loading...
شمیم بیداری اسلامی
کامل هاشمی بازدید : 75 جمعه 30 فروردین 1392 نظرات (0)

(

 

آری،برخی از امواج اجتماعی زنده‏اند. امواج زنده همانهاست که از جوهر حیات سرچشمه می‏گیرد، مسیرشان، مسیر حیات و جهتشان، رقاء و تکامل است. پاره‏ای از نهضتهای فکری، علمی، اخلاقی و هنری از آن جهت جاوید می‏مانند که خود زنده‏اند و از نیروی مرموز حیات بهره‏مندند.

هر حادثه‏ای در جهان طبیعت(خواه طبیعت‏بیجان یا طبیعت جاندار) جنبشی می‏آفریند و موجی گرداگرد خویش به وجود می‏آورد. بلکه هر حادثه‏ای خود موجی و جنبشی است که بر سطح این اقیانوس بیکران نمودار می‏گردد.

این اقیانوس که ما آن را با نامهای جهان، طبیعت، گیتی و غیره می‏خوانیم و از طول و عرض و عمق آن فقط خدا آگاه است، همواره از درون خویش امواجی برون می‏فکند و جنبشهایی تولید می‏کند. آنچه بر ما از این اقیانوس نمودار می‏شود و در حیطه حواس ما قرار می‏گیرد و عقل ما در جستجوی کنه و ماهیت آنها بر می‏آید ـ از نظری ـ همین امواج و چین و شکن‏هاست که آنها را «حادثه‏» می‏خوانیم و نامهای مختلف بر آنها می‏نهیم و در جستجوی معرفت آنها بر می‏آییم. اگر این امواج و چین و شکن‏ها و به عبارت دیگر اگر این‏ «تعینات‏» نمی‏بود، راهی برای معرفت نبود؛ زیرا نشانی نبود. بلکه طبیعت و جهانی در کار نبود. چه، جدایی طبیعت از جنبش و تموج امکان پذیر نیست.

همین نشانه‏ها و علامتها و پیچ‏وخم‏ها و فرازونشیب‏هاست که به حواس ما امکان عکسبرداری از اشیاء می‏دهد و آن عکس و تصویرها به دست قاضی عقل سپرده می‏شود.

کامل هاشمی بازدید : 64 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

آیت الله تسخیری دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با کوشش های خود توانستند تفکر اسلامی را احیا کنند اظهارداشت : مایه فکری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاک و خالصانه این متفکرین بزرگ گرفته شده است.

به گزارش خبرگزاری تقریب "تنا" ، آیت الله محمد علی تسخیری صبح امروز با حضور در همایش حکمت مطهر که با عنوان "مطهری و احیای تفکر اسلامی " در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برگزار شد به تشریح ویژگی های اخلاقی ، فرهنگی ،‌علمی و دینی استاد شهید مطهری پرداخت و وی را یکی از بانیان بیداری اسلامی در خاورمیانه معرفی کرد .

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان این که کتاب های شهید مطهری نعمت بسیار بزرگی برای جهان اسلام است تصریح کرد : ارگان های جمهوری اسلامی ایران چندین هزار جلد از کتاب های ایشان را به کشورهای مختلف ارسال کردند و برای بنده جالب بود که در نتیجه روشنگری این کتاب ها ،‌قدسیت انقلاب و اسلام در میان جهانیان روز افزون شده است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با کوشش های خود توانستند تفکر اسلامی را احیا کنند اظهارداشت : مایه فکری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاک و خالصانه این متفکرین بزرگ گرفته شده است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاکید براین که کتاب های شهید مطهری ،‌صدر ، امام خمینی "ره" و مرحوم شهید بهشتی از عوامل اصلی روشنگری برای آغاز انقلاب اسلامی ایران بوده است گفت : این کتاب ها نیازهای فکری جهانیان را تامین کرده است و بالاترین خدمتی که به اسلام انجام گرفت خدمت این متفکران بوده است.

