loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 145 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه: عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از هدفهای بعثت انبیاء بیان فرموده است. در آیة فوق، قرآن با صراحت به برقراری عدل در میان انسانها اشاره میکند. در این آیه میفرماید: «ما فرستادگان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم. میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط، برای اینکه همة افراد بشر به عدالت رفتار کنند و اصل عدالت در میان بشر برقرار گردد. بنابراین، مسألة برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و مشترک عمومی همة انبیاء بوده است. [1]


استاد شهید مرتضی مطهری در بحثها و سخنرانیهای خود بسیار به مفهوم عدالت پرداخته و از این حیث می
توان گفت که این مسأله یکی از دغدغههای فکری ایشان بوده است. برای مثال، ایشان پس از نقل حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) که حضرت در آن «عدل» را بر «جود» در اجتماع ترجیح داده و به تمثیل زیبایی برای اهمیت عدالت در اجتماع میپردازد:
«عدل در اجتماع به منزلة پایه
های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلة رنگآمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگآمیزی و نقاشی میرسد. اگر «خانه از پایبست ویران است» دیگر چه فایده که «خواجه در بند نقش و ایوان» باشد. اما اگر پایه محکم باشد در ساختمان بینقاشی و بیرنگآمیزی هم میتوان زندگی کرد. ممکن است ساختمان فوقالعاده نقاشی خوبی داشته باشد و ظاهرش جالب باشد، اما چون خراب است یک باران کافی است آن را بر سر اهلش خراب کند.» [2]
از طرف دیگر از نظر استاد مبنای بحث عدالت در اسلام را باید در خود قرآن کریم جستجو کرد همچنین وی قرآن را علت اصلی حساسیت مسلمانان نسبت به عدل و پرداختن به ‌آن در حوزه
های مختلف اسلامی میداند:

کامل هاشمی بازدید : 89 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

همانطور كه در فرايند نيل به توسعة ملي با دورهاي باطلي روبرو هستيم كه توسعه‌نيافتگي را بازتوليد مي‌كنند، به طريق اولي در فرايند انديشه هم مي‌توان اين دورهاي باطل را ردگيري كرد. به دلايل گوناگون تاريخي، اجتماعي و سياسي ما كمتر با ميراث فكري پيشنيان‌مان رابطه برقرار مي‌كنيم در حاليكه در كشورهاي پيشرفته عكس اين است يعني هر نسل ابتدا تلاش مي‌كند بر بلنداي شانه‌هاي نسل قبلي قرار گيرد و سپس چندگام به طرف جلو بردارد براي مثال حتي باگذشت بيش از دويست سال اكنون هر قدم كه در عرصه علم اقتصاد در كشورهاي صنعتي برداشته مي‌شود با گراميداشت اسم اسميت و ميراث او آغاز مي‌شود. همانطور كه در بحث جمعيت با بزرگداشت اسم مالتوس و ذكر ميراث فكري او كارهاي جديد صورت مي‌گيرد. 
آنچه ذهن مرا به اين مسئله بيش از گذشته حساس كرد كاري بود كه سال گذشته بنياد شهيد انجام داد و در بيست و پنجمين سال شهادت شهيد بهشتي خبرنگاري مراجعه كرده بود به افراد در دانشگاه شهيد بهشتي و خيابان شهيد بهشتي و ميدان هفتم تير و مي‌پرسيد وجه تسمية اين مكان‌ها چيست؟ در اين فيلم بيش از 80 درصد افراد به كلي شهيد بهشتي را نمي‌شناختند! اگر اين كار را براي شهيد مطهري هم بكنيم نتيجه احتمالاً با تفاوت اندكي همين است. يك دليل اين است كه برخي مي‌گويند از بزرگان انديشه معاصر استفادة ابزاري مي‌شود و به جاي تلاش براي شناساندن روش و منش آنها به جامعه در جاهاي خاصي افراد و گروه‌ها تأييدية‌ كارهاي خود را از زبان آنها مي‌گيرند. همين‌طور دليل دوم را برخي اين مي‌دانند كه نظام رسمي تبليغاتي كشور گراميداشت را عمدتاً به تعريف و تمجيدهاي غيرمتعارف محدود مي‌كند تا شناسايي انديشه‌هاي آنها و بحث و نقد و زنده نگه‌داشتن آن انديشه‌ها .

