قیام امام حسین به عنوان یک مکتب فکری، قیام فطرتهای ظلم ستیز در مقابل طاغوت زمان بود و آنچه امروز در جهان عربی اسلامی شاهد آن هستیم که به فرموده ی مقام معظم رهبری بیداری اسلامی است، بیداری همان فطرتهایی است که در مکتب فراگیر و جهان شمول امام حسین بارور شد. این نوشته تحلیلی است تطبیقی بر بیداری اسلامی و نهضت حسینی.
اگر بیداری اسلامی را به بیداری باورهای اسلامی و قیام علیه طاغوتهایی که سعی در از بین بردن مظاهر اسلام دارند تعریف کنیم می توان گفت این بیداری، میراث نهضت امام حسین است که محرم سال 61 هجری اولین حرکت بیداری اسلامی را شاهد بود قیامی که به لحاظ دارا بودن نقاط توانمند ایدئولوژیکی قویترین نهضت در تاریخ اسلام به شمار می آید و مبنای غالب جنبشها و نهضت های اسلامی از جلمه قیام توابین، قیام مختار، قیام زیدبن علی و قیام طرفداران اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) و امام خمینی (ره) بوده است که علت آن ویژه گی برجسته و جهان شمول قیام امام حسین می باشد زیرا یک جنبش آنگاه که جوانب متعدد اعتقادی، اجتماعی در آن لحاظ گردد و از هر جهت خواستگاه آزاده گان و آزاد اندیشان شود تبدیل به نهضت و مکتبی فکری می گردد یعنی قیامی متفکرانه برای اصلاح جامعه و تغییر در روند جاری یک مجموعه.
اما برای اثبات الگو پذیری دو یا چند چیز از یک اصل لازم است به نقاط مشترک آنها دست یافت و با وجود اصول مشترک قاطعانه قضاوت کرد که این حرکت از آن اصل الگو گرفته است از این رو ما به عوامل قیام امام حسین و نیز اهداف آن نکاتی را گفته سپس به آنچه که امروز عامل این نهضتها شده است خواهیم پرداخت تا با تطبیق اهداف و عوامل مشترک روشن شود که بیداری اسلامی میراث نهضت حسینی است.
امام حسین (ع) پس از روی کار آمدن یزید که علناً به فسق تجاهر می کرد و بی پروا هنجارشکنی می نمود و سعی در محو نمودن مظاهر و اصل اسلام داشت با به وجود آمدن دو وضعیت مناسب که به آن اشاره خواهد شد حرکتشان را به سمت کوفه آغاز کردند. طبیعی بود که امام حسین با یزیدی که کفر خود را اظهار کرده بود بیعت نکند و ظلم او را تحمل ننماید. یزید در ضمن اشعار زیر علناً به کفر خود اقرار می کند:
لیت اشیاخی ببدر شهودا جزع الخزرج من وقع الاسل
لا هـلـو واستهلو افـرحـاً ثـم قـالوا یا یزیـد لا تـشـل
لعبت هاشم بالملک فلا خـبر جـاء و لاوحـی نــزل
لست من خندف ان لم انتقم من بنی احمد ما کان فعل(حماسه کربلا، ترجمه نفس المهموم، ص 409)
اما دو وضعیتی که به حرکت امام حسین سرعت بخشید درخواست توام با تهدید ولید حاکم مدینه برای بیعت گرفتن از امام حسین بود (الفتوح5/11)
و دوم آن که کوفیان با ارسال نامه های فراوان و دعوت از حضرت برای پذیرش زعامتشان حجت را تمام کرده بودند اگر چه پس از آن به رسم دیرینشان پیمان شکنی کردند (الکامل فی التاریخ 4/20 تاریخ طبری 4/264-263)از طرفی گویا بستر تاریخ اقتضا می کردند ناجی آن اسلام که در آن روز با یزید به انحطاط می رفت، حسین بن علی باشد.
از این رو امام حسین با بیان سه هدف کلی قیام خود را آغاز نمود. اهدافی که ماهیت قیام را آشکار و با دادن جان عزیز خود و عزیزانش و اسارت بازوان توانمند قیام، مکتبی فراگیر پدید آورد که در هر روز تاریخ و تا ابدیت زمان جاودانه خواهد ماند.