منبعhttp://www.taghribnews.com/vdcdzn0n.yt0xo6a22y.htm

 

 

 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 85 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

مقدمه


استاد شهید مرتضی مطهری بی گمان از ماندگارترین شخصیت های دینی و ملی در تاریخ کشور ما خواهد بود. وی از معدود متفکرانی است که مورد قبول قشرهای متفاوت اجتماعی و طیف های گوناگون فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت تئوری پردازی او تحسین و حیرت همگان را برانگیخته است. با این حال به نظر می رسد حق این بزرگ مرد ، آن گونه که شایسته است ، تا به حال ادا نشده و اندیشه های راهبردی و مؤثر وی در زمینه های مختلف علمی و اجتماعی در پس هالة تکریم ها و تجلیل ها مغفول مانده است. این درد جانسوزی است که متولیان امور باید به درمان آن بیندیشند و نگذارند نکوداشت های ظاهری، جامعة ما را از برکات اندیشه های استاد غافل و محروم کند
در حال حاضر رواج اندیشة »اصلاحات« شعار و خواست اصلی مردم و نظام ماست. درست است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای »اصلاحات از آن واژه هایی است که همیشه پرجاذبه بوده است»[1] و » همة انسان هایی که از هر فسادی رنج می برند، دلشان با این اشعار می تپد«[2] و درست است که به گفتة استاد مطهری » در تاریخ اسلام، حرکت ها و جنبش های اصلاحی فراوان می توان یافت که از هیچ تاریخ دیگر کمتر نیست«[3] و این اصطلاح »یک آهنگ آشنا به گوش مسلمان است«[4]، اما به هر حال هیچ ‎‎گاه تا این اندازه شاهد فراگیر شدن آن به عنوان «گفتمان اصلی این ملت»[5] نبوده ایم

کامل هاشمی بازدید : 82 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

مطهری؛ معلم گفتمان ملی ایرانیان

 احزاب و گروه های سیاسی هنگامی در خط مشی خود موفق ظاهر خواهند شد که به شیوه ای عالمانه مفاهیم مورد علاقه موکد خود را بررسی و واکاوی نمایند. طبعا حاصل چنین رویکردی به شفافیت هر چه بیش تر عملکرد ایشان خواهد انجامید که از جمله اصلی ترین و کلیدی ترین ویژگی های فعالیت سالم و صحیح سیاسی است.

 اصول گرایی اصلاح طلبانه نیز، در این راستا، خود را موظف به توضیح و تبیین اصول و مبانی رویکرد خویش می داند. این گفتمان خود را در ادامه اندیشه اصلی انقلاب اسلامی می بیند. اندیشه ای که انعکاس جدی آن را باید در رهنمودهای مقام معظم رهبری پی گیری نمود. از این روی در راه تبیین حوزه های مورد توجه اصول گرایی اصلاح طلبانه مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبری را رویکردی استراتژیک می دانیم. به این ترتیب رهبری مرجع اصلی ما در تدوین اصول گفتمان خویش خواهد بود.

 مراجعه و تأمل در اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی هنگامی از رویکردهای جزیره ای و جزء بین فاصله خواهد گرفت و شیوه ای هماهنگ و منسجم خواهد یافت که بر ملاحظات زیر مبتنی باشد:

- باید به صورت یکدست به همه بخش های مباحث رهبری مراجعه کرد و آن را گفتمانی منسجم در نظر گرفت که برداشت گزینشی از آن با اصل رجوع به اندیشه ناسازگار است.

- باید اندیشه رهبری را یک کل واحد معرفی نمود که مراجعه به هر بخش می تواند به مثابه موید یا مفسری برای بخش های دیگر عمل کند.

به این ترتیب هنگامی که از اندیشه رهبری سخن می گوییم گفتمان منسجمی را در نظر آورده ایم که ضمن استقلال اجزای گوناگون آن در نهایت همه بخش ها و سطوح حاضر در آن به شیوه ای متقابل و در عین حال متقن مفسر و موید همدیگر هستند.