 

کامل هاشمی بازدید : 113 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


 

طرح مسأله


از میان اندیشمندان لیبرال کسانی که نیاز زمانه را دریافتند و سخن اهل زمان خود را شنیده و نیاز او را درک کرده اند، در تلاش اند تا به گونه ای بین اصول لیبرالیسم و آرمان عدالت خواهی جمع نموده و راهی برای جلوگیری از تزاید فقر و نابرابری بیابند. از میان فلاسفه لیبرال می توان آراء «جان رالز» (2002-1921م) را از این جهت حائز اهمیت دانست
اما از آنجایی که عدالت خواهی و حق جویی از اهداف و آرمان های بلند انقلاب اسلامی است، تا جایی که به تعبیر مقام معظم رهبری تأمین عدالت اجتماعی موضوع اساسی انقلاب اسلامی بوده است، برای دست یابی به عدالت قطعا باید مبنایی روشن و الگویی معین برای آن در نظر گرفت
حال سؤال این نوشتار این است که آیا آراء «جان رالز» می تواند به عنوان الگو برای اجرای عدالت در نظام اسلامی در نظر گرفته شود و نیز در مقایسه با آراء شهید مطهری، که خود در میان اندیشمندان و متفکران مسلمان از جامعیت و امتیاز ویژه ای برخوردار است، کدام یک به واقعیت نزدیک است و در زمینه اجرای عدالت سازگاری بیشتری با جامعه دارد
نگاهی گذرا به مفهوم و مبنای عدالت 
بعد از رنسانس، در اروپا، با برداشتی که از عالم و آدم در اندیشه متفکران این دوران به وجود آمد، مفهوم عدالت نیز دگرگون شد؛ شاید بتوان در این رابطه 
...................................................................... 
ص 117 ......................................................................

بیشترین نقش را به ماکیاول و هابز داد.


ماکیاول ارتباط میان سیاست با عدالت را به معنای چیزی که خارج از حاکمیت بشر قرار دارد، کاملاً نفی کرد. انقلاب ماکیاولی زمانی قدرت تام یافت که آن ارتباط به شکلی دوباره برقرار شد؛ یعنی وقتی عدالت با حقوق طبیعی در چهار چوب روح ماکیاول مورد تفسیر جدیدی قرار گرفت.1 
این معنای جدید از عدالت که برگرفته از روح ماکیاول بود توسط هابز انجام شد، زیرا به نظر هابز
اگر تنها امر اخلاقی عبارت از حق طبیعی هر کسی به صیانت ذات خویش باشد و بنابراین، اگر هر گونه تکلیفی در قبال دیگری امری باشد که از قرارداد بر می خیزد، پس عدالت را باید همان عادت های مردم در اجرای قراردادها و وفای به پیمان ها دانست، عدالت دیگر عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از اراده بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت... دیگر اعتباری ذاتی ندارند، همه تکالیف مادی زاییده توافق دو طرف اند.2 
بی شک حداقل دو مبنا و دو بینش را به طور روشن برای عدالت می توان بیان کرد، یکی اینکه مبنای عدالت ریشه در آفرینش وجود دارد و برگرفته از خالق هستی است، در نتیجه عمل به قوانین و دستورات الهی عین عدل است
دوم اینکه ریشه و مبنای عدالت برگرفته از قرار داد اجتماعی و توافق است و در نتیجه عدالت چیزی جز رعایت آن توافق و پیمان های افراد با یکدیگر نخواهد بود و واقعیتی برای آن وجود نخواهد داشت، بلکه صرفا امری است اعتباری

کامل هاشمی بازدید : 131 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

دو فرهنگ و تمدن اسلامي و فرهنگ وتمدن غربي ، چه تاثيري بر يکديگر داشته اند؟

با سلام و احترام دانشجوي گرامي از اينكه بار ديگر اين مركز را به منظور دريافت پاسخ سوالات خويش انتخاب كرده ايد از شما سپاسگذاريم .

