loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 193 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

نقد نظریه های غربی در بازتاب انقلاب اسلامی با تکیه بر مورد فلسطین

 

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران که برخی از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم یاد می کنند و برخی آن را انقلاب دوران پست مدرن می دانند، بدون تردید یکی از مهم ترین وقایع تاریخی قرن بیستم می باشد که خود سازنده بسیاری از حوادث تاریخی و تحولات سیاسی و اجتماعی است. این واقعه نه تنها موجب سرنگونی نظام شاهنشاهی و تحولات بنیادین در عرصه های اجتماعی و سیاسی در ایران شد، بلکه در خارج از مرزهای ایران نیز بازتاب ها و آثار فراوان و متنوعی را از خود به جای گذاشت. بسیاری از نظریه پردازان غربی معتقدند انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی که به دنبال این انقلاب بر ایران حاکم شد، الگو و نمونه مناسبی برای کشورهای مسلمان نبوده و هیچ یک از ملت ها و کشورهای مسلمان خواهان ایجاد نمونه ای مشابه نظام جمهوری اسلامی ایران در کشور خود نیستند؛ بنابراین این انقلاب، تأثیر مثبتی در جهان اسلام نداشته است و به تعبیری اندیشه صدور انقلاب که توسط حضرت امام مطرح شد، به شکست انجامیده است.2 در حالی که به نظر می رسد برعکس آن چه این نظریه پردازان تصور کرده اند، اسلامی و ایدئولوژیک بودن این انقلاب، موجب تأثیر ویژه آن در جهان اسلام و کشورها و ملت های مسلمان شده است. به همین جهت در این نوشتار به عنوان نمونه تأثیرات شگرف و مهم انقلاب اسلامی ایران بر مبارزات مردم فلسطین را که یکی از همین کشورهاست، مورد بررسی قرار می دهیم.

کامل هاشمی بازدید : 82 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

شهید مطهری و فلسطین

 

شهيد مطهري و مسئله فلسطين

آنچه خواهيد خواند، بخشي از سخنراني استاد شهيد مرتضي مطهري در عاشوراي 1390 ه.ق (27 اسفند 1348) يعني حدود 40 سال پيش از اين است. اگرچه خود استاد پس از اين سخنراني، دستگير و مدتي را در سلول انفرادي به سر برد؛ اما ظاهرا هنوز هم اين سخنان تازه و البته بي‌مدعي است .

... اگر پيغمبر اسلام زنده مي‏بود، امروز چه مي‏كرد؟ درباره چه مسئله‏اي‏ مي‏انديشيد؟ والله و بالله قسم مي‏خورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش‏ امروز از يهود مي‏لرزد. اين يك مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر كسي نگويد، گناه كرده است، من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شده‏ام، هر خطيب و واعظي اگر نگويد، مرتكب گناه شده است. گذشته از جنبه اسلامي، فلسطين چه‏تاريخچه‏اي دارد؟ قضيه فلسطين مربوط به دولتي از دولت‌هاي اسلامي هم نيست‏، مربوط به يك ملت است، ملتي كه او را به زور از خانه‏اش بيرون‏ كرده‏اند...

والله و بالله ما در برابر اين قضيه‏ مسئوليم. به خدا قسم مسئوليت داريم. به خدا قسم ما غافل هستيم. و الله قضيه‏اي كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستاني كه دل حسين بن علي را خون كرده، اين قضيه است. اگر مي‏خواهيم‏ به خودمان ارزش بدهيم، اگر مي‏خواهيم به عزاداري حسين بن علي ارزش‏ بدهيم، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علي امروز بود و خودش مي‏گفت براي‏ من عزاداري كنيد، مي‏گفت چه شعاري بدهيد؟ آيا مي‏گفت بخوانيد: "نوجوان اكبر من " يا مي‏گفت بگوييد: "زينب مضطرم الوداع، الوداع "، چيزهايي كه من (امام حسين) در عمرم هرگز به اين جور شعارهاي پست و كثيف ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها نگفتم؟! اگر حسين بن‏ علي بود، مي‏گفت اگر مي‏خواهي براي من عزاداري كني، براي من سينه و زنجير بزني، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد. شمر امروز موشه دايان است. شمر 1300 سال پيش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان مي‏خورد. هي دروغ در مغز ما كردند كه‏ آقا اين يك مسئله داخلي است، مربوط به عرب و اسرائيل است.

