loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 155 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

واژه کاوى سکولاریسم و سکولاریزاسیون
براى پرداختن درست به موضوع مورد بحث، ابتدا لازم است تعاریفى که واژه «سکولاریسم» در سیر تاریخى، به خود گرفته روشن شود و در مرتبه بعد، بیان شود که سیر تاریخى تکوین و توسعه اندیشه سکولاریستى در ایران از بدو تولد تا امروز عمدتاً با کدام تلقّى از مفهوم و تعریف این واژه رقم خورده است. قطعاً رسیدن به معنایى دقیق و خالى از اشکال در تعاریف امروز بسیار مشکل است، از این رو، مى توان بعضى از تعریف هایى که معنایى نسبتاً جامع دارند و مى توانند تمام معانى و محتواى واژه سکولاریسم را منتقل کنند، اخذ کرد. سپس با توجه به آن معناى جامع، قضاوت و داورى خود را نسبت به اوج و افول جریان و سیر تاریخى آن بیان نمود. 
واژه سکولاریسم از واژه لاتین Secularis (سکولاریز) اخذ شده است. Secularsنیز از Seclcumمشتق شده که به معناى «دنی» و یا «گیتى» در برابر «مینو» است. 1
برخى نیز واژه سکولار (Secular) را از اصطلاح لاتین Saeculmی Seaculrumمأخوذ مى کنند که به معنى قرن، سده، زمان و رویدادهاى این جهانى در مقابل ابدیت و جهان دیگر مى باشد. 2
سکولاریسم به لحاظ ریشه لغوى و مفهوم عام آن، به قلمرو محدوده موضوعات این جهانى و دنیوى دلالت دارد؛ یعنى به هر چیز که مربوط به بُعد دنیوى زندگى انسان باشد. 
با تتبّع در ریشه هاى لغوى و تاریخى مفهوم سکولار، روشن مى شود که اصطلاح سکولار هر چند در طى مسیر طولانى و پیچیده خود کاربردهاى زیاد و متفاوتى داشته، اما هرگز در طول زمان مفهوم و معناى ریشه اى خود را از دست نداده است. به عبارت دیگر، هیچ گاه از معنا و مفهوم اولیه، به معناى مقابل و متضاد آن سیر نکرده است. از این رو، مى توان گفت: دلالت مفهوم بنیادین سکولار در همه تغییر شکل و صورت هاى خود به مسائل و امور منتسب به این جهان باقى مانده و تغییر اساسى صورت نگرفته است. 3
واژه دیگرى که در کنار واژه سکولاریسم بسیار رایج و متداول مى باشد، واژه «سکولاریزاسیون» است. این واژه از حیث لغوى تفاوت جوهرى با سکولاریسم ندارد، ولى در کیفیت و نوع دلالت متفاوت از آن است. واژه سکولاریزاسیون که با پسوند "ation" ختم مى شود، به معناى شدن و صیرورت آن اشاره دارد، از این رو، معناى مصدرى را افاده مى کند. 
در مقابل واژه هاى مذکور، معادل هاى فارسى گوناگون ذکر شده که به دلیل دقیق نبودن، به ابهام و پیچیده کردن آن دامن زده است. در ذیل به برخى از این معادل ها اشاره مى شود. 

 

کامل هاشمی بازدید : 68 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

نخستین همایش ملی «اسلام و سکولاریسم ـ افول تفکر سکولاریسم و رویش کانون‌های مقاومت در جهان اسلام» به همت کانون اندیشه جوان سه‌شنبه 29 آذرماه در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران با محورهایی چون «مسأله سکولاریسم»، «کارنامه سکولاریسم» و «سکولاریسم و آینده» برگزار شد. 
در این همایش کارشناسانی مانند حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و دکتر حسین کچوئیان اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت‌الاسلام و‌المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی‌رضا قائمی‌نیا رئیس پژوهشکده اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به ارائه سخن پرداختند که اکنون گزارشی کوتاه از سخنان آنان پیش روی شماست. 

رشاد: وارد پست سکولاریسم شدیم
سکولاریسم پیشینه تاریخی دارد، آنچه بیشتر مورد توجه واقع شده مسأله‌ای است که در قالب معاهده معروف درباره املاک کلیسا و انتقال مالکیت آن و خلع ید از کلیسا انجام پذیرفت. این امر مفهوم حقوقی سکولاریسم را تداعی می‌کند، یعنی این‌که اموال و امکانات کلیسا از حصر دستگاه کلیسایی خارج و از آن به تعبیری قدسی‌زدایی شود و در اختیار دولت غیردینی قرار گیرد. با توجه به پیشینه تاریخی این مقوله و با توجه به کاربردهای متنوعی که این واژه در ادبیات معاصر پیدا کرده، سهم این اصطلاح را باید به مراتب کاربردی کرده و ابعاد آن را مشخص کرد. باید به ادوار و بازه‌های زمانی توجه داشت که هر از چندی، با ظهور یک متفکر یا یک رخداد معانی جدیدی یافته است. سکولاریسم به معنای مختلفی به کار می‌رود. این اصطلاح گاه با نگاه هستی‌شناسی به کار می‌رود و در ادبیات معاصر گاه به ملحدین سکولار گفته می‌شود که چندان بی‌سابقه نیست. در برخی تعابیر سکولاریسم به دوره رونق فلسفه یونانی باز می‌گردد و اگر به این طرز تلقی اعتنا کنیم سکولاریسم به یک پیشینه طولانی پیوند می‌خورد که افزون بر 24 قرن در حوزه هستی‌شناسی سابقه می‌یابد. از دیدگاه فیلسوفان اجتماعی و جامعه‌شناسی و فلاسفه اجتماع مثل مارکس و وبر مسیحیت ابزار، سرمایه و امکان به وجود آمدن سکولاریسم بوده است که چندان بی‌راه نیست. از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که اعتنایی به امر دنیا نداشت، آخرت‌بسنده بود، دنیاگرا نبود و دنیاگر نیز نبود. اسلام معتقد است دنیا را باید آباد کرد و به آخرت هم اعتقاد داشت. ما قبول نداریم که حضرت مسیح(ع) بنای حکومت نداشت، اما به هر حال قرائت و تفسیر موجود چنین است. گمان می‌شود در دوران قرون وسطی، انحرافی در کلیسا رخ داده است و این روند در برخی بازه‌های زمانی تقویت شد. 