تمدن در فرهنگ واژگاني به معناي شهرنشيني ( لغت نامه دهخدا ، ج 4 ص 6109) آمده است. شهرنشيني به معناي اجتماع انساني در يك منطقه با خانه ها و خيابان ها و كوي و برزن هاي پيوسته نيست، هر چند كه بخشي از معنا را مي رساند، بلكه شهر نشين و مدنيت به معناي وجود قوانين مكتوب و سنت هاي نوشته شده و مديريت شهري است. از اين روست كه پيامبر هنگامي كه يثرب را با قوانين نوشته شده قرآن و مديريت ثابت و منسجم و منضبط به شهري مدني و دولت شهري اسلامي تبديل كرد، نامش به مدينه النبي تغيير يافت تا دلالت بر تمدن و مدنيت به معنا و مفهوم گفته شده داشته باشد.
بنابراين تمدن و مدنيت در اصطلاح، نوع خاصي از توسعه مادي و معنوي است كه در جامعه ويژه رخ مي نمايد. تمدن مجموعه اي پيچيده از پديده هاي اجتماعي قابل انتقال، شامل جهات ديني و مذهبي ، اخلاقي ، زيباشناختي ، فني يا علمي مشترك در همه اجزاي يك جامعه وسيع و يا چندين جامعه مرتبط با يك ديگر است.( فرهنگ علوم اجتماعي، ص 47) برخي تمدن را جنبه مادي فرهنگ بر شمرده اند و گفته اند كه تمدن وجه تجسم و بيرون فرهنگ است. فرهنگ نيز در اين معنا عبارت از هر چيزي است كه انسان آن را انديشيده و يا آفريده است كه دربردارنده هنرهاي معماري ، سنت ها و آيين، رسوم و آداب ، قوانين نوشته و نانوشته انساني، فن آوري و مانند آن است.به نظر مي رسد كه تمدن، در سايه دولت ها و قدرت هاي فرهنگي شكل مي گيرد و تمدن بدون دولت به معناي تمدن بدون فرهنگ خواهد بود كه معنا و مفهوم درست و مقبولي نخواهد داشت. تمدن هر چند كه جنبه مادي و تجسمي فرهنگ است اما اين تجسم يابي بيش از آن كه به هنرهاي معماري و فن آوري ارتباط يابد با جنبه دولت قانوني و جامعه مدني و قدرت مشروع معنا و مفهوم مي يابد.
تمدن ها در آيات قرآني مجموعه اي از اجتماعات انساني است كه در يك فرآيند به رشد و بالندگي و شكوفايي رسيده و توانسته است جامعه اي قدرت مند و ثروتمندي را بر پايه سنت ها و قوانين ايجاد كنند. اين تمدن ها در آغاز به راه راست حركت مي كردند و از قوانين و عدالت سودي مي جستند از اين رو به بالندگي دست يافتند ولي در ادامه راه منحرف شده و به كژراهه رفته و در نهايت به جهت ظلم و بي عدالتي در حق خود و ديگران نابود شده و بر پايه قوانين و سنت هاي الهي نيست شده اند. مهم ترين تمدن هايي كه قرآن به آن ها اشاره دارد مي توان از تمدن فرعونيان ، ثمود، عاد، سبائيان ( تبع) ، بني اسرائيل ، ذوالقرنين و مانند آن ياد كرد. اشاره قرآن به اين تمدن ها از براي عبرت گيري است؛ قرآن در آيات خود به تحليل علل و عوامل شكوفايي و نيستي اين تمدن ها اشاره مي كند تا ديگر جوامع بشري از آن پند گرفته و از علل و عوامل آسيب زاي آن پرهيز كرده و يا جلوگيري به عمل آورند. 

کامل هاشمی بازدید : 62 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

حجت الاسلام و المسلمين محمودرضا جمشيدي

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی، مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با موضوع سبک زندگی اسلامی گفت: فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی اسلامی، عمیق است و ایشان جنبه‌های مختلفی را در این بحث طرح کرده‌اند.