... به‏ قول عبدالرحمن فرامرزي؛ اگر مال اينهاست و مذهبي نيست، چرا يهوديان‏ ديگر دنيا مرتب براي اينها پول مي‏فرستند؟ ما چه جوابي در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم؟ آيا چند روز پيش در روزنامه نخوانديد كه در سال گذشته يهوديان ساير نقاط دنيا، نه يهودياني‏ كه فعلاً شناسنامه اسرائيلي دارند، 500 ميليون دلار براي اينها فرستادند كه با اين پولها فانتوم بخرند، بمب‏ بريزند بر سر مسلمانان.

شنيده‏ام يهوديان ايران خودمان در سال گذشته معادل پول 2 فانتوم‏ فرستادند. 36 ميليون دلار پول از يهوديان ايران خودمان براي آنها به عنوان كمك رفت. من آن يهودي‌ها را به عنوان اينكه يهودي هستند، ملامت نمي‏كنم، ما خودمان را بايد ملامت كنيم، او به همكيش خود كمك كرده‏ است، با كمال افتخار پول مي‏فرستد، رسيدش هم از موشه‏دايان مي‏آيد و آن‏ را در بازار هم نشان مي‏دهد، مي‏گويد بيا رسيدش را ببين. مگر همين 2، 3‏ شب پيش ننوشتند (من بريده‏اش را از "اطلاعات " دارم) كه الآن فقط يهوديان مقيم امريكا روزي يك ميليون دلار به اسرائيل كمك مي‏كنند؟!

آن وقت، تلاش ما مسلمين در اين زمينه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانيم، خودمان را شيعه علي بن ابيطالب بخوانيم. اصلاً من بايد بگويم بعد از اين داستاني را كه ما از علي بن ابيطالب نقل‏ مي‏كنيم، حرام است كه ديگر در منابر نقل كنيم كه روزي علي بن ابي‏ طالب شنيد، دشمن به كشور اسلامي حمله كرده است؛ "و هذا اخو غامد و قد وردت خيله الانبار "، بعد فرمود شنيده‏ام زينب يك زن مسلمان يا زني را كه‏ در حمايت مسلمانان است، گرفته‏اند. شنيده‏ام دشمن، سرزمين مسلمين را غارت كرده است، مردانشان را كشته است، اسير كرده است، متعرض زنان‏ آنها شده است، زيورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است. بعد همين‏ علي بن ابيطالب كه ما اظهار تشيع او را مي‏كنيم و نسبت به او حساسيت‌هاي‏ بي‌معني و دروغين نشان مي‏دهيم فرمود: «فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندي جديراً»(1). اگر يك مرد مسلمان با شنيدن اين خبر دق كند و بميرد، سزاوار است و مورد ملامت نيست.

آيا ما وظيفه نداريم كه كمك مالي به آنها بكنيم؟ آيا اينها مسلمان‏ نيستند، عزيزان ندارند؟ آيا اينها براي حق مشروع بشري قيام نمي‏كنند؟ كيست كه امروز منكر شود كه فلسطيني‌هاي آواره، حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مكه بعضي از اينها را ديدم. يك جوانهايي، فقط مي‏گفتند: دماء الشهداء، ما اميدمان فقط به خون شهدايمان است. افرادي‏ در ميان آنها هستند كه والله براي لباسشان محتاجند و برهنه مي‏جنگند. اگر 700 ميليون جمعيت مسلمان دنيا، هر فرد روزي يك ريال بدهد، در سال‏ نزديك به 300 ميليارد دلار مي‏شود. اگر فقط مردم ايران كه 25‏ ميليون نفر هستيم و 98 درصد ما مسلمان است، هر فرد، روزي يك‏ ريال به فلسطيني‌ها كمك كند، در سال حدود 90 ميليون تومان مي‏شود. اگر يك عشر مسلمانان هم هر كس روزي يك ريال كمك كند، در سال 9 ميليون‏ تومان مي‏شود. «فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم (2) الذين‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم»(3).

