چکیده:
بیداری اسلامی بعنوان یک پدیده متاثر از نهضت فکری جمهوری اسلامی در عصر امروز در قالب یک جنبش اجتماعی و سازمانی رخ نموده است. این جریان در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رسانیده است می رود تا به قدرت بلامنازع نقش آفرین در سطح جهانی تبدیل شود.
نهضتهای اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر و شعارهای انقلابی ایران مانند جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفتند. پدیده انقلاب اسلامی پس از چند سده به شکل عملی و عینی، اسلام و جوامع اسلامی را از انزوا و سکون خارج کرد و مردم مسلمان منطقه را نسبت به حق و حقوق و توانایی های خود آگاه کرد و طلسم شکست ناپذیر بودن غول استبداد و اختاپوس استعمار و امپریالیسم را ابطال نمود و این مساله خود«جسارت و اعتماد به نفس» را به ملتهای مسلمان بازگرداند.
امروز امواج بیداری اسلامی به سرعت در حال پیشرفت در سراسر جهان بوده و ارزشهای اسلامی در حال احیا می باشند. موج بیداری اسلامی باعث شکست سیاستهای استعماری شده است و دشمنان سعی دارند تا با این موج عظیم که در سراسر دنیا فراگیر شده از هر راهی با بکار بستن حربه های گوناگون مقابله کنند.
جمهوری اسلامی در جهت دادن به بیداری و احیای تفکر اسلامی نقش هدایت کننده را ایفا نموده و ضمن مقابله با حرکتهای انحرافی در جهت وحدت اسلامی و حمایت از نهضت های اصیل اسلامی گامهای موثری را برداشته است.
واژه های کلیدی:
بیداری اسلامی – خیزش اسلامی- انقلاب اسلامی- جهان اسلام
مقدمه:
بیداری اسلامی مقوله ای است که همزمان با تهاجم همه جانبه غرب در جهان اسلام وعصر استعمار، شروع شد و از آغاز تا عصر حضرت امام خمینی(ره) مراحل گوناگونی را پیمود. این حرکت که مشخصا با اندیشه های کسانی چون سید جمال الدین اسدآبادی شروع شده بود، همواره در میان حلقه های محدود و معین تبارز یافت و هیچگاه نتوانست به مثابه یک گفتمان مسلط عمل کند. حتی در زمانی که این جریان توسط کسانی چون حسن البنا وسید قطب در مصر، ابعاد گسترده تری یافت، بازهم نتوانست وارد زندگی همه توده های مسلمان شود و طرحی نو دراندازد.
حضرت امام خمینی (ره) برای نخستین بار توانست گفتمان بیداری اسلامی را تبدیل به «عمل سیاسی » کرده و نه تنها آن را وارد حوزه عمل همه توده های مسلمان، بلکه وارد خاطر جمعی همه مستضعفان جهان کند. عجین نمودن حافظه جمعی با گفتمان بیداری اسلامی که از ضمیر روشن و آگاه و نفَس مسیحایی حضرت امام(ره) سرچشمه می گرفت، توانست در مدتی بسیار کم دستاوردهای کلانی برای جامعه اسلامی وجامعه بشری به بار آورد. نخستین ومهم ترین دست آورد آن بود که گفتمان بیداری اسلامی از یک خرده گفتمان تبدیل به گفتمان مسلط شد.
این حرکت اما، هیچ گاه به آسانی صورت نگرفت، بلکه گفتمان های مزاحم ورقیب، همواره درپی تنگ کردن عرصه برای آن بوده اند. گفتمان بیداری که به وسیله حضرت امام مهندسی شده بود، یک جریان مقطعی نبود، بلکه یک حرکت تاریخی بود که در طول تاریخ ادامه خواهد داشت و جاودانه خواهد ماند، به همین خاطر این گفتمان، همواره مستلزم بازخوانی وبازیابی است. مقاله حاضر در پی آن است که این پویش تاریخی را بازخوانی کند و نقش محوری امام خمینی در آن و نیز جریان های معارض ورقیب را یاد آور شود. باشد که همگان همدلی وهمراهی با این حرکت عظیم را از یاد نبریم.
نقش انقلاب اسلامی در ظهور بیداری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشوری آزاد و مستقل و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک همواره در تحولات بین المللی تاثیرگذار بوده است. ایران توانسته در زمینه های تاثیرگذار فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار، امپریالیزم، استبداد و خودکامگی در عرصه های مختلف نقش آفرینی نماید.
جریان مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و نهضت 15 خرداد 42 از نمونه های بارز و تاریخی نقش هدایتگری ایران است. در این مقاطع حساس و تاثیرگذار، جدایی از سیاستهای دولت و حاکمان بود که از ناحیه علمای دین و روشنفکران مذهبی مدیریت می شد. چرا که در این مقاطع خصوصا در عصر پهلوی دولت بیشتر از بیرون(مدل آتاتورک در ترکیه) الگو می گرفت. به همین جهت تاثیرگذاری در این دوره تاریخی محدود به منطقه و بخصوص کشورهای اسلامی بود.
بیداری اسلامی بعنوان یک پدیده متاثر از نهضت فکری جمهوری اسلامی در عصر امروز در قالب یک جنبش اجتماعی و سازمانی رخ نموده است. این جریان در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رسانیده است می رود تا به قدرت بلامنازع نقش آفرین در سطح جهانی تبدیل شود.
بدون تردید انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژه ای در روند بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است. پدیده انقلاب اسلامی پس از چند سده به شکل عملی و عینی، اسلام و جوامع اسلامی را از انزوا و سکون خارج کرد و انرژی آزاد شده از آن به عنوان موتور محرکه همه تحرکات و خیزش جریان ها و جنبش های اسلامی از یکسو مردم مسلمان منطقه را نسبت به حق و حقوق و توانایی های خود آگاه کرد و از سوی دیگر طلسم شکست ناپذیر بودن غول استبداد و اختاپوس استعمار و امپریالیسم را ابطال کرد و این مساله خود«جسارت و اعتماد به نفس» را به ملتهای مسلمان بازگرداند. در چنین وضعیتی بود که به تعبیر اقبال لاهوری تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوری اسلامی در فرآیند ظهور، توسعه و تثبیت خود در داخل به عامل منحصربه فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سازماندهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شد.