وی افزود: مقام معظم رهبری با کمال هوشمندی در زمان کنونی به بیان طرح دشمن برای تغییر الگوی جامعه ایرانی پرداخته‌اند.

راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب، الگوی ایرانی اسلامی است

مدیر حوزه‌های علمیه خواهران کشور بیان داشت: ایشان در دوره‌های مختلفی همچون پس از پایان جنگ تحمیلی به بیان روش‌های سیاسی و فرهنگی دشمن برای تغییر الگوی رفتاری جامعه ایرانی پرداخته است.

وی بیان داشت: راهبرد مقابله با هجمه فرهنگ غرب در جوامع مختلف اسلامی و به ویژه در ایران اسلامی توجه به الگوی زندگی اسلامی و ایرانی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین جمشیدی افزود: در حقیقت الگوهای اسلامی با توجه به فرهنگ‌های خاص ملت‌ها یک جنبه بومی نیز پیدا می‌کنند، که وظیفه ما حفظ و تقویت این الگوهای اسلامی بومی‌سازی شده است.

کامل هاشمی بازدید : 52 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 مهر: استاد مدیریت و راهبری فرهنگی دانشگاههای اصفهان گفت: غرب بر روی خنثی کردن و مهندسی معکوس برآموزه های قرآنی ما 4 هزار اتاق فکر تشکیل داده تا اثرات این آموزه ها برجوانان ما را خنثی کند.

محمود یقینی با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه دشمن شناس باشیم و اقدامات او را ناچیز نپنداریم، تصریح کرد:غرب رواج اباگری و بی بند و باری را موجب توسعه می داند و این فریب غرب برای مقابله با فرهنگ اسلامی ماست.

وی ادامه داد: ایران شیعی باید بداند که تمدنی غنی دارد و باید رگه های آن را با معنویت اسلام توسعه بخشد.

غربی‌ها تمدن را از کتابخانه‌های ما دزدیدند

یقینی یاد آور شد: آمریکا در حالیکه سابقه ای ندارد، دارای تمدن است، چرا که غربی ها تمدن را از کتابخانه های ما دزدیدند و به غرب برده و با فرهنگ ناچیز خود آمیختند.

وی خاطر نشان ساخت: در دنیای امروز تنها دو قرائت وجود دارد که در روبروی هم هستند و برای همه چیز تعریف جدا دارند، یکی ایران و دیگری آمریکا که این دو قرائت و فرهنگ با هم هیچ همپوشانی ندارند و این ضعف ماست که نتوانسته ایم در فرهنگ آنها تاثیرگذاری مطلوب داشته باشیم

این استاد دانشگاه با اشاره به فرموده رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه"ما در شرف تغییر هندسه قدرت در جهان هستیم،یعنی جایگاه قدرت فیزیکی دنیا در حال متحول شدن است" تاکید کرد: این فرموده مقام معظم رهبری، به طور کامل با فلسفه "همپایانی" مطابقت دارد و کشورهای خیلی پیشرفته و غره بر تمدن خود ممکن است با کشوری در حال توسعه به هم برسند و کشور پیشرفته چون غافل از خیلی موارد است در مباحث فرهنگی و معنوی کشور در حال توسعه غرق شود و ما باید از این پیچ تاریخی بهره ببریم.

ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بودند

این استاد مدیریت فرهنگی اظهار داشت: باید تمدن ایرانی را با قرائت اسلامی تکمیل کنیم و آن را با مولفه های زمان حال جهانی سازیم.

وی تصریح کرد: شاخصه فرهنگ و تمدن ایرانی جهت سازی و معنا بخشی اسلام به آن است،ایرانی ها بهترین سوژه برای دریافت اسلام بوده اند و خصوصیات و پتانسیل هایی خوبی برای جذب فرهنگ وتمدن شیعی -اسلامی داشته اند .

یقینی با بیان این نکته که اگر ابتدا ایرانی بودن و بعد اسلامی بودن را مطرح کنیم، ظرفیت جهانی کردن این تمدن را از بین برده ایم، گفت: اسلام به ظرفیت های تمدن ایرانی جهت داده و گذشتگان ما با آغوش باز از آن استقبال کرده اند پس نباید خود را از ثمره های تمدن اسلامی محروم کنیم.