کامل هاشمی بازدید : 85 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

مقاله حاضر پس از بحث مفهومی درباره سکولاریسم، چالش‌های عرفی (سکولاریستی) در برابر حکومت اسلامی را از حیث عملی بررسی می‌کند و آن را در دو سطح داخلی و خارجی مورد تحقیق قرار می‌دهد. در سطح خارجی، رویکرد غرب به جهان اسلام، پدیده استعمار نوین، جهانی‌شدن و تبلیغات رسانه‌ای غرب مورد توجه قرار گرفته است. در سطح داخلی نیز تحوّل بنیادین در اندیشه، انگیزه و عمل دینی مدیران، نیروهای روشن‌فکر و حامیان مدرنیته و در نهایت، دنیاگروی نخبگان دینی و وابستگی آنها به ارکان دولت از عوامل عمده گرایش‌های سکولاریستی جامعه و حکومت معرفی شده‌اند. ابهام عرفی شدن جمهوری اسلامی ایران و بررسی آن و نیز ارتباط نوگرایی با سکولاریسم از دیگر مباحث مقاله مذکور است. در خاتمه، برایند دیدگاه‌های مکتب سکولاریسم در زمینه تحوّل جوامع و حکومت‌های اسلامی به جوامع و حکومت‌های سکولار بررسی می‌شود و از سوی نویسنده ملاحظات و توصیه‌هایی چند ارائه می‌گردد. 

سکولاریسم به عنوان یک جریان فکری مسلط در جهان غرب و به مثابه یک فراایدئولوژی، نوعی اندیشه در باب حیات بشری است که در آن ساحت حیات جمعی انسان‌ها و نیز حوزه معرفت و علم، عاری از مرجعیت دین و تأثیر عوامل ماورایی در نظر گرفته می‌شود. این جریان فکری در تطور تاریخی خود توانسته است چالش‌های جدی در برابر ایده حکومت اسلامی ایجاد نماید. چالش‌های سکولاریستی از مهم‌ترین مخاطرات فراروی نظام‌های سیاسی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی است. مواجهه با این چالش‌ها باید از یک‌سو، در قالب مباحث تئوریک و از سوی دیگر به صورت عملی از طریق عمل و رفتار دولت دینی و نهادهای منسوب به آن صورت پذیرد. 

کامل هاشمی بازدید : 79 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

حجت الاسلام پارسانیا با بیان این‌که ترجمه سکولاریسم به عرفی شدن نامناسب است، گفت: سکولاریسم بیش از اینکه ساحت معنوی و سیاسی باشد، ساحت هستی‌شناختی است.
حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش «فلسفه ارتباطات و چالش‌های ارتباط‌پژوهی در جهان معاصر» با بیان اینکه سفره گسترده ارتباطات، حتماً جایی برای پرسش‌های فلسفی دارد، گفت: ارتباط و عقلانیت ارتباط، دلایل مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ...دارد که جایگاه ویژه ای در مباحث امروز پیدا کرده و یک حوزه فعال معرفی شده است. عقلانیت ارتباطی، مفاهیم متناسب را تولید کرده و بعضاً جایگزین مفاهیم دیگر شده است. وی با بیان این‌که ترجمه سکولاریسم به عرفی شدن نامناسب است، تأکید کرد: سکولاریزم (secularism) از جمله‌ لغاتی‌ است‌ که‌ ترجمه‌ آن‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ با مشکل‌ همراه‌ بوده‌، در فارسی‌ آن را با استفاده‌ از چند لغت‌ به‌ جدایی‌ دین‌ از سیاست یا جدا شدن‌ دین‌ از دنیا، دنیوی‌ کردن، اعتقاد به‌ اصالت‌ امور دنیوی، غیر دین‌گرایی، نادینی‌‌گری، دنیویت و این‌ جهانی و عرفی شدن ترجمه‌ کرده‌اند و درعربی‌ مصدر جعلی‌ «علمانیت» را نظیر «عقلانیت» مترادف‌ آن‌ قرار دادند. پارسانیا با بیان اهمیت عرف گفت: فقیهان و حقوقدانان بسیار به حوزه عرف نیازمند هستند. شاید فهم فردی با فهم عرفی متفاوت باشد. گاهی عرف را در معنای دیگر هم به کار می بردند که به فضای حوزه شریعت مربوط می‌شود. جهان عرف، جهان فرهنگ و تاریخ است که در مقابل جهان حقیقت است.