به وسيله مال كه مي‏توانيم كمك كنيم. والله اين انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولين سؤالي كه بعد از مردن‏ از ما مي‏كنند، همين است كه در زمينه همبستگي اسلامي چه كرديد؟ پيغمبر فرمود: «من سمع مسلماً ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم» (4) هر كس بشنود، صداي مسلماني را كه فرياد مي‏كند ياللمسلمين، مسلمانان به‏ فرياد من برسيد، و او را كمك نكند، ديگر مسلمان نيست، من او را مسلمان نمي‏دانم. چه مانعي دارد كه ما براي اينها حساب باز كنيم؟ چه‏ مانعي دارد كه مقدار كمي از درآمد خودمان را اختصاص به اينها بدهيم؟ چرا يهوديان دنيا حتي يهوديان ايران كمك بكنند و ملت‌هاي ديگر آنها را تحسين كنند، بارك الله بگويند، ملت بيدار بگويند، ولي ما نكنيم؟ مردم بيدار آن مردمي هستند كه فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقايق شناس باشند.

من وظيفه خودم را عمل كردم. وظيفه من فقط گفتن بود و خدا مي‏داند، جز تحت فشار وجدان و وظيفه خودم چيز ديگري نبود. اين كمك مالي را وظيفه‏ شما مي‏دانم. و وظيفه خودم و هر خطيب و واعظي مي‏دانم كه اين را بگويد، بر هر خطيب و واعظي من واجب مي‏دانم كه چنين حرفي را بزند. مراجع تقليد بزرگي مثل آيت‌الله حكيم و ديگران، رسماً فتوي داده‏اند كه كسي كه در آنجا كشته مي‏شود، اگر نماز هم نخواند، شهيد در راه خداست. پس بياييم به خودمان ارزش بدهيم، به كار و فكر خودمان ارزش بدهيم، به كتاب‌هاي خودمان ارزش بدهيم، به پول‌هاي خودمان ارزش‏ بدهيم، خودمان را در ميان ملل دنيا آبرومند بكنيم. علت اينكه دولت‌هاي‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمي‏انديشند، اين است كه معتقدند، مسلمان غيرت ندارد. امريكا را فقط همين يكي جري كرده است. مي‏گويد مسلمان جماعت غيرت ندارد، همبستگي و همدردي ندارد.

مي‏گويد يهودي كه‏ براي پول مي‏ميرد، جز پول چيزي نمي‏شناسد، خدايش پول است، زندگيش پول‏ است، حيات و مماتش پول است، به يك چنين مسئله حساسي كه مي‏رسد، روزي‏ يك ميليون دلار به همكيشانش كمك مي‏كند ولي 700 ميليون مسلمان دنيا كوچكترين كمكي به همكيش خود نمي‏كنند...

پي‌نوشت:

متن كامل اين سخنراني در جلد دوم "حماسه حسيني " منتشر شده است.

1- نهج البلاغه، خطبه 27.

2- سوره نساء، آيه 95.

3- سوره توبه، آيه 20.

4- اصول كافي‏ج 2 ص 164 (به جاي مسلما، رجلا آمده).

5- لهوف ص 50.

منبع : http://www.islamtimes.org

کامل هاشمی بازدید : 87 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

·         

برآورد راهبردی  

چکیده: مقاومت به رغم افت و خیزها و موانع خارجی و داخلی در چندین برهه موفق شد رژیم صهیونیستی را با چالش راهبردی مواجه سازد و گاهی نیز با انجام اقدامات نظامی دشمن صهیونیستی را در مقابل چالش های جدی قرار داد.

 

چنانچه مولفه های موفقیت مقاومت نظیر توافق بر سر برنامه ملی برای تقویت امنیت جبهه داخلی و آماده سازی مبارزان طبق مقتضیات مراحل منازعه، تعیین اهداف مقطعی و راهبردی رویارویی، جلب حمایت ملت های عربی و اسلامی، تبدیل مقاومت به یک برنامه کاری برای این ملت ها و پایان بخشیدن به همکاری امنیتی با دشمن صهیونیستی وجود داشته باشد، رهبران فلسطینی می توانند نقش مبارزاتی کارآمد خود را از سربگیرند.

 در پرتو تحولات کشورهای عربی که ابتکار عمل به دست این ملت ها افتاده است به احتمال قوی مقاومت فلسطین اوج خواهد گرفت و امکان دارد این مساله در کاهش فشارهای مصر بر نوار غزه تجلی پیدا کند و امکان دارد که مقاومت های جدید و کانون های نوین حامی مقاومت شکل بگیرد. همچنین پیش بینی می شود که رژیم های عربی نوین به حمایت از گزینه مقاومت برخیزند و دروازه هایی به روی فعالیت های مادی و رسانه ای و فرهنگی در راستای حمایت از مقاومت گشوده شود.