وی افزود: رقت قلب، ظرافت عمل و ظرفیت جذب محبت وانسانیت از دیرباز در وجود قوم آریایی موج می زده است واین خصوصیات مهمی است که اسلام پذیری ایشان را آسان کرده است.

کامل هاشمی بازدید : 172 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

اشاره:

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.

اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.

حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

کامل هاشمی بازدید : 98 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مركز اسناد انقلاب اسلامی: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند. 
جواد منصوری، معاون اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسامی در رابطه با تحولات اخیر سوریه بیان داشت: تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه، اوج تلاش های غرب برای متوقف كردن جنبش های بیداری اسلامی در منطقه می باشد. در دو سال گذشته یك نگرانی عمیق و جدی در قدرتهای بزرگ سلطه گر در منطقه بوجود آمد كه بر این عقیده بود كه اگر این حركت مردم در مناطق مختلف ادامه پیدا كند به طور كل سلطه غرب در خاورمیانه مورد تهدید قرار می گیرد و موقعیتی كه آنان در حال حاضر در منطقه دارند از دست خواهد رفت.
سفیر سابق ایران در چین افزود: غربی ها یك تلاش فوق العاده ای را برای خنثی كردن و از كار انداختن جریان بیداری اسلامی در دستور كار خود قرار دادند كه از لیبی آغاز شد. غرب با ایجاد یك هرج و مرج و آشفتگی - چه در زمان قذافی و چه بعد از مرگ وی – مانع از این شدند كه این كشور نتواند به ثبات و نظم و امنیت درونی دست یابد. از سوی دیگر در مصر به شكل دیگری این كار آغاز شد و در یمن هم با مقاومت ها و سركوبهایی كه آمریكایی ها بوجود آوردند، مانع از به ثمر نشستن جنبش مردمی این كشور شدند. 
این تحلیل گر ادامه داد: غربی ها در بحرین نیز در مقابل خواست مردم ایستادند به طوری كه با سركوبگری های شدید به كمك ارتش رژیم آل سعود مانع از موفقیت بیداری اسلامی در این كشورها شدند؛ ولی فراتر از همه اینها داستان سوریه است. 
منصوری با بیان این مطلب كه سوریه به عنوان جبهه اصلی مبارزه غرب علیه بیداری اسلامی تبدیل شده است، اظهار داشت: اسرائیل، اروپا و امریكا در یك تحلیل كلی بر این باور بودند كه اگر موفق به سقوط دولت سوریه بشوند می توانند بعد از آن به سراغ عراق و لبنان و در نهایت به سمت ایران حركت كنند. تحلیل آنها این بود كه با سقوط دولت سوریه در واقع كمر حركت بیداری اسلامی  در منطقه و مقامت در مقابل غرب می شكند و بدین ترتیب می تواند در دوشاخه لبنان و فلسطین از یك طرف و عراق و ایران از سوی دیگر ضربه سنگینی به محور مقاومت وارد سازند و به این دلیل یك سرمایه گذاری سنگینی را در سوریه از دوسال پیش آغاز كرده اند و وحدتی را در میان كشورهای منطقه از جمله تركیه، قطر و عربستان و بعضی كشورهای پشت پرده مانند مانند كویت و امارات و حتی مغرب و اردن بوجود آوردند.
این تحلیلگر مسائل منطقه اظهار داشت: غرب مشابه آنچیزی كه در لیبی رقم زد؛ در سوریه  مستقیما بانیروهای خودش وارد عمل نشد ؛ تا این پیروزی را بر كشورهای منطقه تعمیم دهد و به نوعی تركیه و عربستانرا همچنان گرداننده تحولات منطقه معرفی بكند. 
وی با اشاره به نتایج جنگ نیابتی القاعده و كشورهای منطقه علیه دولت سوریه تصریح كرد: آنچه كه در دو سال گذشته در سوریه اتفاق افتاد برای غرب و كشورهای حامی تروریست در این كشور به هیچ وجه قابل تصور نبود زیرا ارتش و مردم از یك طرف و حمایت ایران و برخی جریانات ضد سلطه از طرف دیگر باعث شد كه دولت سوریه سقوط نكند و سوریه به نوعی محل تضعیف و از كار افتادن القاعده و جریان امریكایی به ظاهر مسلمان در منطقه تبدیل شد. 
جواد منصوری در رابطه با آینده تحولات سوریه بیان داشت: به نظر می رسد كه غرب امروز این جریان را ادامه می دهد زیرا اینگونه فكر می كند كه از هر طرف منازعه كه در تحولات سوریه كشته و ضعیف بشوند به نفع غرب است. اگر در این درگیری ها جریان القاعده از بین برود طبیعا جریانی كه در آینده ممكن بود به جریان ضد آمریكایی تبدیل بشود از بین رفته است و اگر دولت سوریه سقوط كند باز به عنوان اینكه یك جریان ضد اسرائیلی و ضد غربی در منطقه سقوط كرده است، به نفع غرب خواهد بود. اما قرائن نشان می دهد كه تحولات سوریه بیشتر به از بین رفتن جریان دست ساخته غرب پیش می رود و حمایت مردمی و حمایت ایران و تا حدودی روسیه مانع سقوط دولت سوریه شده است و جریان تروریسم و حامیانش هستند كه در منطقه از بین می روند و حیثیت و اعتبارشان را از دست می دهند.