رئیس انجمن بین‌المللی فلسفه اسلامی: 
فلسفه جدید از حکمت و معرفت فاصله گرفته است 
رئیــــس انجمــــن بینالمللی فلسفه اسلامی با بیان اینکه فلسفههای جدید چــون غیرالهی بود نتوانست علوم را هدایـــت کند، گفت: در قدیم فلســفه و حکمت یک چیز بود اما در دوره جدید فلسفه از حکمت و معرفت فاصله گرفته است.
دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی، در مورد اسلامی سازی علوم انسانی گفت: علوم انسانی به ما، فرهنگ، دید و افق میدهد، هیچ چیزی برتر و بالاتر از این نیست که انسان به شأن وجودی خود پی ببرد که بداند جایگاه او در هستی چیست.
وی با بیان اینکه فلاح، نجات، دانایی، فرزانگی و فرهنگ انسان در معرفت اوست که از طریق علوم انسانی به دست میآید، افزود: از طریق علوم انسانی فرهنگ پیدا میکنیم و فرهیخته میشویم و خود، اجتماع و تاریخ خود را میشناسیم، اینها را نباید از هم جدا کنیم. علوم انسانی با دیگر علوم پیوستگی دارد، امروز متأسفانه علوم تقسیم شده و فکر میکنیم ارتباطی با هم ندارند، اما اینها همه یک علم هستند و دانش یکی بیش نیست.
اعوانی با تأکید بر اینکه علوم به هم پیوسته است، بیان کرد: علوم در مجموع به زندگی و فرهنگ معنا میدهد و انسان را دارای فرهنگ، یعنی فرهیخته میکند. به او دید الهی، خودشناسی و خداشناسی میدهد. اینها از هم جدا نیست، بلکه به علوم انسانی کاملاً مرتبط است.
رئیس هیـأت مدیـــره انجمن حکمـــــت و فلسفه ایران با بیان اینکه علت این مشـکلات از فلسفه جدیـد است، تصریـح کرد: فلسفههای جدید چون غیرالهی بود، نتوانست علوم را هدایت کند، بنابراین امری که اتفاق افتاد این بود که حکمت نفی شد، تقریباً به یک معنا دوره جدید، دوره نفی حکمت است. در قدیم فلسفه و حکمت یک چیز بود اما در دوره جدید فلسفه از حکمت و معرفت فاصله گرفته است بنابراین علم، راه خود را مستقل از حکمت و فلسفه پیمود و نظریه پیشرفت در علوم در دوران جدید به وجود آمد.
وی در ادامه سخنانش اظهار داشت: در دوره رنسانس تحولی در غرب ایجاد شد و مردم به یکباره نگرش الهی را رها کردند، منشأ آن در چند عامل است که یکی از مهمترین آنها جدا شدن دین از دنیاست، مسئله دوم پیدایش علوم جدید آنچه که به science مشهور است که با علوم طبیعی که در قرون وسطی یا در دامن اسلام وجود داشت کاملاً فرق دارد.
عضو هیأت مدیره فدراسیون بینالمللی انجمنهای فلسفه جهان با بیان اینکه علم جدید استقلال خود را از علم الهی اعلام کرد، اذعان داشت: دانشمندان علم جدید نتوانستند علم جدید را با علم الهی پیوند دهند، چون اصلاً عالم علم الهی نبودند.
دکتر ضیاء موحد: 
فلسفه را نمیشود با ترجمه در کشور جا انداخت 
نشست نقد و بررسی و معرفی سه کتاب «آشنایی با فلسفه علم»، «آشنایی با فلسفه ذهن» و «آشنایی با معرفت شناسی» برگزار شد؛ این سه کتاب از مجموعه آشنایی با فلسفه تحلیلی به سردبیری ضیاء موحد است که از سوی انتشارات هرمس منتشر شده است.
در این نشست دکتر ضیاء موحد گفت: اشتیاق به آموختن و آموزاندن در سراسر ایران و حتی در ایرانیان مهاجر در کشورهای اروپایی در جهان مشاهده میشود. یکی از مشخصات ایرانی‏ها چه قبل از اسلام وچه بعد از آن تحصیل علم و معرفت و جستوجوی دانش بوده است. همین اشتیاق باعث شد که کتابهای ارزشمندی تولید کنند. عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: با ترجمه نمی‏شود فلسفه را در کشور جا انداخت باید اصطلاح بسازیم و معادل طبیعی جعل کنیم. این وضعیت را در فلسفه اسلامی با آن پشتوانه قوی داریم، کارکردن با زبان عربی و فکرکردن با آن باعث شد زبان خاص آن را داشته باشیم. باید با زبان کار کرد تا پرورانده بشود. وی افزود: کسانی که این مجموعه «آشنایی با فلسفه تحلیلی» را نوشته‏اند به نحو منظم و منسجمی موضوعات مطرح شده را در محضر اساتید معتبر تحصیل کردهاند و هم به کار تدریس آنها مشغول بوده و هستند. امیدواریم این مجموعه با تألیف فلسفه ادبیات، فلسفه هنر، فلسفه زبان، فلسفه اخلاق، فلسفه سینما و فلسفه تاریخ و تاریخنگاری و فلسفه دین و فلسفه.... به صورت تکنگاری‏هایی ادامه یابد.

منبع : http://www.bashgah.net

کامل هاشمی بازدید : 59 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

"پیچ و تاب اندیشه" عنوان برنامه رادیو گفتگو است که با دعوت از حجت الاسلام دکتر داوود مهدوی زادگان سکولاریسم فلسفی و سکولاریسم سیاسی را مقایسه می‌کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، شناخت نسبت های متقابل سکولاریسم فلسفی و سکولاریسم سیاسی، بررسی سکولاریسم به عنوان یک ایدئولوژی مادر و رویکرد عام آن به عالم و انسان از دیگر موضوعاتی است که در این برنامه بررسی خواهد شد.
مقایسه سکولاریسم فلسفی و سکولاریسم سیاسی موضوع این هفته "پیچ و تاب اندیشه" است که با دعوت از حجت الاسلام دکتر داوود مهدوی زادگان استاد حوزه و دانشگاه به بحث گذاشته می شود.
"پیچ و تاب اندیشه" از ساعت 23 روی موج اف.ام ردیف 103.5 مگاهرتز پخش می‌شود.

