را علمای شیعه عراق که در راس آنها مجتهد جلیل‌القدر آقا میرزا محمد‌تقی شیرازی قرار داشت رهبری کردند. راستی حیرت‌آور و درس‌آموز است که از شخصیتی مانند مرحوم میرزا محمد‌تقی شیرازی، مجسمه زهد و تقوا و تهذیب نفس و به اصطلاح درون‌گرایی، یک مرتبه در شرایط خاص، شخصیتی مجاهد طلوع می‌کند که گویی همه عمر با جهاد و مبارزه به سرکرده است. نهضت مشروطیت ایران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم آقا شیخ‌عبدالله مازندرانی از مراجع نجف، و دو شخصیت بزرگ از علمای تهران، مرحوم سید‌عبدالله بهبهانی و مرحوم سید‌محمد طبایی رهبری کردند. در جهان تسنن، هرگز جنبش‌هایی نظیر جنبش‌های فوق‌الذکر به وسیله اصلاح‌طلبان مذهبی و مقامات روحانی سنی صورت نگرفته است و حتی نهضت‌هایی نظیر نهضت اصفهان، نهضت تبریز و نهضت مشهد که در نهضت اخیر، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسین قمی در آنها نقش اول را داشت نیز صورت نگرفته است. * فریاد در برابر خطر غرب در منظومه غرب‌شناسی مطهری،‌اقبال جایگاه ویژه‌ای دارد، چنانچه در مورد اقبال می‌گوید: اقبال مردی است اروپا رفته و اروپا شناخته؛ مردی است که از تحصیلات جدید بهره بسیار عالی داشته است؛ مردی است که دنیای اروپا او را به عنوان یک متفکر و دانشمند و صاحب‌نظر می‌شناسد. او کسی نیست که در گوشه هند منزوی شده و از دور شبحی از اروپا در نظرش مجسم شده باشد و بعد بخواهد انتقاداتی بکند. او اروپا را از نزدیک دیده، شناخته و تجزیه و تحلیل کرده است. به علم جدید هم بسیار علاقه‌مند است و جوانان مسلمان را تشویق می‌کند که علوم جدید را بیاموزند. او کسی نیست که با علوم جدید مخالف باشد یا مسلمانان را پرهیز بدهد که علوم جدید را نیاموزید. خیر! این طور نیست. * اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند با همه این حرف‌ها، اولین چیزی که در گفتار این مرد جلب توجه می‌کند و آن را در شعرهای خودش به صورت منظوم بیان کرده است، این است که آن چیزی که امروز آن را تمدن اروپایی می‌گویند، یعنی مجموع شئون زندگی اروپایی، ایده‌آل‌هایی که تمدن امروز اروپایی به بشر می‌دهد، راه و رسمی که به بشر می‌آموزد، اخلاق و عادت‌ها و بالاخره مسیری که اروپای امروز دارد را نه تنها یک چیز خوب نمی‌داند، بلکه یک امر بسیار بسیار خطرناک هم برای بشریت و هم برای خود مردم اروپا می‌داند؛ یعنی اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آینده تمدن اروپا را بسیار شوم و خطرناک می‌داند. * ضرورت بیداری استعمار غرب سال‌هاست بلکه قرن‌ها در پی بی‌خبر نگه داشتن مردم کوشش می‌کرد، تا مردم بی‌خبر بودند، خیال او راحت بود مثل معروف می‌گوید:«دزد، دشمن مؤذن است» چرا؟ چون مردم تا در خواب هستند، دزد می‌تواند دستبرد بزند، ولی وقتی که مؤذن رفت بالای مناره و فریاد کرد: الله اکبر؛ الله اکبر خواب آلوده‌ها بیدار می‌شوند. وقتی بیدار شدند دزد دیگر نمی‌تواند دستبزد بزند. دزد در حال خواب و در تاریکی می‌تواند دستبرد بزند نه در بیداری و روشنایی. در گذشته، مردم ما از نظر اخلاقی تا حدی سلامتی‌هایی داشتند. واقعا این جهت را نمی‌شود انکار کرد که مردم قدیم از خیلی لحاظ‌های اخلاقی مردم سالمی بودند، کمتر دزدی می‌کردند، کمتر دروغ می‌گفتند، کمتر مشروب‌خواری می‌کردند، کمتر فسق و فجور و می‌کردند، مردمانی بودند از نظر اخلاقی سلیم، اما مردم اخلاقی سلیم ناآگاهی بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم کاری نداشت. او از نداشتن چشمشان استفاده می‌کرد، کوریشان استفاده می‌کرد، از بی‌خبریشان استفاده می‌کرد. اما همه را برای همیشه نمی‌شود بی‌خبر نگه داشت. هر کاری بکنید، آخرش آگاهی از هر روزنه‌ای و از هر گوشه‌ای باشد پیدا می‌شود. یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود میلیون‌ها نفر را آگاه می‌کند. * رسالت روشنفکران به اعتقاد شهید مطهری برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده‌ترین طبقات اجتماعی باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می‌روند مهمترین مسئله اجتماعی اسلام و مقتضیات زمان است. دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می‌گذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت‌بخش؛ و دیگر ضرورت شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیت‌های ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد و سقوط. برای یک کشتی که می‌خواهد اقیانوس‌ها را طی کند و از قاره‌ای به قاره دیگر برود، وجود قطب‌نما برای جهت‌یابی و همچنین لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیرپا گذاشتن جزر و مدها ضروری است. همچنان که شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظه امری حتمی است؛ ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتبا به آنها رسید و گذشت، کاملا بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سرمنزل مقصود برسیم. برای روشنفکران مسلمان در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و جریان‌ها و پدیده‌های انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.


منبع : سایت خبر فارسی http://khabarfarsi.com 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 107
  • آی پی دیروز : 92
  • بازدید امروز : 151
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 1,150
  • بازدید ماه : 726
  • بازدید سال : 18,466
  • بازدید کلی : 197,474