دیباچه  

مقاومت فلسطین مراحل و شرایط متنوعی را تجربه کرده است و عملکرد آن طبق تحولات و رویدادهای هر برهه افت و خیزهای داشته است. گاهی مقاومت اوج گرفته و گاهی فروکش کرده و با بحران های فراوانی مواجه گشته و گاهی نیز حالت اطمینان به آن دست داده و مقاومت گاهی حالت یک انقلاب به خود گرفته است و گاهی به یک جنگ مبدل شده است، همان طوری که در جریان حملات وحشیانه ارتش عبری به لبنان و جنگ سال 2008 نوار غزه این اتفاق رخ داد. مقاومت اسرائیل را به ستوه آورد و در پاره ای از مراحل به یک چالش عمده برای اسرائیل مبدل شد؛ به نحوی که تل آویو برای مقابله با آن دست به کار شد؛ همان گونه که این اتفاق در جریان انتفاضه الاقصی روی داد. مقاومت در دوره عملیات های شهادت طلبانه به یک پدیده نظامی مبدل گشت، این عملیات ها در دهه نود قرن نود آغاز شد.

کامل هاشمی بازدید : 68 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

·         

تاسیس سازمان ملل در سال 1945 نشانگر اوج تمایل جامعه بین الملل به برقراری صلح و پرهیز از مناسبات تنش زاست؛ مناسباتی

که به بروز جنگ های جهانی انجامید و عواقب ناگواری را به دنبال داشت. در جریان این جنگ ها میلیون ها انسان کشته و آواره شدند؛ اما به نظر می رسد این سازمان به منظور تضمین حقوق و مصالح و منافع ابرقدرت های پیروز این جنگ ها شکل گرفته است و ملل دیگر از چتر حمایتی آن محرومند. این سازمان در بیست و نهم نوامبر سال 1947 قطعنامه 181 در زمینه تجزیه فلسطین را صادر کرد و اکنون فلسطینیان بهای آن را در سرزمینشان می پردازند و یکی از عوامل آوارگی این ملت به شمار می رود.

 آری! این چنین بود که مسئله آوارگان فلسطین شکل گرفت و به محور مناقشه ای مبدل گردید که بر تمامی مراحل این مسئله سایه افکند و به رغم تمام تلاش هایی که انجام گرفت، همچنان لاینحل باقی ماند. از این رو حل عادلانه این مسئله بر اساس قانون بین المللی حق بازگشت و پرداخت غرامت به این آوارگان گام نخست در مسیر برقراری امنیت و ثبات و شرط لازم برای حل دیگر مسائل به شمار می رود.

در پیمان ها و موازین بین المللی و منطقه ای تعاریف گوناگونی از واژه آواره ارائه شده است و صاحب نظران، دانشوران، اندیشمندان و متولیان امر تعاریف و تعابیر متنوعی از آن ارائه کرده اند و اکنون به یک مشکل بغرنج مبدل گشته است.

در اینجا به تجزیه و تحلیل تعاریف متعدد اصطلاحاتی واژه آواره در مقیاس های بین المللی "توافقات بین المللی" ، منطقه ای "توافقنامه های منطقه ای" در پادمان ها و پیمان نامه ها و دیگر نهادهای بین المللی و تعریف دایره امور آوارگان سازمان آزادی بخش فلسطین "ساف" و منشور ملی فلسطین می پردازیم و در این نوشتار سعی خواهیم نمود تا به بررسی پاره ای از واژه ها و مفاهیم مرتبط با وضعیت آوارگان نظیر آواره، قانون بین المللی، حق بازگشت، حق پرداخت غرامت به آوارگان، قانون بین المللی، پناهجو، پناهندگی سیاسی، اقامت، شهروندی و اخذ تابعیت بپردازیم.

کامل هاشمی بازدید : 63 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

در سال 1948، در قلب جهان اسلام و در مركز حضور ادیان الهی و بروز و طلوع ادیان ابراهیمی رژیمی متولد شد

كه همگان باور داشتند این حركت حساب‌شده به خودی خود نمی‌تواند بوجود آمده باشد، بلكه این توطئه شوم در سایه كمك‌های ابرقدرت‌های آن روز شكل گرفت تا همانگونه كه بعد‌ها و در سالیان سال تمامی جهانیان شاهد بودند، این موجود مصنوعی با مساعدت اجباری و اختیاری همان‌ها به غولی تبدیل شود كه هیكل بزرگ و پوشالی برایش نمایش داده شود ولی در درون خود دچار هزاران مشكل باشد. 