کامل هاشمی بازدید : 525 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی ۳۱ اردیبهشت ماه با همکاری ۳۷ مرکز علمی و تحقیقاتی معتبر و با حضور یکی از سران سه قوه افتتاح می شود.
به گزارش خراسان، رئیس شورای سیاست گذاری نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی روز گذشته در نشستی خبری با اعلام این خبر گفت: پس از مطالبه مقام معظم رهبری در مورد تحول بنیادی در علوم انسانی، دستگاه ها و مراکز علمی تحقیقاتی به این جمع بندی رسیدند ک مخاطب این مطالبه صرفا مراجع رسمی کشور نیستند بلکه تک تک مراکز علمی و تحقیقاتی و استادان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه در این زمینه وظایفی برعهده دارند. حجت الاسلام رضا غلامی با تاکید بر اهمیت موضوع چگونگی تحول در علوم انسانی تصریح کرد: براین اساس تلاش شد تا نقشه راه تحول علمی و فرهنگی کشور را تقدیم جامعه علمی کشور کنیم تا بعد از تایید مراجع رسمی به ویژه شورای علمی فرهنگی بتوانند برای نیل به این موضوع کمک کننده باشند. براین اساس محور بحث ما در این کنگره چگونگی تحول در علوم انسانی است. وی گفت: موضوع تحول و شکل گیری تحول موضوع جدیدی نیست و حتی پیش از پیروزی انقلاب هم مورد گفت وگوی اهالی حوزه و دانشگاه بود که در مقاطعی از زمان شاهد افت این قضیه بودیم اما در این مقطع زمانی نیازمند یک جهش هستیم و الان این زمینه فراهم شده است. غلامی خاطرنشان کرد: موضوع تحول یک فرآیند است و باید در قالب یک فرآیند دیده شود نه یک پروژه. ضمن آن که فارغ از دخالت بخش های غیرعلمی هر قدمی که برداشته می شود قابلیت اجرا در گام آموزش عالی دارد. همان گونه که در حال حاضر می توانیم بگوییم در برخی زمینه ها قدم هایی را برداشته ایم و هم اکنون صاحب برخی دانش ها هستیم. وی افزود: در حال حاضر صاحب دانش اقتصاد اسلامی، دانش حقوق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی و صاحب اندیشه سیاسی اسلامی هستیم. غلامی اظهار کرد: البته بعضی از این دانش ها مجال عرضه داشته است ولی بعضی دیگر به سبب بی مهری یا انحصارگرایی بعضی جریانات سکولار و برخی دانشکده ها و گروه ها نتوانست مجال ظهور پیدا کند.
رئیس شورای سیاست گذاری نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با تاکید بر این که ما به دنبال شکل گیری علوم انسانی اسلامی هستیم، افزود: ما اسلامیزه کردن علوم انسانی سکولار را قبول نداریم. این که بعضی فکر کنند علوم انسانی فعلی باید پابرجا بماند و تغییرات شکلی پیدا کند و یا برخی تعارضات ظاهری رفع شود مورد نظر ما نیست بلکه به اعتقاد ما علوم انسانی باید ساختی جدید پیدا کند و زیربنا و روبنا در کنار هم مورد مهندسی قرار بگیرد.
وی تاکید کرد: ما رویکردهای افراطی را هم نمی پذیریم. رویکردهایی که بر مبنای آن معتقدند علوم انسانی فعلی را به طور کامل کنار بگذاریم. ما به دنبال رویکرد میانه هستیم و با جدیت آن را دنبال می کنیم. غلامی همچنین از تعیین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی که جایزه ای غیردولتی است در روز افتتاحیه این کنگره خبر داد و گفت: این جایزه که ویژه نوآوری و نظریه پردازی است به بهترین نظریه هایی که در قلمرو علوم انسانی اسلامی عرضه می شود، به شکل سالانه یا دوسالانه اهدا می شود.
دکتر عطاءا... رفیعی دبیر کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی نیز در ادامه این نشست به ۹ محور اصلی این کنگره اشاره کرد و گفت: تصمیم شورای سیاست گذاری کنگره این است که این ۹ بخش در آینده به عنوان قطب علمی و مجموعه مراکز همراه به صورت ماندگار و نهاد مستقر به وجود بیاید.
وی ادامه داد: تاکنون ۶۳۵ مقاله به این کنگره ارسال شده است و حداقل ۱۰۰ مقاله با حداقل ۲ بار داوری مورد تایید داوران قرار گرفته و تایید شده است و ۳۰ مقاله نیز در چارچوب کمیسیون ها ارائه می شود. رفیعی همچنین از حضور حداقل ۲۵ میهمان خارجی در این کنگره خبر داد و گفت: میهمانانی از آمریکا، انگلیس، کانادا، هند، مالزی، اندونزی، سنگاپور، ترکیه، تانزانیا و لبنان از جمله میهمانان حاضر در این همایش خواهند بود که از این تعداد حداقل ۱۰ نفر در چارچوب کمیسیون های این کنگره مقالات خود را ارائه خواهند داد. نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی ۳۱ اردیبهشت در سالن همایش های صدا و سیما افتتاح می شود.

منبع : http://www.bashgah.net

کامل هاشمی بازدید : 122 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

 

سکولاریسم

 

مبانى فكرى سكولاريسم

خاستگاه رشد و تداوم فرهنگ سكولاريسم در اروپاست، به گونه اى كه امروزه وجهه غالب فرهنگ غرب را تشكيل مى دهد. در گستره فراملّى، كلان، ملّى و فردى مى توان از سكولاريسم بحث كرد. مجموعه مباحث اين بخش در زمينه تبيين مفهوم، روند شكل گيرى و مبانى سكولاريسم است.