اهدافی که امام قیام خود را برای تحقق آن شکل دادند احیای دین جدش، عمل به سیره ی پدر بزرگوارش و امر به معروف و نهی از منکر بود. (الفتوح 5/33- مناقب 4/89)اما چگونه این سه هدف می تواند خواستگاه همه ی ملل جهان در طول زمان باشد با تامل به پیامهای این سه هدف جهانشمولی آن را آشکار می سازد، امام حسین با بیان احیای دین جدش همانا آزادگی و حریت را می خواست زیرا درس و شالوده ی دین اسلام آزاده گی و حریت است و رستگاری در پرتو این دین رقم می خورد از این رو شعار پیامبر اسلام قو لو الا اله الا اله تفلحوا بود و با بیان عمل به سیره ی پدرش در حقیقت احیای عدالت با تمام مصادیقش را می خواست زیرا آنچه که علی را شهره ی عالم ساخت علاوه بر فضایل بی شمارش همانا عدالت خواهی و بسط آن در جامعه بود، (امام علی صدای عدالت انسانی، جرج جرداق) و با هدف امر به معروف و نهی از منکر ساختن جامعه ای آرام و آرمانی با حرکت به سمت کمال انسانی را نوید می داد حال آیا آزادگی و عدالت و کمال گرایی مختص به یک قشر و مذهب است یا خواستگاه اقوام و ملل جهان؟
اما این قیام که با به ثمر نشستن خون امام و هفتاد و دو یار جانبازش شکل گرفت دارای ابعاد وسیع تری بود گویا قیام امام به دو بخش شمشیر و سنان و زبان و بیان تقسیم شده بود که بخش اول آن را امام و یارانش تحقق بخشیدند و بخش دوم آن را علی بن حسین و عقیله بنی هاشم زینب کبری به عهده داشتند و چه نیکو هر دو گروه از عهده ی وظایفشان برآمدند زیرا اگر نبود روشنگری های امام سجاد و زینب بنت علی ابهامی که در ذهن مردم بواسطه ی سمپاشی های یزید و عمالش وجود داشت همیشه باقی می ماند و خون پاک سالار شهیدان و سرداران و سربازانش به هدر می رفت. این نهضت عظیم و مکتب عمیق دارای نقاط برجسته ی درس آموز بود که همان اهداف و نقاط برجسته تا به امروز سنگ بنای نهضتها شده است، آنچه در این قیام بیشتر جالب توجه است را می توان در موارد زیر خلاصه نمود.
1- آنجا که دین در خطر اضمحلال و فراموشی است از بذل جان بهترین مخلوقات خدا نباید دریغ کرد و جان آنگاه که بر پا کننده ی عَلَم ایمان باشد ارزش می یابد و این مختص به یک قشر و گروه خاص نیست بلکه احرار عالم هر گاه اصول اعتقادی خود را در خطر می بینند تمام قد قیام
می کنند. و امام فرمود اگر با کشته شدنم دین جدم بر پا می ماند پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید. (ترجمه نفس المهموم-402)
2- در سخت ترین شرایط حتی زمانی که بر حرکت خود پیروزی ظاهری نیز نمی بینند نباید ظلم پذیر بود زیرا به فرموده ی امام حسین مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع))
3- هدف یک نهضت زمانی جاودانه و اثر گذار خواهد بود که صبغه ی الهی داشته باشد نه آنکه مطامع شخصی و قشری در آن دخیل باشد زیرا هر آنچه با ذات لایفنای الهی پیوند بخورد بقا
می یابد و امام حسین نیز می فرماید: بخدا سوگند برای خواسته های شخصی و پراکنده کردن مسلمانان قیام نکردم. (الفتوح 5/33- مناقب 4/89)
4- هر گاه هدف مقدس و الهی باشد، آتش زدنها، یتیم شدنها، اسارت رنج و سختی همه زیبا خواهد بود چنان که حضرت زینب بازوی پر توان نهضت در پاسخ ابن زیاد می فرماید و ما رایت الاجمیلاً (ترجمه نفس المهموم ص 368)
5- اعظای یک انقلاب و نهضت در سخترین شرایط و در اوج اسارت باید با دشمن با عزت و اقتدار برخورد کند و انفعال نپذیرد چنان که حضرت زینب مقتدرانه در مقابل تحقیرهای یزید می فرماید انی لاستصغرک سپس شخصیت حقیر یزید را به باد سخنان حق و متقدرانه ی خود می گیرد و او را مجبور به انفعال می کند (ترجمه ی نفس المهموم ص 411)
6- اعضای نهضت به وظایف تعریف شده ی خود برای به نتیجه رسیدن حرکتشان باید عمل کنند آن چنان که امام حسین و علی بن حسین و زینب کبری انجام دادند.