نهضتهای اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر و شعارهای انقلابی ایران مانند جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفتند. شعارهای لاشرقیه و لا غربیه، الله اکبر، هیهات منا الذله، الموت لآمریکا و اسرائیل و سایر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبش ها و جریان ها در تحرکات و راهپیمایی های خود همواره به آن تکیه می کنند.
این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد در میان نسل جوان مسلمان نیز خصوصا رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانیده است.
حدود بیش از 3 دهه است که گروههای منسجم و سازمان یافته کوچک و بزرگ تحت عنوان جنبش های اسلامی با استناد و با اعتقاد به اسلام در سطح محلی، ملی، منطقه ای و بین المللی ظاهر شده اند. این جنبش ها که از حمایت توده جوامع خود نیز بهره مند هستند به شدت در کانون توجه کشورهای دیگر قرار گرفته اند.
بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه بر اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل تحت مدیریت جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی تبدیل به رفتار سیاسی شده و در شکل یک ایده سیاسی سامان داده شده است. تئوریزه شدن این نهضت فکری مرحله فرمولیته ای را پشت سر گذاشته و به عنوان یک مدل سیاسی رخ نموده است. وضعیت معادلات منطقه ای در حرکت رو به جلوی خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبش های اسلامی و کاملا در تضاد با برنامه ها و آرمانهای غرب در حال رقم خوردن است.
این مساله خود باعث تغییر موازنه قدرت به نفع جنبش های شیعه با پشتوانه فرهنگی انقلاب اسلامی است. جبهه بندی فکری جدیدی میان جریان های اصیل اسلامی با آمریکا و جریان های وابسته با آن تشکیل شده و جهان اسلام با غرب در مرحله ای سرنوشت ساز که نیاز به درایت و مدیریت هوشمندانه ای دارد قرار گرفته است.
غرب در نقطه اوج منحنی رشد خود دوران افول را آغاز کرده و در موضع انفعالی قرار دارد. اما نهضت بیداری جمهوری اسلامی د رآغاز خیزش انقلابی به سرعت حرکت تکاملی را تجربه می کند. حرکتی که هر چه به پیش می رود به چشم انداز آرمانی خود نزدیک می شود و با اعتماد به نفس تمام در حال ویران سازی بنیادهای سیاسی و حقوقی غرب در منطقه است.
موج بیداری اسلامی
امروز امواج بیداری اسلامی به سرعت در حال پیشرفت در سراسر جهان بوده و ارزشهای اسلامی در حال احیا می باشند. موج بیداری اسلامی باعث شکست سیاستهای استعماری شده است و دشمنان سعی دارند تا با این موج عظیم که در سراسر دنیا فراگیر شده از هر راهی با بکار بستن حربه های گوناگون مقابله کنند.
در حقیقت بیداری اسلامی به مفهوم احیاگری اسلامی است که با آن استقلال، عدالت و همه آموزه ها و ارزش های متعالی الهی زنده می شود.
با شکست مکاتب مادی گرا و ارزش های مادی رایج، جهان اسلام شاهد حرکتی فراگیر است و در این شرایط دشمنان در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه برای مقابله با این بیداری و حرکت هستند.
با توجه به پیشرفت روزافزون اسلام و گسترش و ترویج موج بیداری اسلامی در جهان، دشمنان مسلمانان از جمله آمریکا در تلاشند تا با افزایش فشارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی بر آنها و همچنین تجزیه کشورهای اسلامی، تحمیل جنگ و از بین بردن حکومتهای مردمی از این پیشرفتها جلوگیری کنند.
امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگری خطر گسترش بیداری اسلامی را درک کرده و با ایجاد موانع بزرگ در این راه، جنبش بیداری اسلامی را با چالشهای جدی مواجه می نماید. لذا با ارائه طرح خاورمیانه بزرگ که تئوریسین های صهیونیست طراح آن می باشند در صدد استحاله جوانان کشورهای اسلامی و در حقیقت در پی قطعه قطعه کردن جهان اسلام هستند تا بتوانند راحت تر آن را ببلعند.
شکل گیری اتحادیه اروپا بر اساس منافع مشترک و دغدغه ها و نگرانی های مشترک این کشورها است. دولتها و ملتهای جهان اسلام نیز باید بر اساس اعتقاد مشترک و دشمن مشترک با یکدیگر متحد شوند.
بیداری شرط لازم برای موفقیت
بیداری شرط اولیه موفقیت است ولی تنها و آخرین شرط نیست. موقعی که بیدار می شویم اگر دستور روز نداشته باشیم ممکن است دوباره به خواب برویم. بنابراین دو چیز لازم است:
اول اینکه دستور روز چه باشد؟ کدام کار اولویت دارد و ابتدا باید آنرا انجام دهیم؟ آیا مساله فلسطین؟ یا تغییر الگوی احزاب در کشورهای اسلامی؟ دوم اینکه ما باید از قدرت خود استفاده کنیم و قدر این قدرت را نیز بدانیم. البته داشتن قدرت نیز به تنهایی کافی نیست بطوریکه اگر کار و برنامه ریزی نکنیم و بر قدرت خود مدیریت نداشته باشیم و اگر ندانیم که از این قدرت چگونه استفاده کنیم دوباره به خواب خواهیم رفت.