 

نويسنده: محمدجواد نوروزى

 

مقدمه

خاستگاه رشد و تداوم فرهنگ سكولاريسم در اروپاست، به گونه اى كه امروزه وجهه غالب فرهنگ غرب را تشكيل مى دهد. در گستره فراملّى، كلان، ملّى و فردى مى توان از سكولاريسم بحث كرد. مجموعه مباحث اين بخش در زمينه تبيين مفهوم، روند شكل گيرى و مبانى سكولاريسم است. در اروپا طى سده هاى پس از عصر روشنگرى تحولاتى رخ داد كه منجر به شكل گيرى اين فرهنگ شد. با توجه به انباشت سرمايه ناشى از انقلاب صنعتى و فراورده هاى صنعتى، اين فرهنگ در قرن نوزدهم به استعمار و استثمار روى آورد. در مدتى اندك و به پشتوانه قدرت و توان نظامى و صنعتى، كشورهاى جهان تحت استيلا و نفوذ آن قرار گرفتند. اين تفكر در مواجهه با انديشه دينى حاكم بر جوامع اسلامى پيامدهاى گوناگونى به دنبال داشت.

در بسيارى از جوامع، نوعى دوگانگى فرهنگى و در شكل فاجعه آميزتر آن، انقطاع فرهنگى شكل گرفت. امروزه براى برخورد با فرهنگ بيگانه و به عبارت ديگر، اين مهمان ناخوانده، «غرب شناسى» از ضروريات آشكار جامعه ماست. اين نوشته به سهم خود تلاش دارد تا در اين زمينه، پرتوى بر ابهامات موجود بيفكند و راه هايى براى دستيابى به پاسخ پاره اى از اين پرسش ها، كه امروزه براى نسل فرهيخته و فرهنگ دولت مطرح است، نشان دهد.

 

کامل هاشمی بازدید : 82 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

زندگي سکولار و معضلات بشريت

 

زندگي سکولار و معضلات بشريت

اسلام تایمز-شايد به جرات بتوان اذعان داشت که مهم ترين ريشه اين نوع معضلات در دنياي کنوني غرب همانا جدا شدن انسان از فطرت خود و به نوعي گسست وي از آموزه هاي ديني و وحياني و سنت هاي چندين هزار ساله است.

نویسنده: يعقوب نعمتي وروجني

همان طور که به کرات گفته شده و همچنين بسياري از انديشمندان اخلاق مدار و فضيلت گراي غرب نيز اذعان دارند، هم اينک جامعه غرب با معضلات اجتماعي و اخلاقي لاينحلي دست به گريبان شده است.

 اين معضلات را مي توان در حوزه هاي مختلف زندگي اجتماعي و فردي مردمان غرب مشاهده کرد: از هم پاشيدن بنيان خانواده، مشکلات روحي و فساد اخلاقي شايع، اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الکلي، افزايش ميزان جرم و جنايت و فقر و تبعيض و همچنين تنها شدن فزاينده انسان غربي و دوري گزيدن از همنوع خود و پناه بردن به حيوانات به عنوان همدم و مونس و دهها مورد ديگر که هر يک به تنهايي نشان از عمق فاجعه اجتماعي در اين بخش از دنياي مدرن مي باشند.‏

شايد به جرات بتوان اذعان داشت که مهم ترين ريشه اين نوع معضلات در دنياي کنوني غرب همانا جدا شدن انسان از فطرت خود و به نوعي گسست وي از آموزه هاي ديني و وحياني و سنت هاي چندين هزار ساله است. بنا به تعبير نگارنده، سکولاريسم و سبک زندگي سکولار و دنيوي با جدا ساختن بشر از تکيه گاههاي کهن و موثق و قابل اعتمادي همچون دين و سنت وي را به لبه اين نوع پرتگاه سقوط اجتماعي کشانده است.

ادعا بر اين است که در زندگي سکولار انسان فارغ از هر نوع آگاهي و چارچوب پيشين و تحميلي، خود براي خود تصميم مي گيرد و از اين رو به بهترين نحو خواهد توانست سرنوشت و مسير آتي زندگي خود را ترسيم و معين نمايد.

ولي همان طور که مي دانيم انسان موجودي است کهن و هزاران سال بر روي اين کره خاکي زيسته و حوادث و رويدادهاي متعددي را پشت سر گذاشته و از اين رو تجربيات گرانسنگي در کوله بار چندين هزار ساله خود دارد؛

سنت هاي بشري نمونه مناسبي از اين نوع تجربيات مشترک است که مي تواند به نوبه خود ترسيم کننده مسيري مناسب براي ادامه حيات بشر باشد؛ در حالي که ليبرال ها با چسباندن انگ محافظه کاري به سنت گرايان و حاميان سنت، تلاش دارند تا سنت هاي زندگي بشري را به بوته فراموشي بسپارند و اين يکي از دلايل بي ريشگي و سردرگمي انسان مدرن به شمار مي آيد.

از سوي ديگر آموزه هاي وحياني که در قالب اديان ابراهيمي به انسان ها عرضه شده، از يک منظر بالاتر که انسان به تنهايي قادر به درک آن نيست، راهنمايي جاويدان براي انسان فاني هستند؛ فلذا اين آموزه ها به خاطر نوع و ماهيت خود که از جانب موجودي متعالي و آفريننده همه کائنات به انسان اعطا شده اند، جزء لاينفکي از يک زندگي سعادت بار و اجتماع سالم محسوب مي شوند؛

 ولي ليبراليسم و سکولاريسم با قدرت تمام درصدد نابودي اين پشتوانه ابدي بوده و در پي اين هستند تا با دور ساختن بشر از اين نوع شناخت و معرفت پيشيني، وي را به ورطه سردرگمي و سقوط و اضمحلال هر چه بيشتر وارد سازند. البته اين هدف، با الفاظي زيبا و خوش آب و رنگ به نام تعيين سرنوشت و رهايي و آزادي انسان از تمامي قيود و با پشتوانه عقل بشري ارائه گرديده و از اين رو از قابليت اغواگري و اقناع نيز برخوردارند.