رهبر فرزانه انقلاب در توضیح صف بندی های سیاسی و جناحی حاکم بر کشور موکدا مراجعه به اصل نظام و اندیشه ناب انقلاب را گوشزد نموده اند. ایشان در راستای توضیح این اندیشه از شهید مطهری (ره) به عنوان فردی یاد می کنند که بهترین منبع برای کشف ارزش های انقلاب و مفسر مهم آن است. از این روی بی راهه نیست اگر مطهری را مبنع تئوریک انقلاب بدانیم.

رهبری هم چنین در این راستا بر اصول گرایی اصلاح طلبانه به عنوان راه درست برای رسیدن به اهداف انقلاب تاکید کرده اند. طبعا چنین راهی به مبانی انقلاب و رویکردهای برآمده از آن ارجاع دارد.

 

کامل هاشمی بازدید : 143 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

 

اصلاح طلبی اگر برای تزکیه و رفع غفلتها و خطاها و اشتباهات باشد، امری است که هر فرد مسلمان و هر جامعه پویا و زنده محتاج و نیازمند به آن است.

بنابه فرموده رهبر انقلاب اسلامی: اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و نظام دینی ما است... و اصلاحات یک فریضه است. نویسنده در نوشتار حاضر کوشیده است که نگاهی به اصلاح طلبی از منظر شهید مطهری داشته باشد.

اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم:

ماهیت اصلاح طلبی

«اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است... اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست، که فلان حاکمی مورد مطالبات سخت قرار بگیرد و مجبور بشود گوشه و کناری را اصلاح کند، نخیر اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست... اصلاحات یک فریضه است» (مقام معظم رهبری 19/4/79)

در گفتمان سیاسی اسلام، اصلاحات در چارچوب ارزش های دینی صورت می پذیرداسلام با اتکاء به منابع اولیه (کتاب و سنت) و تطبیق ارزش های دین با شرائط زندگی در زمان ها و مکان های مختلف، اصلاح مورد نظر مسلمانان را مشخص می سازد. بنابراین اصول اصلاح طلبی دینی، رجوع به قرآن و سنت و اصلاح امور دنیوی می باشد(1). اصلاح طلبی دینی در ایران همواره خواستار بازگشت به دین و تحقق آن در جامعه ایران، مبارزه با استبداد حاکم بر کشور و مقابله با استعمار به منظور کسب استقلال، بوده است.

اصلاح طلب دینی، معتقد است که با تکیه بر اندیشه ها و راه حل های دینی می توان به جامعه ای دینی و ایده آل دست یافت، چنین فردی ضمن پایبندی به دین، آن را محور فعالیت های خویش قرار می دهد. البته به صورت عمیق و بنیادی. از نظر او دین در هر عصری راه گشای شریعت است و التزام به آن ضروری است و توانایی دفع مشکلات و حل معضلات مادی و معنوی را دارد.(2) بر همین اساس می توان گفت که استاد مطهری یکی از مصلحان دینی بود که همواره دغدغه دین داشته و در جهت تبیین آن و مقابله با انحرافات دینی تلاش های فراوانی نمود. در این مقاله سعی شده است به گوشه ای از آراء و عقاید اصلاحی آن شهید بزرگوار که عمر پربرکت خویش را در این راه صرف نمود و سرانجام در مسیر اعتلای دین بشهادت رسید. پرداخته شود.

