loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 41 پنجشنبه 08 فروردین 1392 نظرات (0)

آقای محمد حسن مطهری برادر استاد

بنده برادر کوچک استاد شهید مطهری هستم و در فریمان به شغل کشاورزی مشغولم

حدودا پانزده ساله بودم که یک روز شهید مطهری آمدند و گفتند :

ما فردا میهمان داریم . قرار است حاج آقا روح الله به اتفاق چند نفر دیگر به منزل ما بیایند .

روز بعد , امام خمینی ( ره ) به اتفاق مرحوم میرزا علی اکبر نوغانی و مرحوم حاج غلامحسین بادکوبه ای که از علمای برجسته آن زمان بودند , تشریف آوردند و شب در فریمان بودند .

حضرت امام ( ره ) و همراهانشان مدت دو شبانه روز در منزل ما به سر بردند .

مادرم صبحهای زود برای گرفتن شیر مرا از خواب بیدار می کرد . روز اول بیدار شدم اما صبح روز دوم بیدار نمی شدم و تنبلی می کردم , تا اینکه مرحوم استاد مرا بیدار کرد .

چون من فرزند کوچک خانواده بودم , معمولا بیشتر کارها به عهده من بود . حضرت امام ( ره ) هم صبحهای زود بیدار می شدند و در باغ مقابل منزلمان ( باغ ملی فریمان ) قدم می زدند . از قضا آن روز من با امام روبه رو شدم و چون اجبارا کار خرید شیر را انجام می دادم , ناراحت بودم .

امام ( ره ) از من پرسید[ : حسن آقا کجا می روی ؟]

من بدون اینکه حتی سلام بکنم , با ناراحتی گفتم[ : می روم برای شما شیر بخرم] . . . 

منابع مقاله: پاره ای از خورشید ص 96، مطهری، محمد حسن ؛

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 49
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 1,218
  • بازدید ماه : 1,218
  • بازدید سال : 27,214
  • بازدید کلی : 206,222