امروز كه 56 سال از آن واقعه شوم یعنی بنیانگذاری دولت صهیونیسم در قلب كشورهای اسلامی به دست امپریالیسم بریتانیا می‌گذرد، همگان بر این باورند كه این حركت مزدورانه دولت بریتانیا نه از سر اجبار و ناچاری صرف، بلكه تا حدودی با اهدافی عجین گشته كه فقط كسانی آن را درك می‌كنند كه با دوران حیات نفرت‌‌بار یهودیان در اروپا پس از قرون وسطی آشنایی كامل داشته و نقش مخرب، تأثیرگذار و بر هم زننده آنها را در محاسبات سیاسی و اقتصادی می‌دانند. 

صهیونیسم به گواهی اسناد تاریخی از اروپا شروع و با حمایت بریتانیای كبیر در فلسطین حضور یافت و در ابتدا با خرید مقداری زمین و اموال غیرمنقول كه بدو امر طبیعی می‌نمود خیلی سریع اهداف استعماری خود را آغاز كرد و شاید اولین كسانی كه در مقابل این گروه ایستادند، خود یهودیان فلسطینی باشند. (البته شایان ذکر است که با توجه به اسناد موجود کم تر از دو درصد از فلسطینیان که عمدتا هم یهودی بودند، زمین های خود را به آن ها فروختند و بقیه سرزمین فلسطین با زور نظامی و حمایت ابرقدرت ها از صهیونیست ها اشغال شده است) صهیونیست‌ها از همان ابتدای ورود به سرزمین مقدس و دیگر نواحی فلسطین با ممانعت و مقاومت یهودیان و مسلمانان فلسطینی روبرو گشته‌اند و لیكن حمایت‌های همه جانبه و بویژه نظامی انگلیس از این فرقه سیاسی باعث شد تا به تدریج عنان قدرت بخش‌هایی از فلسطین به دست این میهمانان ناخوانده بیافتد. چنانچه به گواهی تاریخ و اسناد معتبر بین‌المللی در سال 1937 جمعیت اندك صهیونیستی با همكاری آمریكایی‌ها دست به مطالعه عمیق و وسیع درباره منابع زیرزمینی بویژه حوزه هیدروپلتیك (منابع زیرزمینی) منطقه خاورمیانه عربی زده و در نتایج خود چنین برآورد نمودند كه علاوه بر فلسطین باید به لبنان و سوریه و اردن نیز در راستای اهداف استعماری برای دوران بعد دست‌اندازی شود تا با دست‌گیری منابع غنی منطقه فضای كافی برای ورود یهودیان سراسر دنیا آماده و مهیا گردد و بالاخره این كشمكش‌ها بین مردم فلسطین (ساكنان بومی) و مهاجرین اروپایی و آمریكایی چندان تداوم یافت تا آنكه در سال 1947 در یك اقدام غیرمعمول و متناقض با اصول و حقوق بین‌المللی جامعه ملل (به نام قبلی سازمان ملل فعلی) بدون هیچ نظرخواهی و رفراندوم از ملت‌ها و كشورهای مورد نظر این سرزمین را به سه قسمت (فلسطینی‌ -‌ یهودی ‌-‌ بی‌طرف و بین‌المللی) تقسیم نمود و نام آن را طرح تقسیم فلسطین نهاد. 

با این مقدمه در ادامه این نوشتار در تلاشیم تا ضمن ترسیم دورنمایی از گذشته و ارائه چشم‌اندازی از تحولات بعد از تشكیل رژیم صهیونیستی به برخی عوامل اساسی اشاره كنیم كه در خود تاریخ مورد غفلت قرار گرفته و یا در سایه تبلیغات و هیاهوهای رسانه‌ای و خاصی مورد توجه قدرت‌های استعماری به عنوان واقعیات تاریخی به خورد مردم و جهانیان داده شود، امروزه به عنوان یكی از واقعیات مسلم معرفی شده است كه از آن جمله مواردی قبل از شكل‌گیری رژیم صهیونیستی به عنوان مقدمه‌ای از تشكیل این رژیم و عوامل چند پس از شكل‌گیری این موجود ساختگی به عنوان دلایل و زمینه‌های قوام و تداوم حیات سیاسی این رژیم می‌توان نام برد. 