از سوي ديگر يکي ديگر از مهم ترين دلايل رشد و گسترش اين نوع مدعيات، جانبداري اصحاب قدرت و تبليغ آنان به نفع اين نوع آموزه هاست؛ چرا که با گسست انسان از هر نوع معرفت پيشيني و چارچوب از پيش تعريف شده اخلاقي و اجتماعي، ديگر هيچ نوع معيار داوري درباره نيک و بد امور باقي نمي ماند و همه چيز به فکر خود انسان محول مي شود؛

ولي در اين ميان نيز زرسالاران و صاحبان قدرت با استفاده از توان عظيم رسانه ها و نهادهاي آموزشي و تبليغاتچي هايي که در اختيار دارند، کنترل افکار عمومي و انديشه اجتماعي را نيز در دست گرفته و هر آنچه که مطابق با منافع و خواسته هاي خودشان است را به عنوان نيک و قابل قبول و هر آنچه در برابر منافع شان باشد را به مثابه اهريمن و مختل کننده آزادي بشر جلوه مي دهند و در واقع انسان بي پشتوانه در اين ميان فقط بازيچه دست اصحاب زر و زور مي شود.‏

‏ از اين روست که سبک زندگي سکولار و بدون پشتوانه وحياني و سنتي، مورد حمايت زورمداران و صاحبات ثروت واقع مي شود؛ چرا که هيچ نوع قالب فکري کهن يا آموزه ديني براي داوري درباره عملکرد اينان باقي نمي ماند؛ و هر آنچه که وجود دارد به راحتي قابل شکل دهي است.

از همين جاست که بنا به خواست صاحبان منافع، و به لطف سبک زندگي سکولار، انسان مدرن و شايد پُست مدرن هر روز هر چه بيشتر در منجلاب معضلات اخلاقي و اجتماعي فروتر و فروتر مي رود.

کامل هاشمی بازدید : 82 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

شهید مطهری و فلسطین

 

شهيد مطهري و مسئله فلسطين

آنچه خواهيد خواند، بخشي از سخنراني استاد شهيد مرتضي مطهري در عاشوراي 1390 ه.ق (27 اسفند 1348) يعني حدود 40 سال پيش از اين است. اگرچه خود استاد پس از اين سخنراني، دستگير و مدتي را در سلول انفرادي به سر برد؛ اما ظاهرا هنوز هم اين سخنان تازه و البته بي‌مدعي است .

... اگر پيغمبر اسلام زنده مي‏بود، امروز چه مي‏كرد؟ درباره چه مسئله‏اي‏ مي‏انديشيد؟ والله و بالله قسم مي‏خورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش‏ امروز از يهود مي‏لرزد. اين يك مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر كسي نگويد، گناه كرده است، من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شده‏ام، هر خطيب و واعظي اگر نگويد، مرتكب گناه شده است. گذشته از جنبه اسلامي، فلسطين چه‏تاريخچه‏اي دارد؟ قضيه فلسطين مربوط به دولتي از دولت‌هاي اسلامي هم نيست‏، مربوط به يك ملت است، ملتي كه او را به زور از خانه‏اش بيرون‏ كرده‏اند...

والله و بالله ما در برابر اين قضيه‏ مسئوليم. به خدا قسم مسئوليت داريم. به خدا قسم ما غافل هستيم. و الله قضيه‏اي كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستاني كه دل حسين بن علي را خون كرده، اين قضيه است. اگر مي‏خواهيم‏ به خودمان ارزش بدهيم، اگر مي‏خواهيم به عزاداري حسين بن علي ارزش‏ بدهيم، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علي امروز بود و خودش مي‏گفت براي‏ من عزاداري كنيد، مي‏گفت چه شعاري بدهيد؟ آيا مي‏گفت بخوانيد: "نوجوان اكبر من " يا مي‏گفت بگوييد: "زينب مضطرم الوداع، الوداع "، چيزهايي كه من (امام حسين) در عمرم هرگز به اين جور شعارهاي پست و كثيف ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم؟! اگر حسين بن‏ علي بود، مي‏گفت اگر مي‏خواهي براي من عزاداري كني، براي من سينه و زنجير بزني، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد. شمر امروز موشه دايان است. شمر 1300 سال پيش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان مي‏خورد. هي دروغ در مغز ما كردند كه‏ آقا اين يك مسئله داخلي است، مربوط به عرب و اسرائيل است.

... به‏ قول عبدالرحمن فرامرزي؛ اگر مال اينهاست و مذهبي نيست، چرا يهوديان‏ ديگر دنيا مرتب براي اينها پول مي‏فرستند؟ ما چه جوابي در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم؟ آيا چند روز پيش در روزنامه نخوانديد كه در سال گذشته يهوديان ساير نقاط دنيا، نه يهودياني‏ كه فعلاً شناسنامه اسرائيلي دارند، 500 ميليون دلار براي اينها فرستادند كه با اين پولها فانتوم بخرند، بمب‏ بريزند بر سر مسلمانان.

شنيده‏ام يهوديان ايران خودمان در سال گذشته معادل پول 2 فانتوم‏ فرستادند. 36 ميليون دلار پول از يهوديان ايران خودمان براي آنها به عنوان كمك رفت. من آن يهودي‌ها را به عنوان اينكه يهودي هستند، ملامت نمي‏كنم، ما خودمان را بايد ملامت كنيم، او به همكيش خود كمك كرده‏ است، با كمال افتخار پول مي‏فرستد، رسيدش هم از موشه‏دايان مي‏آيد و آن‏ را در بازار هم نشان مي‏دهد، مي‏گويد بيا رسيدش را ببين. مگر همين 2، 3‏ شب پيش ننوشتند (من بريده‏اش را از "اطلاعات " دارم) كه الآن فقط يهوديان مقيم امريكا روزي يك ميليون دلار به اسرائيل كمك مي‏كنند؟!