اگر ما جهانی سازی یعنی روند جهانی کردن دنیای غرب و غربی کردن دنیا را یک خطر بالفعل می دانیم متقابلا برای جهانی سازی آرمانها در اسلام چه کرده و چه خواهیم کرد؟ جهان شمولی خود ما از چه نوع است؟ الگوی اسلامی ما چیست؟ تشکل سیاسی ما چقدر با غرب فرق دارد؟
پس مسلمانان برای اینکه بتوانند در عرصه جهانی حضور فعال داشته باشند و با تکیه بر توانمندیهای موجود نقش تعیین کننده ای در تعیین خط و مشی جهانی ایفا نمایند بایستی از خواب غفلت بیدار شده و با کنار زدن قدرتهای پوشالی و نقش بر آب کردن نقشه های استعماری آنها زمینه های تحقق آرمانهای اسلامی را در سطح جهانی فراهم آورند.
قرن حاضر قرن بیداری جهان اسلام است
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) سرآغاز تحولات نوین در جهان اسلام بوده و این خود نویدبخش این مهم می باشد که قرن حاضر قرن بیداری جهان اسلام است . به برکت قیام حضرت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی بود که مسلمانان در اقصی نقاط جهان به این باور دست یافتند که دوران تسلیم و خودباختگی عالم اسلام در برابر غرب به پایان رسیده و افق فراروی جهان اسلام بسیار روشن و امیدوار کننده است.
بیداری اسلامی گرچه ادواری را پشت سر نهاده اما امروز دور جدیدی از این جنبش در سراسر جهان بهچشم میخورد.
تحولات افغانستان، عراق، لبنان و وقایع اخیر فلسطین اشغالی همه حکایت از بیداری عالم اسلام دارد. کشورهای اسلامی بایستی ضمن هوشیاری بیش از پیش با تقویت اتحاد و همبستگی میان خود استقلال جهان اسلام را در برابر غرب حفظ کنند.
با گسترش روح بیداری اسلامی در اقصی نقاط جهان، در لبنان ملتی که در محرومیت نگه داشته شده بودند عده ای جوان با ایمان اسرائیل را به زانو درآوردند و بدون دادن کوچکترین امتیازی آنها را وادار به فرار کردند. در افغانستان که معروف به گورستان امپراطوری هاست، بعد از آنکه دولتهای انگلیس و روسیه را به زانو درآورده اینک می رود تا امپراطوری آمریکا را هم به زانو درآورد.
در ترکیه، الجزایر و سایر کشورهای اسلامی تنها بانگی که امروز بلند می شود ندای اسلام است. در فلسطین اشغالی نیز انتفاضه امان را از صهیونیزم و امپریالیزم گرفته و اگر آمریکا امروز به فکر اشغال عراق است در واقع برای ضربه زدن به این بیداری و آگاهی است که مسلمانان پیدا کرده اند.
مسلمانان بیدار شده اند و بر پایه سه اصل مهم کار خویش را آغاز نموده اند: یکی «بازگشت به اسلام ناب» که در صدر اسلام توانست بر قدرتهای بزرگ آن زمان غلبه کند ، دوم « وحدت جهان اسلام» است که امپریالیزم و استعمار، سالیان دراز سعی می کردند با تکیه بر اصل تفرقه بینداز و حکومت کن بین فرقه های مختلف اسلامی فاصله بیشتر بیندازند و سومین اصل این بیداری «استکبار ستیزی» و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت و طاغوتیان زمان است.
جهان اسلام به موج جدید بیداری نیازمند است
در صدر اسلام پس از اینکه اسلام با تکیه بر قدرت معنوی و نفوذ در دلها و قدرت نظامی، قدرتهای بزرگ روم و ساسانیان را شکست داد و به سرعت گسترش پیدا کرد دیری نپایید که بخش عظیمی از دنیای متمدن آن زمان را در اختیار گرفت. علاوه بر آن دنیای فکر و اندیشه اسلامی نیز به موازات قدرت نظامی و اقتصادی در جهان اسلام گسترش پیدا کرد و این زمانی بود که اروپای متمدن آن دوران، دوران افول خود را طی میکرد. زمانی که تمدن اسلامی در اوج شهرت و معروفیت خود قرار گرفت تمدن غرب در خواب فرو رفت به طرزی که امروزه غربیها از آن دوران به نام «عصر تاریکی» در غرب، یاد میکنند زیرا در برابر اسلام، آنان چیزی برای ارائه کردن به جهان بشریت نداشتند. جنگهای صلیبی در حقیقت، پاتکی بود که غرب به جهان اسلام وارد آورد و اگر چه در طول دو قرن نتوانست آنچه را میخواست از نظر نظامی به دست بیاورد ولی توانست خود را با فرهنگ و ادبیات و پیشرفتهای فکری جهان اسلام به تدریج آشنا بکند و این خود زمینهای برای بیداری غرب شد. دوره رنسانس برای غرب، درحقیقت، پشت سرگذاشتن عصر تاریکی و آغاز دورهای بود که به آن «عصر روشنایی» میگویند.
و بدین ترتیب تحت تأثیر جهان اسلام، غربیها بتدریج توانستند پیشرفتهای شگفتی را به وجود آورند و قرون 17 و 18 و 19 دوران شکوفایی جهان غرب بود و در این دوران است که متاسفانه جهان اسلام، تحت تاثیر دو عامل به خواب فرو رفت: یکی استعمار و استثماری بود که غرب در این منطقه مهم جغرافیایی و فکری انجام داد و دوم استبداد و انحرافاتی بود که حکام مسلمان در این دوران داشتند و راه انحراف از افکار و اندیشه های ناب اسلامی را طی کردند.
ظرفیت تمدن سازی انقلاب اسلامی
آنچه واکنش غرب علیه ایران را برانگیخته، ظرفیت تمدن سازی انقلاب اسلامی و خیزش مجدد فرهنگ و تمدن اسلامی برگرفته از روح انقلاب در سطح جهان است. خصوصا آنکه خیزش اسلامی از نقاط مختلف جهان اسلام نیز فراتر رفته و روح بیداری اسلامی از آسیا گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین را نیز درنوردیده است.