کامل هاشمی بازدید : 73 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

بخش مطالعات و پژوهش های سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی (امان) تاکید کرد: با توجه به اینکه جنبش مقاومت اسلامی "حماس" یک جنبش چند بعدی به شمار می رود،

لذا نابودی آن محال است. به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، پرفسور "اسحاق بن اسرائیل" کارشناس مسائل امنیتی و نظامی بخش مطالعات و پژوهش های سازمان مذکور این مطلب را در گزارش 37 صحفه ای چاپ وزیری خود تحت عنوان "حماس از تروریسم نظامی تا تروریسم سیاسی" عنوان کرده است.

 

این گزارش در جریان یکی از جلسات هم اندیشی این بخش مورد بحث و بررسی قرار گرفت که طی آن شرکت کنندگان همچنین دورنمای سیاسی و نظامی حماس در پرتو تحولات منطقه ای؛ به ویژه در جهان عرب و اسلام را به بحث و تبادل نظر گذاشتند.

اسحاق در این گزارش خاطرنشان می کند: تمامی تحولات حکایت از رشد و گسترش جنبش "حماس " بلحاظ سیاسی، نظامی و امنیتی دارد و دولت تشکیلی این جنبش چندین سال در مقابل چالش ها ایستادگی کرد و همچنان به رغم محاصره و محدودیت آفرینی ها پایداری می کند.

گفتنی است که بر حسب گمانه زنی های مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی پیش بینی می شد که دولت "حماس" چند ماه بیشتر دوام نیاورد چه رسد به چندین سال.

پرفسور بن اسرائیل تصریح کرد: تداوم دولت حماس از زمان اجرای طرح ضربتی امنیتی در سال 2007 تا به امروز گویای این واقعیت است :« حماس در پرتو تلاش های دیپلماتیک خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی این جنبش و اعضای آن به همراه دیگر رهبران جهان عربی و اسلامی همچنان بالنده و پویا است.»

وی یاد آور شد: گسترش دایره تحرکات دیپلماسی حماس که دمشق، آنکارا، تهران، صنعاء، خارطوم، دوحه و دیگر پایتخت های عربی و اسلامی در بر می گیرد مبین این حقیقت است که این جنبش رشد و توسعه یافته و از یک تشکیلات کوچک به یک دولت مبدل شده است و این بدان معناست که دیگر امکان از بین بردن آن وجود ندارد، اگر بخواهیم با خودمان صادق باشیم باید بگوییم که امکان حذف آن دشوار است.

این کارشناس مسائل امنیتی و نظامی می گوید:« حماس به رغم محاصره توانست توانمندی های نظامی و برد موشک های خود را افزایش دهد، علاوه بر آن موفق شد موشک های دوش پرتاب و خمپاره های پیشرفته بسازد.»

وی مدعی شد:« حماس یک انبار بزرگ مهمات از جمله موشک، خمپاره و سلاح های سبک در اختیار دارد که به وسیله آنها می تواند با هرگونه تهاجم آتی ارتش عبری مقابله کند.»

در این گزارش آمده است :« توقف چند ماهه حملات موشکی حماس به مناطق صهیونیستی برای اسرائیل نوید بخش نیست، چرا که این جنبش سرگرم ساخت و توسعه و انبار کردن مهمات است.»

دستگاه امنیتی وابسته به حماس که در نوار غزه فعالیت می کند یک سازمان قوی است و متولیان آن بارها توانسته اند مانع از اقدامات دشمنان داخلی و خارجی در جهت براندازی دولت هنیه شوند و موجب کاهش همکاری مزدوران فلسطینی با اسرائیل گردند، جوانان عضو حماس ترفندهای سرویس های امنیتی دشمن صهیونیستی را به خوبی می شناسند و دوره های فشرده ای را برای مقابله با این ترفندها دیده اند.

در این گزارش تحلیلی می خوانیم که از عمده ترین نشانه های موفقیت امنیتی حماس دقت فوق العاده آن در مخفی کردن شالیت و عدم دسترسی سرویس های امنیتی داخلی رژیم صهیونیستی "شاباک" به وی است و این مساله اوج دقت و تعامل امنیتی این جنبش را می رساند.

در این گزارش همچنین تصریح شده است که حماس یک جنبش چند بعدی است که خود را با شرایط و تحولات وفق می دهد و بر مشکلات فائق می آید و روز به روز شاهد رشد و بالندگی و پیشرفت است و سرکوب و حذف آن امری دشوار می نمایاند.