منبع : http://www.irdc.ir

کامل هاشمی بازدید : 155 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

واژه کاوى سکولاریسم و سکولاریزاسیون
براى پرداختن درست به موضوع مورد بحث، ابتدا لازم است تعاریفى که واژه «سکولاریسم» در سیر تاریخى، به خود گرفته روشن شود و در مرتبه بعد، بیان شود که سیر تاریخى تکوین و توسعه اندیشه سکولاریستى در ایران از بدو تولد تا امروز عمدتاً با کدام تلقّى از مفهوم و تعریف این واژه رقم خورده است. قطعاً رسیدن به معنایى دقیق و خالى از اشکال در تعاریف امروز بسیار مشکل است، از این رو، مى توان بعضى از تعریف هایى که معنایى نسبتاً جامع دارند و مى توانند تمام معانى و محتواى واژه سکولاریسم را منتقل کنند، اخذ کرد. سپس با توجه به آن معناى جامع، قضاوت و داورى خود را نسبت به اوج و افول جریان و سیر تاریخى آن بیان نمود. 
واژه سکولاریسم از واژه لاتین Secularis (سکولاریز) اخذ شده است. Secularsنیز از Seclcumمشتق شده که به معناى «دنی» و یا «گیتى» در برابر «مینو» است. 1
برخى نیز واژه سکولار (Secular) را از اصطلاح لاتین Saeculmی Seaculrumمأخوذ مى کنند که به معنى قرن، سده، زمان و رویدادهاى این جهانى در مقابل ابدیت و جهان دیگر مى باشد. 2
سکولاریسم به لحاظ ریشه لغوى و مفهوم عام آن، به قلمرو محدوده موضوعات این جهانى و دنیوى دلالت دارد؛ یعنى به هر چیز که مربوط به بُعد دنیوى زندگى انسان باشد. 
با تتبّع در ریشه هاى لغوى و تاریخى مفهوم سکولار، روشن مى شود که اصطلاح سکولار هر چند در طى مسیر طولانى و پیچیده خود کاربردهاى زیاد و متفاوتى داشته، اما هرگز در طول زمان مفهوم و معناى ریشه اى خود را از دست نداده است. به عبارت دیگر، هیچ گاه از معنا و مفهوم اولیه، به معناى مقابل و متضاد آن سیر نکرده است. از این رو، مى توان گفت: دلالت مفهوم بنیادین سکولار در همه تغییر شکل و صورت هاى خود به مسائل و امور منتسب به این جهان باقى مانده و تغییر اساسى صورت نگرفته است. 3
واژه دیگرى که در کنار واژه سکولاریسم بسیار رایج و متداول مى باشد، واژه «سکولاریزاسیون» است. این واژه از حیث لغوى تفاوت جوهرى با سکولاریسم ندارد، ولى در کیفیت و نوع دلالت متفاوت از آن است. واژه سکولاریزاسیون که با پسوند "ation" ختم مى شود، به معناى شدن و صیرورت آن اشاره دارد، از این رو، معناى مصدرى را افاده مى کند. 
در مقابل واژه هاى مذکور، معادل هاى فارسى گوناگون ذکر شده که به دلیل دقیق نبودن، به ابهام و پیچیده کردن آن دامن زده است. در ذیل به برخى از این معادل ها اشاره مى شود. 