انقلاب اسلامی بعنوان پدیده ای که بر بنیاد ارزش های دین با تکیه بر روش ها و شیوه های نوین دموکراسی شکل گرفت و الگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد را به نمایش گذاشت الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل نوینی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوع جدیدی از احیاگری و بیداری فکری را سامان داد و هدایت کرد.
جمهوری اسلامی برای اولین بار اصطلاح « امت اسلامی» بعنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد. در همین چارچوب تفکر منطقه گرایی به شکل نوین را در دستور کار قرار داد و فرآیند تبدیل شدن به یک قدرت هژمون را پیشه کرد که امروز پس از 3 دهه تلاش و بالندگی توانسته است بعنوان الگوی منطقه جایگاه خود را تعریف کند. الگویی که با وجود هژمون های برون زا و مداخله گر مزاحم توانست به تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود ادامه دهد و حوزه نفوذ منطقه ای خود را به حوزه جهانی اسلام ارتقا دهد.
ایران در شرایط فعلی نظم نوینی را نوید می دهد که بنیادهای معادلات سیاسی و امنیتی موجود را در اشکال نرم و سخت با چالشهای جدی و بی سابقه مواجه کرده است.
آرمان انقلاب اسلامی: هویتیابی و بیداری جهان اسلام
تاریخ گواه است که حركت ایرانیان در طول تاریخ همیشه همراه با تفكر و تأمل بوده و در صحنه جهانی حضوری آگاهانه داشته اند. بخشهایی از تاریخ ایران به خوبی نشان میدهد که ایرانیان در ادوار مختلف در عرصههای گوناگون سرآمد بودند و صراط ها و راههای جدیدی را نیز برای بشر نشان دادهاند.
قبل از اسلام دنیا در دست 2 امپراطوری روم و ساسانی بود و این 2 قطب قدرتمند برای دنیا تعیین تكلیف میكردند.
در دوران پس از اسلام ایرانیان كه یكتاپرست بودند و به فنون اداره كشور آشنایی داشتند و از تمدن غنی نیز برخوردار بودند در مواجهه تفكر اسلامی با آغوش باز پذیرای آن شدند كه حاكی از پختگی در نهان آنها بود. ایرانیان تفكر اسلامی را مطابق فطرت خود یافتند و این مسئله در كنار برخی بیعدالتیها و مسائل اجتماعی سبب شد روح بلند این ملت به سادگی اندیشه اسلامی را بپذیرد و هضم كند و تمدنی آراسته با تفكر اسلامی را ایجاد نماید. تمدن اسلامی در دوران حیات اجتماعی ایرانیان و در زمان علو اندیشه و فرهنگ اسلامی در این سرزمین باروری گسترده ای در زمینههای مختلف یافت در حالی که در این برهه شاهد نوعی سكوت در علم و اندیشه غربی از قرن ششم تا دهم میلادی بودیم.
در طول دو قرن دنیای اروپا تحت تأثیر متفكران اسلامی همچون ابنسینا و ابنعربی قرار گرفت و نحلههای مختلفی متأثر از این شخصیتهای بزرگ ایجاد شد و تمدن اسلامی فروغ خود را در ساحت غرب گستراند و به مرور زمان آنها نیز در سایه اندیشههای عالمان اسلامی به رشد علمی دست یافتند اما در بلاد اسلامی به دلایل مختلف داخلی و خارجی حركت بالنده دچار فرود شد و نتوانست مسیر خود را ادامه دهد.
تمدن اسلامی تا آنجا از استحكام برخوردار بود كه حتی افرادی چون مغولها كه توحش داشتند و به سرزمین ما حمله كردند تحت تعالیم برخی علمای دینی همچون خواجه نصیرالدین طوسی دچار تحول فكری شدند و از آبشخور این اندیشه با صلابت نوشیدند. یكی دیگر از دوران ستایشبرانگیز در تمدن اسلامی ایران عهد صفویه است که البته این دوران را نیز نمیتوان بیاشكال دانست. در عصر صفویه چند اقدام مهم همچون ایجاد وحدت ملی در راستای دستیابی به ایران بزرگ و جمعآوری منابع اسلامی و اشاعه فرهنگ اهل بیت صورت گرفت كه به دورهای ممتاز در تاریخ ما بدل شد که امروز نیز همان مسیر پیموده میشود.
پس از عصر صفویه بار دیگر به دلایل داخلی و خارجی و شكلگیری تفكر استعماری در صحنه بینالمللی تمدن اسلامی دچار ركود شد اما جنبش مشروطه علامت خوبی بود كه جرقه بیداری فكری را زد . علمای دینی علمدار این تفكر بزرگ بودند كه شرایط را تغییر میداد، اما جنبش مشروطه نیز در سایه تغییر شرایط رنگ باخت و به دلیل برخی تلاشهای بیرونی و فعالیتهای جریان غربزده داخلی راه به بیراهه برد و همه تلاشهای مصلحان اجتماعی و بزرگان دینی در این وادی بیدوام شد و کشور ما دچار دیكتاتوری سیاه گردید. پیروزی انقلاب اسلامی مقطع شكوهمند دیگری از تاریخ ایران است كه بسیاری از وجوه ناقص ادوار قبل را در حركتی تكاملی شكل جدیدی بخشید و امام خمینی (ره) به جای ایجاد امپراطوری به سبك گذشتگان سرزمینها و قلبها را به یكدیگر متصل كرد.