آن وقت، تلاش ما مسلمين در اين زمينه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانيم، خودمان را شيعه علي بن ابيطالب بخوانيم. اصلاً من بايد بگويم بعد از اين داستاني را كه ما از علي بن ابيطالب نقل‏ مي‏كنيم، حرام است كه ديگر در منابر نقل كنيم كه روزي علي بن ابي‏ طالب شنيد، دشمن به كشور اسلامي حمله كرده است؛ "و هذا اخو غامد و قد وردت خيله الانبار "، بعد فرمود شنيده‏ام زينب يك زن مسلمان يا زني را كه‏ در حمايت مسلمانان است، گرفته‏اند. شنيده‏ام دشمن، سرزمين مسلمين را غارت كرده است، مردانشان را كشته است، اسير كرده است، متعرض زنان‏ آنها شده است، زيورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است. بعد همين‏ علي بن ابيطالب كه ما اظهار تشيع او را مي‏كنيم و نسبت به او حساسيت‌هاي‏ بي‌معني و دروغين نشان مي‏دهيم فرمود: «فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندي جديراً»(1). اگر يك مرد مسلمان با شنيدن اين خبر دق كند و بميرد، سزاوار است و مورد ملامت نيست.

آيا ما وظيفه نداريم كه كمك مالي به آنها بكنيم؟ آيا اينها مسلمان‏ نيستند، عزيزان ندارند؟ آيا اينها براي حق مشروع بشري قيام نمي‏كنند؟ كيست كه امروز منكر شود كه فلسطيني‌هاي آواره، حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مكه بعضي از اينها را ديدم. يك جوانهايي، فقط مي‏گفتند: دماء الشهداء، ما اميدمان فقط به خون شهدايمان است. افرادي‏ در ميان آنها هستند كه والله براي لباسشان محتاجند و برهنه مي‏جنگند. اگر 700 ميليون جمعيت مسلمان دنيا، هر فرد روزي يك ريال بدهد، در سال‏ نزديك به 300 ميليارد دلار مي‏شود. اگر فقط مردم ايران كه 25‏ ميليون نفر هستيم و 98 درصد ما مسلمان است، هر فرد، روزي يك‏ ريال به فلسطيني‌ها كمك كند، در سال حدود 90 ميليون تومان مي‏شود. اگر يك عشر مسلمانان هم هر كس روزي يك ريال كمك كند، در سال 9 ميليون‏ تومان مي‏شود. «فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم (2) الذين‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم»(3).

به وسيله مال كه مي‏توانيم كمك كنيم. والله اين انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولين سؤالي كه بعد از مردن‏ از ما مي‏كنند، همين است كه در زمينه همبستگي اسلامي چه كرديد؟ پيغمبر فرمود: «من سمع مسلماً ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» (4) هر كس بشنود، صداي مسلماني را كه فرياد مي‏كند ياللمسلمين، مسلمانان به‏ فرياد من برسيد، و او را كمك نكند، ديگر مسلمان نيست، من او را مسلمان نمي‏دانم. چه مانعي دارد كه ما براي اينها حساب باز كنيم؟ چه‏ مانعي دارد كه مقدار كمي از درآمد خودمان را اختصاص به اينها بدهيم؟ چرا يهوديان دنيا حتي يهوديان ايران كمك بكنند و ملت‌هاي ديگر آنها را تحسين كنند، بارك الله بگويند، ملت بيدار بگويند، ولي ما نكنيم؟ مردم بيدار آن مردمي هستند كه فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقايق شناس باشند.

من وظيفه خودم را عمل كردم. وظيفه من فقط گفتن بود و خدا مي‏داند، جز تحت فشار وجدان و وظيفه خودم چيز ديگري نبود. اين كمك مالي را وظيفه‏ شما مي‏دانم. و وظيفه خودم و هر خطيب و واعظي مي‏دانم كه اين را بگويد، بر هر خطيب و واعظي من واجب مي‏دانم كه چنين حرفي را بزند. مراجع تقليد بزرگي مثل آيت‌الله حكيم و ديگران، رسماً فتوي داده‏اند كه كسي كه در آنجا كشته مي‏شود، اگر نماز هم نخواند، شهيد در راه خداست. پس بياييم به خودمان ارزش بدهيم، به كار و فكر خودمان ارزش بدهيم، به كتاب‌هاي خودمان ارزش بدهيم، به پول‌هاي خودمان ارزش‏ بدهيم، خودمان را در ميان ملل دنيا آبرومند بكنيم. علت اينكه دولت‌هاي‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمي‏انديشند، اين است كه معتقدند، مسلمان غيرت ندارد. امريكا را فقط همين يكي جري كرده است. مي‏گويد مسلمان جماعت غيرت ندارد، همبستگي و همدردي ندارد.

مي‏گويد يهودي كه‏ براي پول مي‏ميرد، جز پول چيزي نمي‏شناسد، خدايش پول است، زندگيش پول‏ است، حيات و مماتش پول است، به يك چنين مسئله حساسي كه مي‏رسد، روزي‏ يك ميليون دلار به همكيشانش كمك مي‏كند ولي 700 ميليون مسلمان دنيا كوچكترين كمكي به همكيش خود نمي‏كنند...

پي‌نوشت:

متن كامل اين سخنراني در جلد دوم "حماسه حسيني " منتشر شده است.

1- نهج البلاغه، خطبه 27.

2- سوره نساء، آيه 95.

3- سوره توبه، آيه 20.

4- اصول كافي‏ج 2 ص 164 (به جاي مسلما، رجلا آمده).

5- لهوف ص 50.