کامل هاشمی بازدید : 57 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

تأثير در افکار و عقايد

شهيد مطهري وجود يا عدم وجود عدالت اجتماعي را در شکل گرفتن افکار و عقايد مردم جامعه مؤثر ميداند، ايشان يکي از اين تأثيرات را اعتقاد به بخت و شانس در ميان عامه و حتّي در ميان برگزيدگان و شاعران ميداند. استاد شهيد سعي و تلاش همراه با عمل را ريشه پيدايش انديشه بخت مي داند افرادي که علاوه بر آن با محروميت نيز به سر ميبردهاند.
کمکم اين…«هر چه ديدند اين بود که بيتمييز را ارجمند و عاقل را خوار ديدند، مطلب از شهودات اجتماعي آنها گرفته شده است، شکل يک فلسفه به خود گرفته بنام فلسفه فکر بخت و فلسفه بخت هيچ علتي ندارد جز مظالم و ناهمواريها و بيعدالتيهاي… بخت … اجتماعي، الهامکننده اين فکر شيطاني هرج و مرجها و بيعدالتيهاي اجتماعي است مبدا الهامبخش اين فکر شيطاني چيزي جز بينظميها و پستي و بلنديهاي بيجهت و اولويتهاي بلااستحقاق نيست، هر وقت عدالت اجتماعي متزلزل شود، استحقاقها رعايت نشود، حقوق مراعات نگردد، در تعويض مشاغل حسابهاي شخصي و توصيه و پارتي مؤثر باشد، فکر بخت و شانس و امثال اينها قوت ميگيرد و توسعه پيدا ميکند چون معني بخت اين است که هيچ چيز شرط چيز ديگر نيست.» (مطهري،1378: 259)
استاد شهيد همچنين يکي ديگر از تأثيرات عدالت اجتماعي در افکار و عقايد را بدبيني نسبت به روزگار به عنوان شکايت از روزگار و دشنامها و فحشهايي که در آثار ادبي نسبت به آن داده شده و عنوان ميکند. وي اين روزگار مورد اعتراض را چرخ و فلک و زمين و زمان نميداند بلکه حالات شخصي، روحي و دروني گوينده ميداند:
«
وقتي کسي در اطراف خود هر چه ببيند، ظلم ببيند، عذر ببيند و علت اصلي را تشخيص ندهد يا تشخيص بدهد و نتواند بگويد، عقده دلش را روي چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالي ميکند، در نتيجه اين اوضاع و احوال يک نوع بدبيني و سوءظن نسبت به دستگاه خلقت و آفرينش پيدا ميشود. اين خيال قوت ميگيرد که بناي روزگار بر ظلم نسبت به خوبان و نيکان است و يک نوع عداوت و کينه ديرينهاي بين روزگار و مردم خوبست. مردم قهراً» نسبت به روزگار بدبين ميشوند، به خلقت و آفرينش بلکه به مبدأ کائنات اظهار بدبيني ميکنند.» (مطهري،1361: 62)

تأثير در اخلاق فردي

در مرحله دوم شهيد مطهري، عدالت اجتماعي را تأثيرگذار در اخلاق فردي مردم البته بجز افراد استثنايي(پيامبران و ائمه) ميداند. در مورد اين تأثير شهيد بزرگوار ميفرمايد:
امّا ساير افراد مردم …، تبعيضها، تفاوت گذاشتنها، روح يک عده را که محروم…«شدهاند فشرده و آزرده و کينهجو و انتقامکش ميکند و روح يک عده ديگر که بصورت عزيز بلاجهت درآمدهاند لوس، نُنُر و کمحوصله و زود رنج و بيکاره و اسرافکن و تبذيرکن ميکند.»(مطهري،همان: 63) 
استاد معتقد است اخلاق عادي و متعادل تنها در پرتو جامعهاي متعادل و موزون شکل ميگيرد. اگر سازمان، مقررات اجتماعي و حقوق اجتماعي، موزون و متعادل نباشد، اخلاق شخصي و فردي موزون نخواهد ماند. ايشان نتيجه سوء بيعدالتي را نه تنها در طبقه عوام که محروم بودهاند بلکه در طبقه خواص که از مواهب آن برخوردار بودهاند نيز ذکر ميکند:
«
اثر عدم تعادل اجتماعي تنها در طبقه عامه مردم نيست که محرومند، طبقه خاصه معني طبقه ممتاز که مواهب را بيشتر به خود اختصاص دادهاند هم زيان ميبرند. طبقه عامه فشرده و عصبي ميشوند، و اين طبقه بيکاره و بيهنر و کماستقامت و ناشکر و کمحوصله و پرخرج.»(مطهري،همان:36) 