امروز شاهد ثمرات الهامبخش انقلاب اسلامی در تمامی نقاط دنیا هستیم اما برخی كشورهای بهانهجو كه در میان آنها حتی كشورهای اسلامی نیز قرار دارند با جهل نسبت به ماهیت انقلاب اسلامی مدعی هستند كه ایران بار دیگر دنبال امپراطوری است در حالی كه انقلاب اسلامی به دنبال هویتیابی و بیداری جهان اسلام بوده و هیچ گاه در اندیشه گسترش سرزمین و امپراطوری نبوده است. مهمترین مسئله انقلاب اسلامی بازگشت به هویت خویش بود و در سایه این نگرش استقلال در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شكل گرفت و موجی از افكار جدید ایجاد شد.
از بدو پیروزی انقلاب اسلامی توجه به خودباوری و ایستادگی بر توانایی خود تحت رهبری داهیانه حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای در درون جامعه ما سرایت كرد و اگر ایران امروز صاحب دانش و فناوری بویژه فناوریهای نوین مانند فناوری هوا و فضا و فناوری نانو است این همه منوط به روح بیداری اسلامی و انقلابی در ملت ایران است.
امام خمینی (ره) و گفتمان بیداری اسلامی
حضرت امام خمینی(ره)، چه تاثیری بر سرنوشت جریان بیداری اسلامی در جهان داشته است؟ چگونه و با کمک چه عواملی حضرت امام توانست بیداری اسلامی را به یک گفتمان مسلط تبدیل کند؟ برونداد های بیداری اسلامی چه بوده است و گفتمان های رقیب چه چیزهایی بوده اند؟
اگر بخواهیم جایگاه حضرت امام را در بیداری اسلامی بهتر درک وفهم کنیم، باید از روشهای متداول در علوم انسانی کمک بگیریم. امروزه مساله روش در مطالعات و پژوهشهای علوم انسانی به مثابه جعبه ابزار شناخت عمل می کند و به همان میزان مهم است.
یکی از روشهایی که بسیار بر سر زبانها است و تاکنون بارها از سوی محققان مسلمان برای فهم پدیده های سیاسی، مخصوصا انقلاب اسلامی و اندیشه های بزرگ معمار این انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، به کار گرفته شده است، روش «تحلیل گفتمانی» است.
مثلا مواضع سخت امام در برابر گروه های چپ ومنحرف و اصطلاحاتی چون اسلام آمریکایی، شیطان بزرگ، مرفهان بی درد، متحجران ، مستضفعان و پابرهنگان و... وهمچنین تشکیل نهادهای انقلابی و حمایت از قیام های مسلحانه در سراسر جهان اسلام، از سوی ایشان، در یک فرآیند قابل تحلیل است که همان گفتمان بیداری اسلامی است.
در مورد گفتمان بیداری اسلامی مفهوم ضدیت و غیریت سازی بسیار واضح و شفاف است. جهان استکبار به عنوان مهم ترین دشمن بیداری اسلامی مسبب همه گرفتاریهای جهان اسلام و مسلمانان شناخته می شود. بعد از آن جریان های ریز و درشت برآمده از اراده خارجی و امپریالیسم قرار دارند که حضرت امام هیچگاه در برابر هیچیک از آنها کوتاه نیامد و همواره بر خطر آنها تاکید می کرد.
این نکته در مورد گفتمان بیداری اسلامی به رهبری حضرت امام به این معنا می تواند باشد که ایشان آگاهانه به این مساله پی برد که بیداری اسلامی بدون عمل سیاسی امکان پذیر نیست وعمل سیاسی نیز بدون تاسیس یک حکومت صد در صد اسلامی ممکن نیست.
لذا حضرت امام خمینی(ره)برای نخستین بار برای تاسیس یک حکومت اسلامی به معنای خاص و ویژه اقدام کرد وموفق هم شد. اگر ایشان دست به این اقدام نمی زدند شاید هیچگاه شاهد تسلط گفتمان بیداری اسلامی بر دیگر گفتمانها نبودیم.
آسیب شناسی نهضت بیداری اسلام
این خودآگاهی و احساسی که آنرا «بیداری دینی» بمفهوم جدید مینامیم پیام واحدی به تاریخ، مخابره میکند و مضمون آن این است که: «ما دوباره برگشتیم و نوبتی هم که باشد نوبت ماست.» شاید حدود یک قرن قبل، این عزم بیداری در گروههای کوچکی از نخبگان جهان اسلام، به وجود آمده بود ولی امروز در سطح امت اسلام، گسترش پیدا کرده است.
جوهر اصلی این بیداری، آن است که بهتدریج امت اسلام متوجه میشوند که از اسلام، فاصله گرفتهاند و جوامع اسلامی اگر دچار انحطاط اخلاقی شدهاند، اگر زیر بار عقبماندگی اقتصادی و علمی، در دنیا تحقیر میشوند، اگر دچار تفرقه و تجزیه شدهاند، اگر بهراحتی مورد تهاجم اشغالگران قرار میگیرند و استعمار میشوند و منابع آنها به غارت میرود، در همة این انحطاطها خود مسلمین هم شریک جرم هستند و مقصرند.
توجه به کوتاهیها و مسئولیتِ خود، نقطه شروع بیداری اسلامی است چون خوی تجاوز همیشه علیه مسلمین وجود داشته است، نخبگان جهان اسلام کمکم به این نتیجه رسیدهاند که گویا در چند قرن اخیر ما بهتدریج، هم از عقلانیت اسلامی و هم از ارزشهای اخلاقی اسلام، و هم از قوانین الهی با فهم اجتهادی فاصله گرفتیم و دور شدهایم.
این احساس و خودآگاهی، ترکیبی از دو حالت «شرمندگی» و «عزم بازگشت» است. یکی، «شرمندگی» در برابر عزتی که خداوند به مؤمنین، وعده داده و امروز مسلمین، در برابر سابقة فخر و عزت گذشتة امت در صدر اسلام فاقد آن هستند و دوم، ترکیب این شرمندگی با «میل بیداری» و «عزم بازگشت به اسلام» است که در صد سال گذشته، بتدریج در حلقههای خواص و سپس در دو دهة اخیر به برکت انقلاب اسلامی به طرز بسیار انفجاری و عظیم در کل جهان اسلام، تعمیم یافت و از حلقة خواص به متن جهان اسلامی توسعه پیدا کرد.