شایان ذکر است که این گزارش و مشروح جلسات بحث و بررسی آن در بولتن دو ماهانه "ارزیابی راهبردی" مرکز مطالعات راهبردی "یافا" منتشر شده است.

منبع : http://qoba.net

کامل هاشمی بازدید : 103 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

·    

رابرت بلاکویل و والتر سلوکومپ دو سیاستمداری که در شکل دهی سیاست خارجی آمریکا فعال هستند، در مقاله ای تحت عنوان "اسرائیل سرمایه استراتژیک آمریکا"

منافع ملی مشترک بین ایالات متحده و اسرائیل از جمله سهم اسرائیل در پیشبرد این منافع را تشریح کرده اند. در اول نوامبر 2011 بنیاد واشنگتن از این دو نویسنده برای همایش سیاسی ویژه ای پیرامون بحث درباره این مسائل دعوت کرد.

آنچه در ادامه می آید مقاله آنان است:

"اسرائیل" نظام کوچکی در یک منطقه حیاتی و استراتژیک - و به طور روز افزون متخاصم – در جهان است. عجیب نیست که گاهی اوقات گمانه زنی ها در خصوص رازهای نهفته در روابط مستحکم بین ایالات متحده و اسرائیل ظاهر می شود. ممکن است چنین نگرانی هایی بیشتر تکرار شود به ویژه در دوره تغییر و تحول سیاسی بزرگی که خاورمیانه با آن دست به گریبان است. وقتی دلایل حمایت مستحکم آمریکا از اسرائیل را در چارچوب فعلی جویا می شویم، مقاله حاضر به ما در این زمینه کمک می کند.

علاوه بر دلایل قوی مرتبط با ارزش ها و اخلاق، این رژیم یهودی فوائد زیادی را برای ایالات متحده و منافع ملی آن به همراه دارد.

اغلب این جنبه از روابط نادیده گرفته می شود و در طول چندین دهه برخی از رهبران آمریکا پایه های روابط این کشور با اسرائیل را با استناد به مقوله های معروفی چون "ارزش های مشترک" یعنی دموکراسی مشترک، تجربه متقابل در مبارزه برای آزادی، ریشه داشتن در فرهنگ و تمدن یهودی مسیحی، پایبندی به حق ملت ها خواه خرد یا کلان در برخورداری از زندگی آرام و بی دغدغه تفسیر کرده اند. اما برخلاف فرمول هایی که رهبران آمریکا در خصوص دیگر کشورها – مانند انگلستان و فرانسه – که با ایالات متحده ارزش های سیاسی و فرهنگی مشترک دارند به کار می برند، دلایل مؤید ایجاد روابط مستحکم با اسرائیل معمولا پایه دوم و عمیقی را برای ریشه روابط در بر دارد و آن عبارت از مسئولیت اخلاقی آمریکا برای حمایت از نظام کوچک ملت یهود. این دو مفهوم اصلی – ارزش های مشترک و مسئولیت اخلاقی – در کنار هم هستند و ایالات متحده مناسبات دوجانبه و استثنایی خود را با اسرائیل بر آن بنیان نهاده است؛ بدین وسیله اسرائیل از حمایت عمیق و دیرینه مردم آمریکا برخوردار می شود تا جایی که رهبران سیاسی دو حزب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا، با اجماع تام روابط دوجانبه بین دو کشور را "جدایی ناپذیر" توصیف می کنند.

کامل هاشمی بازدید : 136 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

·       سالگرد انتشار اعلامیه بالفور و سالگرد تقسیم فلسطین بر اساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل

( به تاریخ29/11/1947) بدون اینکه به مضمون آنها اشاره کنیم، سپری شد. اعلامیه بالفور به شکل نامه ای در تاریخ 2/11/1917 میلادی از سوی لرد آرتر جیمز بالفور وزیر امور خارجه انگلستان به لرد ادموند روچیلد رهبر یهودیان صهیونیست در انگلستان ارسال گردید. صهیونیست ها به این اعلامیه بسیار اهمیت می دهند و آن را سندی می دانند که ارزشش بیشتر ارزش معاهده سایس ـ پیکو است که همراه این پیمان در تشکیل تاریخ جدید برای منطقه خاورمیانه سهیم بوده است.  

اما دولت های عربی قطعنامه تقسیم فلسطین را در زمان تصویبش رد کردند و آن را مخالف با منشور سازمان ملل دانستند زیرا از ملت این کشور درباره آن نظرسنجی نشد.