تأثير در رفتار عمومي

شهيد مطهري به عنوان مرحله سوم تأثير عدالت در رفتار مردم را بيان ميکند. زيرا بود و نبود عدالت اجتماعي وقتي در عقايد و اخلاق تأثير داشت به يقين در اعمال هم تأثير دارد «کل يعمل علي شاکلته» هر کسي مطابق آنچه فکر ميکند و عقيده دارد و مطابق حالاتي که در روحش هست عمل ميکند، ريشه اعمال آدمي در روح است. استاد شهيد يکي از علل بوجودآورنده فقر در جامعه را بيعدالتي ذکر ميکند و اين مورد را نيز يکي از آثار عدالت اجتماعي در رفتار بر ميشمرد، که آثار بسيار سويي در جامعه دارد.
استاد با بيان فقر به عنوان يکي از آثار عدم وجود عدالت در اجتماع، آن را يکي از موجبات گناه بيان مي کند که همين فقر اگر با احساس مغبونيت و محروميت ضميمه شود و يا با حسرت کشيدنهاي تجملات عده ا ي همراه گردد باعث بروز سرقت‌ها، رشوه‌گيريها، اختلاسها و خيانت‌ها به اموال عمومي مي شود، سبب برخي گناهها مي شود، سبب غل و غش و تقلب در کارها مي شود، سبب مي شود که افرادي براي اينکه خود را به دسته اي ديگر برسانند، رشوه بخورند، دزدي بکنند و 
اما اين فقري که بواسطه بي‌عدالتي بوجود مي آيد به غير از آثار فوق آثار سوء ديگري نيز دارد، استاد شهيد براي بيان آثار فقر به فرموده مولاي متقيان حضرت علي(ع) استناد مي کند، آنجا که اميرالمؤمنين در سفارش خود به محمّد حنفيه فقر را داراي سه اثر مي داند:
1.
نقصان دين ـ فقر انساني را که ايمان قوي نداشته باشد، وادار به گناه مي کند.
2.
فکر پريشان ـ عقل و فکر در اثر احتياج و فقر و نبودن وسائل زندگي، تعادل خود را از دست مي دهد، انسان ديگر نمي تواند خوب در قضايا فکر و تجزيه و تحليل کند.
3.
تحقير مردم ـ فقر سبب ملامت، سرکوبي، تحقير مردم و در نتيجه پريشاني روح 
و موجب عقده اي شدن انسان مي گردد و يا شخص به واسطه فقر با مردم عداوت پيدا مي کند و مردم را مسئوول بدبختي خود، مي خواند. 
از طرف ديگر شهيد مطهري برقراري عدالت اجتماعي را باعث ايجاد وحدت در ميان مردم عنوان مي کند. وي با بيان حديثي از رسول اکرم(ص) که مي گويد: «استووا تستو قلوبکم» (معتدل و همسطح باشيد و در ميان شما ناهمواريها و تبعيضها وجود نداشته باشد تا دلهاي شما به هم نزديک شود و در يک سطح قرار بگيريد)؛ مي افزايد: «اگر در کارها و موهبت‌ها و نعمت‌هاي خدا بين شما شکاف و فاصله افتاد بين دلهاي شما قهراً فاصله مي‏افتد، آن وقت ديگر نميتوانيد همدل و همفکر باشيد و در يک صف قرار بگيريد. قهراً در دو صف قرار خواهيد گرفت.» شهيد مطهري يکي از موانع و مشکلات وحدت را بيعدالتي عنوان ميکند و معتقد است اسلام علاوه بر اينکه در عقيدهها وحدت به وجود آورد به موانع و اضداد وحدت هم توجه کرد و موانع و مشکلات را از ميان برداشت، موجبات دوري دلها، کينهها، حسدها و انتقامجوئيها يعني تبعيضات حقوقي را از ميان برد.
حال با درک اهميت عدالت معيشتي و حياتي (و به تعبيري: عدالت اقتصادي) که تاثير بسيار ژرف و گسترده و بسيار بنيادين آن، در همه شئون مادي و معنوي زندگي انساني، و تعليم و تربيت انسانها، و رشد «الهي‏انساني‏» انسان، درخور هيچگونه ترديدي و تسامحي نيست،بايد زمينه هاي تحقق آن درجامعه را کاويد