این یک نوع، «توبة اجتماعی» است. یقینا سی سال پیش، مفاهیمی مثل «عدم جدایی دین از سیاست»، «ضرورت جهاد اسلامی»، مفهوم «شهادت» یا «عملیات استشهادی»، مفهوم «وحدت امت اسلام و شیعه و سنی و همه فرقههای اسلامی»، «تشکیل اتحادیههای اسلامی» در سراسر جهان در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی، مفهوم «امکان نجات مستضعفین عالم»، مفهوم «تشکیل حکومت اسلامی» یا بازگشت به «حضاره و تمدن اسلامی» در سطح افکار عمومی جهان اسلام، مطرح نبوده است بلکه حداکثر در سطح خواص و روشنفکران دینی و بخشی از حلقههای خاص وجود داشت که آنهم توأم با عدم تفاهم بر سر حتی همین مفاهیم بوده ولی امروز اینها همه، پرچمهائی شدهاند که در بیشتر کشورهای اسلامی حتی کشورهایی که مسلمین، اقلیت هستند برافراشته شده و این مفاهیم کاملاً برجسته شدهاند. اگر بخواهیم این خودآگاهی جدید و این بیداری اسلامی را در یک عبارت، جمعبندی کنیم، میگوییم معنا و پیامش این است که به اسلام با همه جامعیت آن و با همه ابعادش بازگردیم. و وقتی از کلمة «بازگشت»، استفاده میکنیم مراد، سیر معکوس تاریخی نیست. نباید از بازگشت، بازگشت به گذشته و سیر قهقرایی تصور بشود بلکه مفهوم و منظور، «بازگشت به اسلام» و توبهای تاریخی و یک جبران اجتماعی است یعنی امت اسلام به فاصله عظیمی که در عقیده، اخلاق و عمل اجتماعی از مفاهیم و ارزشهای اسلامی گرفتند توجه کنند و برای جبران کوتاهیهای چند قرن اخیر، تلاش داشته باشند. هدف از این بازگشت، ساختن یک تمدن جدید اسلامی است براساس فرهنگ اسلامی و با استفاده از همه تجربههای مباح بشری تا آنجا که در خدمت اهداف و احکام اسلام قرار گیرد و این البته بدون اجتهاد و بدون یک هاضمة قوی اسلامی برای درک، تجزیه و تحلیل و رد و قبول مفاهیمی که در دنیا جاری است و تمدنی که در دنیا حاکم و مسلط است امکان ندارد.
نهضت بیداری اسلامی که انقلاب ما منادی آن است هدفش تشکیل یک تمدن محمدی جهانی است که در آن، عقلانیت با معنویت، قدرت با اخلاق، دانش با ارزش، علم با عمل، جمع شود یعنی خلاقیت درعین اصولگرایی باشد و اصولگرایی هم با تحجر، و نواندیشی هم با بدعتگذاری، اشتباه نشود.
یکی از مهمترین نقاط آسیبپذیر، این است که جامعیت اسلام، مورد تجزیه قرار بگیرد و برخورد گزینشی با اسلام، صورت گیرد. این همان خطری است که قرآن کریم هم پیشبینی فرموده و اخطار کرده است که نکند چنین برخوردی با متن دین، صورت بگیرد. تعبیر قرآن کریم، «ایمان به بعض و کفر به بعض» است یعنی اسلام را بهعنوان یک موجود زنده، تفسیر کنید و همه ابعادش را در کنار یکدیگر، بفهمید نه آنکه اسلام را زنده زنده، تجزیه و مثله کنید و هر فرقه و گروهی و هر ملیتی و حزبی، بخشی از اسلام را به دلیلی برجسته کند و ابعاد دیگر آن را نادیده انگارد یا تضعیف کند.
قرآن کریم با تعبیر دیگری و از زاویه ای دیگر هم به همین آفت اشاره کرده و تعبیر «تحریفالکلم عن مواضعه» را آورده که در مورد ادیان دیگر هم صورت گرفته و بدینمعنی است که مفاهیم دینی، جایگاه و موضعشان اگر دیده نشود و هندسه معارف دین درهم بشکند و همة ابعادش رعایت نشود ما صدمه خواهیم خورد.
یکی از مهمترین مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بیداری اسلامی، آسیب ها و آفتهای پیش روی آنهاست که چالشهای بسیاری را برای جریان اصیل بیداری اسلامی بوجود آورده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی در بررسی آسیبها و آفتهای بیداری اسلامی به چند آسیب کلیدی اشاره نموده است:
1- تحریف اسلام و وارونه نشان دادن مفاهیم دینی از سوی رهبران
2- گرایش های سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی
3- تحجر و جمود فکری
4- روشنفکرنماهای ملی و مذهبی
5- اختلافات فرقه ای و قومی
6- ...
یک مشکل ما این است که بعضی کسانی که در تاریخ گذشته بهعنوان عناصر بیداری اسلامی در جهان شناخته میشدند متاسفانه خودشان به بعضی از ارزشها و شعارهای اسلامی بعد از مدتی لاقید و سست میشدند یا تجدیدنظر و به آن مفاهیم پشت کرده، یا در آن مفاهیم، شک میکردند و یا عملاً منحرف میشدند. قرآن کریم در آیهای اشاره به بلعم باعورا میکند و در روایتی در ذیل آیه آمده است که ایشان به مقامات معنوی بالایی هم رسیده بود ولی «اخلد الی الارض»، یعنی همة آن ارزشها را به راحتی با منافع کوتاه مدت دنیوی معامله کرد.