با آنچه گفته شد قیام امام حسین این گونه تعریف می شود که: حرکت امام شکل گیری نهضت و مکتبی فکری و عملی بود بر پایه ی بیداری فطرتها برای آزاده زیستن در پرتو عدالتی فراگیر و نیز مبارزه با ظلم و رسیدن به جامعه ای کمال گرا و دور از پلیدی گناه.
این تعریف به خوبی جهان شمولی حرکت امام حسین را می رساند اما چگونه می توان علاوه بر آنچه از مکتب کامل امام حسین گفتیم آن را به بیداری اسلامی تطبیق و ارتباط دهیم؟ ما پیشتر یادآور شدیم که نهضت امام حسین (ع) سنگ بنای نهضتهای متعددی از جمله نهضت امام خمینی (ره) شد. آنچه که بیشتر نهضت امام حسین را به بیداری اسلامی ارتباط می دهد احیای آن حرکت عظیم توسط امام خمینی بود. امام با بیان این جمله ی معروف که این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است و نهضت ما نهضت حسینی است با پرورش تفکر ولایت فقیه و عملیاتی ساختن آن توانست پس از گذشت سالها از قیام امام حسین دوباره آن تفکر را احیا نماید و با قیام در مقابل طاغوت زمان و براندازی آن، انقلاب اسلامی را به ثمر رساند. تفکر امام تفکر حسینی بود و نهضت او در طول همان نهضت و الهام گرفته از آن مکتب بود و آنچه که امروزه رهبران جنبشها و نهضتها در کشورهای اسلامی به صراحت آن را بیان می کنند تاثیر پذیری از نهضت امام خمینی است بنابراین با یک قیاس ساده می توان گفت: الگوی بیداری اسلامی نهضت امام خمینی است و نهضت امام متاثر از نهضت امام حسین است پس بیداری اسلامی میراث نهضت حسینی است. کلید واژه ی پر معنا و با مسمای بیداری اسلامی که از سوی رهبری مدبر و هوشمند نظام اسلامی مطرح شد حامل پیامهایی است که بررسی آن می تواند ما را در رسیدن به هدف این نوشتار یاری دهد.
مقام معظم رهبری با بررسی عالمانه و تحلیلی هوشمندانه و روشنگرانه حرکتهای ملتهای عربی اسلامی را بیداری اسلامی نامیدند و استدلالشان این است که همه ی این خیزشها با الله اکبر و نماز جمعه و جماعات توام است. عدالت خواهی و ظلم ستیزی و به سر آمدن تحمل تحقیرها از آن حاکمان و قدرتهای مستکبر و بیزاری از آمریکا و همفکرانش در شعارها و حرفها و خواسته هایشان روشن است. (سخنرانی مقام معظم رهبری در همایش بین المللی بیداری اسلامی)
و به حق اشارات دقیق و عالمانه ای می باشد زیرا می بینم که جوانان و مجموعه ی انقلابیون در هر کوی و برزنی اقامه نماز به جماعت و جمعه دارند و شعار الله اکبر گویش روز و شبشان است، جان و مالشان را فدای هدف خود که آن را مقدس می شمارند می نمایند اندیشمندان آنها به روشنگری می پردازند، بر حکام خود که خود فروخته شدند و مظاهر دین و غیرت ملی آنها را به سخره گرفتند شوریده اند و خواهان حکومتی بر مبنای عدالت و حریتند. حال به مقایسه با آنچه پیشتر از نهضت امام احرار حسین بن علی گفتیم آیا نمی توانیم این بیداری اسلامی را میراث نهضت عظیم حسینی بدانیم؟
آری قیام حسین قیام فطرتهای بیدار است و فطرت زمان و مکان و گروه نمی شناسد. و این خون حسین است که بر تارک تاریک زمان می درخشد و راه آزاده گی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی و کمال گرایی را برای آیندگان روشن می سازد.