 منبع : http://ghef.blogfa.com

کامل هاشمی بازدید : 376 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

عدالت از مفاهیم بنیادینی بوده که همه ادیان الهی با هدف تحقق این اصل از سوی خدای متعال بواسطه انبیاء نازل گشته اند. مهمترین دغدغه پیام آوران الهی بعد از شناخت خدا و نزدیک کردن انسان به او، ایجاد و بسط عدالت بوده است. دین اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در این راستا باید خاطر نشان کرد که وجود 29 آیه از قرآن در باب عدالت، شاهدی بر اهتمام اسلام بر این اصل می باشد. لذا اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسی مفهوم عدالت در اندیشه شهید مطهری بپردازیم. 
به طور کلی حقیقت دینی مایه مرکزی اندیشه شهید مطهری بوده و در ساختار اندیشه او، مفهوم عدالت در خدمت پویایی و پاسداری از دین در برابر شبهاتی بود که مکتبها و جهان بینی ها آن را مطرح میکردند. بدین خاطر است که مضمون عدالت، حجم عمده ای از نوشتارها و سخنرانی های او را به خود اختصاص داده است. 
تقریر عدالت نزد شهید مطهری، برداشت عالمانه از دین بوده و عدالت مورد تاکید ایشان، ناشی از درد دین میباشد. لذا او ناهنجاری های اجتماعی، آشفتگی روحی و جنایات اخلاقی و حتی عقده ها و جنایات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فیلسوفانی همچون ارسطو و افلاطون که در فلسفه سیاسی خود در پی بهترین و عادلانه ترین نظام حکومت بودند، ایشان نیز به پیروی از اندیشه و عمل حضرت علی (ع)، عدالت را مبنای سیاست و فلسفه اجتماعی اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقی میکردند. 
در باب اهمیت مفهوم عدالت در اسلام، همین بس که برخی معتقدند که اصل عدالت را میتوان به عنوان معیاری برای فقاهت و استنباط های فقهی مطرح نمود و در این راستا شهید مطهری نیز عدالت را از مقیاسهای اسلام شمرده1 و انکار آن را موجب عدم رشد فلسفه اجتماعی و فقه متناسب با اصول می داند و لذا میگوید که اگر حریت و آزادی فکر وجود داشت، اگر موضوع برتری اصحاب سنت بر اصل عدل پیش نمی آمد، اگر بر شیعه مصیبت اخباریگری نرسیده بود و فقه ما نیز بر مبنای اصل عدالت بنا شده بود، دیگر دچار تضادها و بن بستهای کنونی نمیشدیم. 2 با توجه به این وضعیت، اصل مهم عدالت مورد غفلت واقع شده و با این حال هنوز یک قاعده و اصل عام از آن استنباط نشده است که این مطلب موجب رکود تفکر اجتماعی ما شده است. 3 پس بر ماست که به اندازه وسع ناچیز خود به بررسی این اصل مهم در اندیشه شهید مطهری پرداخته و آن را احیاء نمائیم. 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 173 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

 

مقدمه

 عدالت از مفاهيم بنيادين ديني بوده كه همه اديان الهي با هدف تحقق اين اصل از سوي خداي متعال بواسطه انبياء نازل گشته اند. مهمترين دغدغه پيام آوران الهي بعد از شناخت خدا و نزديك كردن انسان به او، ايجاد و بسط عدالت بوده است. دين اسلام نيز به عنوان خاتم اديان، تحقق عدالت را در سر لوحه اهداف خود قرار داده است. در اين راستا بايد خاطر نشان كرد كه وجود 29 آيه از قرآن در باب عدالت، شاهدي بر اهتمام اسلام بر اين اصل مي باشد. لذا اهميت اين موضوع ما را بر آن داشت تا به بررسي مفهوم عدالت در انديشه شهيد مطهري بپردازيم.