معنایش این است که حتی به عالیترین مقامات انسانی هم که برسیم باز هم در خطر هستیم. البته از آیه نباید نتیجه منفی گرفت که اگر به مقام عالی معنوی هم برسیم باز فایدهای نخواهد داشت و سرنوشت همه، بازهم سقوط و انحطاط است!! بلکه نتیجه مثبت باید گرفت که همة ما همیشه به هوش باشیم و همواره مراقبت از خود کنیم وشرایط را همیشه در آمادهباش جدی نگاهداریم.
نکتة دیگر آنکه یکی از آسیبها و خطراتی که در پیش است و در مورد آن در اردوی دشمن، طراحی و برنامهریزی شده است، دامن زدن به جنگهای مذهبی و فرقهای در درون جهان اسلام است که بخصوص از طریق تهمتزدن به مذاهب، تعقیب میشود.
مثلاً کتابهائی در گوشه و کنار، راجع به شیعه، پخش میشود که جزءِ عقاید شیعه نیست نسبتهای عجیب و غریبی به شیعه داده میشود که هیچیک از منابع روایی شیعه، اینها را نگفته و متکلمین شیعه و فقهای شیعه به اینها معتقد نیستند. شبیه همین شیوه نسبت به بعضی فرق اهل سنت، صورت میگیرد و این نسبتها ترویج میشود تا مفهوم «وحدت فرق اسلامی» تضعیف شود و نقاط اختلافنظر را که طبیعی است برجسته میکنند تا نقاط اشتراکنظر که اصل است کمرنگ شود حال آنکه ما در متن، متحدیم اما آنها اختلافات را میخواهند تبدیل به متن و اشتراکات را تبدیل به حاشیه بکنند. در حالی که اگر با نگاه علمی، این اختلافنظرها بررسی شود همین اختلاف فقهی یا کلامی که بین شیعه با برادران اهل سنت است بین خود فرقههای اهل سنت با یکدیگر هم همین اختلافات (و گاهی در بعضی موارد، شدیدتر) وجود دارد. روش برخورد سالم با این اختلافات بسیار مهم است تا آن تضادها برجسته نشود. ما انگلیس را در سده گذشته تجربه کردیم و امروز هم صهیونیستها و آمریکا را که دو کار در جهان اسلام میکنند: اولاً فرقهسازی به نام اسلام میکنند و ثانیاً جنگهای فرقهای بین مسلمین راه میاندازند.
خطر بعدی، تقویت جنگهای نژادی و ناسیونالیستی و قومی است. نمونه آن جنگهای داخلی است که بین مسلمانان در سده گذشته بنام نژاد و قومیت و ملیت، به راه انداختند به خصوص در نیم قرن گذشته که جهان اسلام تکهتکه شد.
آسیب بعدی، این است که دو جریان در جهان اسلام، سد راه بیداری و رشد اسلام میشوند: یکی کسانی که برخورد انجمادی با متن دین میکنند و راه اجتهاد را میبندند و اسلام را طوری تعریف میکنند که فقط در زمان و مکان خاصی، اجرا شده و امروز دیگر جزء تاریخ است.
طرف مقابل هم کسانیاند که اسلام را در ذیل مکاتب غیراسلامی میخواهند تعریف کنند یعنی اسلام را با لیبرالیسم یا مارکسیسم یا... تطبیق میدهند و تحریف میکنند و اگر در مواردی متفاوت باشد اسلام را تغییر میدهند تا با لیبرالیسم و یا مکاتب دیگر غربی، هماهنگ شود و یک اسلام سیال، اسلام مشکوک، نسبی و شخصی، اسلامی که از جهاد و سیاست در آن خبری نیست، بازسازی کنند. با متن دین، برخورد گزینشی میکنند. ما در مقابل هر دو جریان باید بیدار باشیم چون این دو جناح ظاهراً در تقابل با هم هستند اما درواقع، هر دو، جهان اسلام را به سمت سکولاریزم پیش میبرند یعنی دو جریان ظاهراً مقابل که نهایتا یک کار را میخواهند با امت اسلام بکنند.
بیداری اسلامی باعث شکست آمریکا
در واقع امروز جنبش های مردمی در کشورهای مختلف در سطوح و ابعاد جدی در حال فعالیت هستند و بعضا نیز نقش گسترده تر از دولتهای ملی را در عرصه بین المللی بازی می کنند و تاثیر قابل توجهی بر روند تحولات جهانی می گذارند. یک گروه اندک با تعداد کمی از نیروی انسانی با تکیه بر توانایی ایدئولوژیک و قدرت ایمان می توانند قدرتهای بزرگی را فراری دهند و آنها را به زانو درآورند.
جمهوری اسلامی باید در جهت دادن به بیداری و احیای تفکر اسلامی نقش هدایت کننده را داشته باشد و ضمن مقابله با حرکتهای انحرافی در جهت وحدت اسلامی و حمایت از نهضت های اصیل اسلامی تلاش نماید.
در سایه بیداری اسلامی است که با برنامه ریزی صحیح و گسترده می توان در خنثی سازی طرح خاورمیانه بزرگ نقش آفرینی نمود.
بیداری اسلامی نقش ویژه ای در حرکت ملل مسلمان ایفا کرده است. انقلاب اسلامی که خود معلول حرکت بیداری اسلامی است در یک حرکت متکی به اراده عمومی، تمامی زیرساختهای سیاسی، اجتماعی و فکری کشورهای استعمارگر را دگرگون کرد و در یک زایش تاریخی الگویی مقتدر و هوشمند را ارائه کرد.
آنچه که امروزه باعث شکست سیاستهای یکجانبه آمریکا در خاورمیانه و آفریقا و حتی در کشورهای حوزه آمریکای لاتین شده موج بیداری اسلامی است که روزبه روز در میان اقشار مختلف اعم از جوانان و دانشگاهیان نمود بیشتری پیدا می کند.