 

کامل هاشمی بازدید : 68 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

نخستین همایش ملی «اسلام و سکولاریسم ـ افول تفکر سکولاریسم و رویش کانون‌های مقاومت در جهان اسلام» به همت کانون اندیشه جوان سه‌شنبه 29 آذرماه در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران با محورهایی چون «مسأله سکولاریسم»، «کارنامه سکولاریسم» و «سکولاریسم و آینده» برگزار شد. 
در این همایش کارشناسانی مانند حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و دکتر حسین کچوئیان اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت‌الاسلام و‌المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی‌رضا قائمی‌نیا رئیس پژوهشکده اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به ارائه سخن پرداختند که اکنون گزارشی کوتاه از سخنان آنان پیش روی شماست. 

رشاد: وارد پست سکولاریسم شدیم
سکولاریسم پیشینه تاریخی دارد، آنچه بیشتر مورد توجه واقع شده مسأله‌ای است که در قالب معاهده معروف درباره املاک کلیسا و انتقال مالکیت آن و خلع ید از کلیسا انجام پذیرفت. این امر مفهوم حقوقی سکولاریسم را تداعی می‌کند، یعنی این‌که اموال و امکانات کلیسا از حصر دستگاه کلیسایی خارج و از آن به تعبیری قدسی‌زدایی شود و در اختیار دولت غیردینی قرار گیرد. با توجه به پیشینه تاریخی این مقوله و با توجه به کاربردهای متنوعی که این واژه در ادبیات معاصر پیدا کرده، سهم این اصطلاح را باید به مراتب کاربردی کرده و ابعاد آن را مشخص کرد. باید به ادوار و بازه‌های زمانی توجه داشت که هر از چندی، با ظهور یک متفکر یا یک رخداد معانی جدیدی یافته است. سکولاریسم به معنای مختلفی به کار می‌رود. این اصطلاح گاه با نگاه هستی‌شناسی به کار می‌رود و در ادبیات معاصر گاه به ملحدین سکولار گفته می‌شود که چندان بی‌سابقه نیست. در برخی تعابیر سکولاریسم به دوره رونق فلسفه یونانی باز می‌گردد و اگر به این طرز تلقی اعتنا کنیم سکولاریسم به یک پیشینه طولانی پیوند می‌خورد که افزون بر 24 قرن در حوزه هستی‌شناسی سابقه می‌یابد. از دیدگاه فیلسوفان اجتماعی و جامعه‌شناسی و فلاسفه اجتماع مثل مارکس و وبر مسیحیت ابزار، سرمایه و امکان به وجود آمدن سکولاریسم بوده است که چندان بی‌راه نیست. از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که اعتنایی به امر دنیا نداشت، آخرت‌بسنده بود، دنیاگرا نبود و دنیاگر نیز نبود. اسلام معتقد است دنیا را باید آباد کرد و به آخرت هم اعتقاد داشت. ما قبول نداریم که حضرت مسیح(ع) بنای حکومت نداشت، اما به هر حال قرائت و تفسیر موجود چنین است. گمان می‌شود در دوران قرون وسطی، انحرافی در کلیسا رخ داده است و این روند در برخی بازه‌های زمانی تقویت شد. 

تعداد صفحات : 106

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 135
  • آی پی دیروز : 116
  • بازدید امروز : 170
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,334
  • بازدید ماه : 910
  • بازدید سال : 18,650
  • بازدید کلی : 197,658