به طور كلي حقيقت ديني مايه مركزي انديشه شهيد مطهري بوده و در ساختار انديشه او، مفهوم عدالت در خدمت پويايي و پاسداري از دين در برابر شبهاتي بود كه مكتبها و جهان بيني ها آن را مطرح ميكردند. بدين خاطر است كه مضمون عدالت، حجم عمده اي از نوشتارها و سخنراني هاي او را به خود اختصاص داده است.

تقرير عدالت نزد شهيد مطهري، برداشت عالمانه از دين بوده و عدالت مورد تاكيد ايشان، ناشي از درد دين ميباشد. لذا او ناهنجاري هاي اجتماعي، آشفتگي روحي و جنايات اخلاقي و حتي عقده ها و جنايات را از عدم عدالت در جامعه دانسته و مانند فيلسوفاني همچون ارسطو و افلاطون كه در فلسفه سياسي خود در پي بهترين و عادلانه ترين نظام حكومت بودند، ايشان نيز به پيروي از انديشه و عمل حضرت علي (ع)، عدالت را مبناي سياست و فلسفه اجتماعي اسلام دانسته و آنرا ناموس بزرگ اسلام تلقي ميكردند.

 

 

 

کامل هاشمی بازدید : 76 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 انتشارات فرهنگ منهاج، كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را منتشر كرد.كتاب «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی شهید مطهری» را حجت‌الاسلام محمد علی سوادی تألیف كرده است.در بخشی از مقدمه این كتاب این‌چنین آمده است: «این پژوهش به تعریف اقسام و مبانی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی و نسبت بین آن‌دو در اندیشه استاد مطهری می‌پردازد. در این راستا تأكید عمده بر مبنای معرفت شناختی، به ویژه نقل و عقل و تعامل آن دو بوده است، هر چند به مبانی غایت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی، روش شناختی و دانش شناختی نیز اشاره گردیده است».كتاب نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعتی از دوازده فصل سامان یافته است كه مباحثی همچون تعریف آزادی، آزادی فكر و عقیده، مسؤولیت اجتماعی گسترده‌های آزادی فردی، عدالت اجتماعی و موارد تحدید آزادی را در بر می‌گیرد.«نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی در اندیشه استاد شهید آیت‌الله مطهری» 111 صفحه دارد و با شمارگان سه هزار و سیصد نسخه منتشر شده است.

کامل هاشمی بازدید : 487 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)