رأی این ملت مخالف قطعنامه تقسیم فلسطین بود علاوه بر آن پیمان بالفور در سال 1917 در زمانی که انگلستان هیچ ارتباط قانونی با فلسطین نداشت، صادر شد. اشغال فلسطین از سوی انگلستان پس از صدور این پیمان صورت گرفت و نیز قانون اشغالگری به دولت اشغالگر اجازه نمی داد که در سرزمین تحت اشغالش به میل خود رفتار کند، اضافه بر آن این پیمان، همانطوری که مشخص شد، فلسطین را به گروهی از مردم هدیه می داد که هیچ صفت یا حقی در دریافت آن و سکونت در آن و اشغال آن را نداشت، این پیمان توافقنامه یا معاهده نیست.

در سال هایی که بر تشکیل رژیم صهیونیستی در قلب جهان عرب می گذرد تمامی تلاش های این رژیم بر تشویق مهاجران یهود برای یهودی کردن فسطین بر اساس اسناد جعلی بوده است تا از این طریق بهانه ای را برای جنایت انگلستان در پیمان بالفور و تقسیم فلسطین پیدا کند. این رژیم هممچنین در رویارویی با امت عرب و ملت های مسلمان یک متجاوز شناخته شده است.  بدین ترتیب رژیم صهیونیستی در طرح سلطه استعمار غربی بر وطن عربی وارد شده است تا از افزایش توان آن جلوگیری کند و امکان وحدت آن را از بین ببرد و امنیت ملی آن را با خطر رو به رو سازد.

نتیجه طبیعی تشکیل رژیم صهیونیستی چه بر پایه اعلامیه بالفور و چه در قطعنامه تقسیم فسطین نابودی وجود مادی و معنوی ملت عربی در فلسطین بوده است. این قضیه بدون اینکه راه حلی عادلانه برای آن پیدا شود، در همان وضعیت باقی مانده است و رژیم صهیونیستی در عمل از حمایت نامحدود قدرت های استعماری و غربی به ویژه دولت آمریکا برخوردار است. کمیته چهارگانه که کوچک شده شورای امنیت است طرح نقشه راه را ارائه داده است.اگر تشکیلات جدید خودگردان آن را بپذیرد، "اسرائیل" همچنان خواهد کوشید شروطی را برای پذیرش آن قرار دهد یا از روشی خاص خود برای دور زدن آن استفاده کند و این کار را با کمک دولت آمریکا و حمایت های آن انجام می دهد به این بهانه که مرزهای بین دو دولت در فلسطین فرضی هستند و حق بازگشت آوارگان فسطینی و قدس نیز از چنین حالتی برخوردارند. این مسائل به بررسی در کنفرانسی بین المللی واگذارده شده است که انگلستان خواستار تشکیل آن در سال 2005 شده است. چنانکه می دانید انگلستان شریک آمریکا در اشغال عراق و تخریب منطقه خاورمیانه و صاحب اعلامیه بالفور است.

ملت فلسطین هنوز از اشغال انگلیسی و اعلامیه بالفور و قطعنامه تقسیم فسطین و تشکیل "اسرائیل" ـ مرحله اول در پروژه صهیونیستی ـ رها نشده است که " اسرائیل" پروژه دوم خود را به منظور الحاق بقیه خاک اشغالی فلسطین در سال 1967 و سرزمین کشورهای عربی همجوار با فلسطین به سرزمین های تحت اشغال "اسرائیل" را مطرح کرده است. آریل شارون می خواهد در زمان حکومتش مرحله دوم را نیز به پایان برساند، از این رو می کوشد که در سایه اختلال موجود در موازین قدرت که به نفع رژیم صهیونیستی و قدرت های حامی و در رأس آن آمریکا است ملت های عرب و امت مسلمان را مجبور به تسلیم در برابر خواسته هایش کند. حساب ملت های پویا و زنده از حساب قدرت های شرور در جهان جداست ، ملت های عرب از جمله ملت فلسطین به اصول مبارزاتی خود با تکیه بر حق، عدالت، مشروعیت جهانی پایبند خواهند ماند.

منبع : http://qoba.net

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 67
  • آی پی دیروز : 116
  • بازدید امروز : 77
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,241
  • بازدید ماه : 817
  • بازدید سال : 18,557
  • بازدید کلی : 197,565