آمریکا و تقابل با بیداری اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران بعنوان محور خیزش و بیداری اسلامی در عرصه جهانی مطرح شد. در این میان که خاورمیانه در طول 4 قرن گذشته جولانگاه یکه تازی قدرتهای استعماری غربی بوده است اینک با الهام از انقلاب اسلامی بپا خواسته و به تقابل با غرب و بویژه آمریکا برخاسته است.
حمایت از جنبش های آزادی بخش در سراسر جهان از سوی جمهوری اسلامی باعث شد تا منافع مستکبران غرب و شرق خصوصا آمریکا در نقاط مختلف جهان هرچه بیشتر و جدی تر لطمه بخورد.
در دوران پس از پیروزی انقلاب استراتژیست های آمریکایی به نبرد با انقلاب اسلامی ایران پرداختند تا بدینوسیله سدی در مقابل شیوع اسلام ایجاد کنند و پروژه صدور و نهادینه نمودن انقلاب را ناکام گردانند.
نمونه بارز این مساله جنگ 33روزه میان دلاورمردان حزب ا.. با رژیم اشغالگر قدس می باشد. قضیه لبنان و بیرون راندن اسرائیل از اراضی اشغالی در واقع زنگ خطری برای آمریکا و همپیمانانش بود تا مبادا موج اسلامگرایی، منافع آنها در سطح جهان را تهدید نماید و موجبات سرخوردگی آنها را در میان ملتهای جهان فراهم آورد.
حزب ا.. با یک تفکر متاثر از انقلاب اسلامی و حمایتهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران به جایگاه و رشد قابل توجهی در میان مردم لبنان دست یافت و توانست آنگونه که باید در راه تحقق آرمانها و اهداف اسلامی گام بردارد.
فارغ از این نمونه نیز باید اشاره کنیم که آمریکا با طرح موضوعاتی همچون خاورمیانه بزرگ و استفاده از اهرم های تبلیغاتی مثل مبارزه با ترورسیم روز به روز سطح درگیری اش را با این خیزش و موج اسلامی افزایش می دهد و قصد دارد این سیاستها را هرچه قدرتمندانه تر برای سرکوب حرکتهای اسلامی و تقابل با اسلام سیاسی و ترویج نظام فرهنگی سکولار بکار گیرد.
نتیجه:
انقلاب اسلامی ایران یكی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیتهای مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است.
انقلاب اسلامی موجب تغییر و دگرگونی معادلات سیاسی و موازنه قوا در مقیاس جهانی به سود ملت های اسلامی شده و اکنون با گذشت سه دهه از عمر پر برکت آن، راهبرد تفکر اسلامی به مثابه الگویی نجات بخش برای تمام ملت های اسلامی و بشریت محسوب می شود.
بدون تردید موارد مشترك فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و آرمان های جهان اسلام وجود دارد که اهم آنها عبارتند از: ایده واحد، آرمان مشترك، دشمن یكسان، وحدتگرایی، مردم مداری و...
بدون تردید انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) با برشمردن نقاط اشتراک مسلمانان سراسر جهان و با زنده کردن روح بیداری و خیزش اسلامی توانست اعتماد به نفس را در بین توده های مسلمانان بازگرداند و می رود تا بیدار نمودن مسلمانان از خواب غفلت، آنها را از زیر یوغ استعمار و استبداد خارج نماید.
ملت های مسلمان سراسر جهان با تأسی از آرمان های والای انقلاب اسلامی و با تکیه بر قرآن و شعائر اسلامی، سرنوشت خود را از دست حاکمان وابسته به امریکای سلطه گر جدا کرده و زیر پرچم انقلاب اسلامی در مسیر استقلال و آزادی گام برمی دارند.
امام خمینی(ره) همواره بر این نکته اساسی تاکید داشتند که معنای صدور انقلاب ما، این است كه همه ملتها بیدار شوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاریهایی كه دارندنجات بدهند.
امید می رود به برکت انقلاب اسلامی و گسترش روح بیداری و خیزش اسلامی در سراسر جهان اسلام و حتی سایر ملتهای آزادیخواه، بارقه های استکبار ستیزی و ضد استعماری بیش از پیش نمود یابد و سردمداران نظامهای سلطه ضمن گردن نهادن به خواسته های به حق مستضعفان و مسلمانان جهان به خاک مذلت کشیده شوند و ندای الله اکبر در سراسر گیتی طنین انداز شود.
منابع و مآخذ:
*یدا.. هنری لطیف پور، فرهنگی سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*عباسعلی عمید زنجانی،انقلاب اسلامی ایران،تهران، دفتر نشر معارف
*صحیفه نور،تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
*حمید روحانی، نهضت امام خمینی(ره)، جلد2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 20 ساله ایران،جلد1 تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا
*عباس خلجی، اصلاحات آمریکایی و قیام 15خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*فریدون اکبرزاده، نقش رهبری در نهضت مشروطه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*روح ا.. حسینیان، چهارده قرن تلاش برای شیعه ماندن و توسعه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
* روح ا.. حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*حسین آبادیان، اندیشه دینی
*مقصود فراستخواه، سیدجمال الدین اسدآبادی و نواندیشی دینی، انتشارات تاریخ و فرهنگ معاصر
*حمید احمدی، انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی در خاورمیانه عربی، تهران، انتشارات سفیر
* علی عمران درگاهی، انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در جهان، نیروی مقاومت بسیج، تهران
* امام خمینی رحمهالله ، صحیفه نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران
* محمد جواد لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، ترجمه و نشر كتاب، تهران
* انور ابوطه، تأثیر امام خمینی رحمهالله و انقلاب اسلامی در اندیشه و عملكرد جنبش جهاد اسلامی
منبع : http://www.ido.ir
حسین حسین زاده
کارشناس فرهنگی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان مینودشت