منبع : http://www.islamtimes.org

کامل هاشمی بازدید : 671 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

سکولاریسم از منظر شهید مطهری

سکولاریسم ایدهای است که در جهان امروز به طور جدّ مورد توجه و التفات روشنفکران دینی و غیردینی قرار گرفته است. آنچه در این میان بیشتر مجال بحث را فراهم کرده «نسبت و رابطه سکولاریسم با اسلام» است که در سالهای اخیر دیدگاه های کاملا متفاوتی درباره آن مطرح گشته است. از سوی دیگر ایده ها و اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان یکی از شاخص ترین احیاگران اندیشه دینی در عصر حاضر همواره مورد علاقه فرهیختگان بوده است. لذا بر آن شدیم که در این نوشتار مروری بر آثار این متفکر درد آشنا و بصیر داشته باشیم و عقیده وی را در باب سکولاریسم جویا شویم. امید است این تلاش بتواند گوشه ای ازابهامات و شبهات این باب را بزداید.

الف) تعریف سکولاریسم

در عصر جدید سکولاریسم به معنای کنار گذاشتن آگاهانه دین از صحنه معیشت و سیاست معرفی شده است. این واژه و معادل عربی آن در زمان استاد، واژه ای رایج بوده است؛ اگرچه ایشان ترجمه عربی آن به «عَلمانیت» را از نظر لغت بی ریشه می داند. تعریفی که استاد از واژه به دست می دهد جدایی دین از سیاست است. بنگرید: «...... از جمله این تلاش ها، طرح مساله ای است به نام «علمانیت» (این کلمه ترجمه لغت Secularism است) که به معنی جدایی دین از سیاست است. بعد از سید جمال در کشورهای عربی و به خصوص در مصر افراد زیادی پیدا شدند که با تکیه بر قومیت و در لباس ملی گرایی، عربیزم، و پان عربیزم به تبلیغ فکر جدایی دین از سیاست پرداختند. اخیراً هم شاهد بودیم که انور سادات همین مساله را باز، بار دیگر مطرح کرد، انور سادات در نطق های اخیرش به خصوص بر این تکیه تاکید می کرد که دین مال مسجد است و باید کار خود را در آنجا انجام دهد. مذهب اصولا نباید کاری به مسائل سیاسی داشته باشد

 ب) نسبت اسلام و سکولاریسم

شهید مطهری، به عنوان یک اسلام شناس، بارها در نوشته هایش بر ناسازگاری مولفه های سکولاریسم با مبانی دین اسلام تاکید می ورزد. او این موضوع را از جنبه های مختلف مورد بحث قرار می دهد که در ذیل می آید:

کامل هاشمی بازدید : 568 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

اسلام و سکولاریسم

 

1 ـ معنای سکولاریسم

جهانی که امروز ما در آن به سر می بریم؛ در ذیل گفتمان مدرنیته قرار دارد. مدرنیته نیز محصول جوامع غربی می باشد. از سوی دیگر جوامع غیر غربی که بهره ای از مدرنیته ندارند؛ سعی در ورود به گفتمان مدرنیته دارند. لذا متفکران جوامع غیرغربی، بدنبال برقراری نسبت با مؤلفه های مدرنیته می باشند. یکی از مؤلفه های مهم مدرنیته سکولاریسم است. در این گفتار، سعی می شود تا اندیشه های دو متفکر از جهان اسلام یعنی دکتر عبدالکریم سروش و دکتر محمدعابد الجابری پیرامون سکولاریسم بررسی شود. در این رویکرد نسبی که این دو متفکر با سکولاریسم برقرار می کنند؛ برای ما حائز اهمیت می باشد.

سکولاریسم اندیشه ای است که در جهان غرب در دوره رنسانس در مقابل حاکمیت دینی کلیسا مطرح و پرورده شد. به خصوص این جریان زمانی شدت گرفت که حادثه بسیار مهمی در جهان رخ نمود تا در فرایند تاریخی جوامع غربی گسستی را ایجاد کند، و بشر نوین و جهان عقلانی وی را از جهان عقلانی گذشته متمایز سازد. ورود علم به صحنه تاریخ زندگانیبشر بود، که با آن مسیر و حتی صحنه تاریخ دگرگون گردید. یکی از پیامدهای مهم و اصلی ورود سکولاریسم و عرفی گرایی بود که بر جامعه جهان جدید حاکم شد. نفوذ و قدرت آن به قدری تند و سریع بود که بر تمام ظواهر زندگی تأثیر گذاشت.

سکولاریسم در مقام تعریف با مباحث نظری رابطه دین و دولت عجین می شود. عده ای که دین و سیاست را همبسته و یکپارچه می نگرند؛ عده ای دیگر بر جدایی این دو مقوله اصرار می ورزند. در واقع سکولارها معتقد به جدایی و انفکاک دو مقوله فوق می باشند. واژه سکولایسم (Secularism) که معمولاً در میان کشورهای پروتستان رایج است، و از واژه لاتین Saeculom (به معنای گیتی) می باشد. در کشورهای کاتولیک اروپا معمولاً واژه Laicite’ مورد نظر است. Loas به معنای مردم و Laikos به معنای عامه مردم که در رویارویی با کاهنان و روحانیان معنا می یابد.

عده ای گاهی دو واژه Laicite’ و Secular را مترادف هم قرار می دهند. اما لائیسته که اصطلاحی فرانسوی است در آغاز برای تبیین نظام حکومتی برآمده از انقلاب فرانسه به کار رفته است و نمی توان آن دو را یکسان شمرد زیرا هیچ یک از نظامهای حکومتی اروپایی مسیحی را نمی توان لائیک خواند.[1]

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 103
  • آی پی دیروز : 92
  • بازدید امروز : 146
  • باردید دیروز : 285
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 14
  • بازدید هفته : 1,145
  • بازدید ماه : 721
  • بازدید سال : 18,461
  • بازدید کلی : 197,469