پژوهشگر: طوبی زمانی

دانشگاه تهران

دانشکده علوم اجتماعی

مقطع کارشناسی ارشد

تاریخ دفاع تابستان 1386

استاد مشاور دکتر غلامعباس توسلی

استاد راهنما دکتر غلامرضا جمشیدیها

رشته جامعه شناسی

سؤال اصلی این تحقیق این است که عدالت یا عدالت اجتماعی در اندیشه و تفکرات دکتر شریعتی و استاد مطهری چگونه تصویر شده است؟ به عبارتی تعریف، ابعاد و اهمیت این مفهوم در دیدگاه آنها چگونه است؟
و سؤالات فرعی این تحقیق عبارت است از:
آیا بین نظرات دکتر شریعتی و استاد مطهری در مورد «عدالت اجتماعی» و نظریه های آنها در مورد جامعه، رابطه منطقی وجود دارد؟
با توجه به دیدگاه های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب «عدالت اجتماعی» چه وجه اشتراک و افتراقی در مبانی، عناصر و شاخص ها در بیان مفهوم عدالت اجتماعی وجود دارد؟
این پایان نامه دارای چهار فصل می باشد. فصل اول به کلیات اختصاص دارد. عنوان فصل دوم «رویکرد نظری» است که شامل این بخش هاست
مفهوم شناسی عدالت
مفهوم شناسی عدالت در اندیشه اسلامی
عدالت از نظر متفکران غربی
عنوان فصل سوم «عدالت اجتماعی از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» و عنوان فصل چهارم هم «بررسی تطبیقی عدالت از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» می باشد.
نویسنده از مباحث خود چنین نتیجه گیری کرده که هم دکتر شریعتی و هم استاد مطهری در قلمرو تفکر و اندیشه اسلامی و به طور خاص رویکرد فقهی مذهب شیعه به عدالت اجتماعی نگاه می کنند. تفکر در چارچوب گفتمان اسلامی باعث شده است که علیرغم رویکردهای متفاوت معرفت شناختی، روش شناختی و فلسفی، دیدگاه های آنها بر هستی شناسی واحدی مبتنی باشد.
از نظر تمایزات و افتراقات می توان بخشی از تبیین تفاوت رویکرد دکتر شریعتی و استاد مطهری را با مفروضات جامعه شناختی معرفت مرتبط دانست که مواجهه متفاوت آنها با واقعیت اجتماعی جامعه خود، استنباط آنها از این واقعیت را متفاوت ساخته است.
علاقه مندی دکتر شریعتی به جامعه شناسی و آشنایی با محافل دانشگاهی و روشنفکری غربی، گرایش های علمی و عملی او را متفاوت از استاد مطهری می سازد که پرورده آموزش های کلاسیک حوزه علمیه است. رویکرد جامعه شناختی دکتر شریعتی در مقابل رویکرد فلسفی استاد مطهری به عدالت اجتماعی از مهمترین نتایج این تمایز است.
برخی دیگر از تفاوت های دکتر شریعتی و استاد مطهری در باب عدالت اجتماعی به شرح زیر است:
دکتر شریعتی و استاد مطهری هر دو برداشت غیرعدلیه (اشاعره) از عدالت اجتماعی را نفی می کنند، اما رویکرد آنها از این لحاظ متفاوت است که استاد مطهری نگاه فلسفی-کلامی به عدالت دارد در حالیکه دکتر شریعتی هر نوع برداشت غیراجتماعی از عدالت را نادرست و غیرواقعی می داند.
تعریف دکتر شریعتی از عدالت اجتماعی با توجه به مواجهه و تأثیرپذیری از مارکسیسم و عدالت خواهی آن، با اصطلاحات مارکسیستی بیان می شود. اما تفسیر استاد مطهری به دلیل علاقه مندی وی به نظریه فطرت مبتنی بر نظریه حقوق طبیعی است. عدالت مبتنی بر حقوق طبیعی، متضمن تعریف فردگرایانه، زیستی و کارکردی از انسان و عدالت اجتماعی است.
دکتر شریعتی عدالت اجتماعی را از این لحاظ مهم می داند که بنیاد نظام اجتماعی بر آن ابتنا دارد و بی عدالتی این بنیاد را متزلزل می کند. استاد مطهری نیز عدالت اجتماعی را با اقتضائات نظام اجتماعی تفسیر می کند اما این اقتضائات بر خلاف دیدگاه دکتر شریعتی که رویکردی تضادی است در دیدگاه استاد مطهری بر اساس تحلیل فونکسیونالیستی پیش می رود.
عدالت اجتماعی مفهوم محوری نظریات دکتر شریعتی است و اساساً عدالت در نظر دکتر شریعتی معیاری برای قضاوت و تشخیص است در حالیکه مفهوم محوری استاد مطهری حقیقت است که عدالت بر اساس آن تبیین می شود.
علت بی عدالتی به نظر دکتر شریعتی در نابرابری طبقاتی است و رفع آن را در برپایی یک انقلاب اجتماعی ضد طبقاتی می بیند. اما این علت در نظریه استاد مطهری، با تحلیل فونکسیونی تبیین می شود. یعنی بی عدالتی زمانی شکل می گیرد که افراد متناسب با شایستگی و توانایی خود، نتوانند در جامعه ایفای نقش کنند. راهکار استاد مطهری در جامعه پذیری و رعایت قانون خلاصه می شود.
این پایان نامه دارای 102 منبع فارسی و 2 منبع انگلیسی است.

 منبع : http://motahari.ir

تعداد صفحات : 106

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما مهمترین خواسته قیامهای مردمی منطقه چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1054
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 120
  • آی پی دیروز : 116
  • بازدید امروز : 149
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,313
  • بازدید ماه : 889
  • بازدید سال : 18,629
  • بازدید کلی : 197,637